نیروگرفتن از غمهای بزرگ
خلاصه
اسم توران میرهادی که بیاید، به دنبالش چند نام در ذهن مخاطب تداعی میشود: مدرسهی فرهاد، شورای کتاب کودک، فرهنگنامه کودک و نوجوان و ... . نهادهایی که پیش از این، افراد بسیاری از نقش و تأثیرگذاری آن نه تنها در حوزه کودک و نوجوان که در حوزه فرهنگ ایرانزمین گفته و نوشتهاند.اسم توران میرهادی که بیاید، به دنبالش چند نام در ذهن مخاطب تداعی میشود: مدرسهی فرهاد، شورای کتاب کودک، فرهنگنامه کودک و نوجوان و ... .
نهادهایی که پیش از این، افراد بسیاری از نقش و تأثیرگذاری آن نه تنها در حوزه کودک و نوجوان که در حوزه فرهنگ ایرانزمین گفته و نوشتهاند. حرفهایی که از تجربه ارزشمند کودکستان فرهاد و واردکردن الگوهای نو در نظام آموزش و پرورش ایران، تأثیر شورای کتاب کودک با حضور نیمقرناش در فضای ادبیات کودک و نوجوان و کار سترگ فرهنگنامه میگویند. تجربههایی بینظیر که هنوز پس از سالها، مراجعه به روند شکلگیری و فعالیتهایشان درسهایی تازه دارد.
در این یادداشت قصد دارم به دنبال نخ تسبیحی بگردم که این نهادها را به هم پیوند داد و در رأس آنها نام توران میرهادی را در تاریخ فرهنگ و ادبیات این سرزمین جاودانه کرد.
شاید برای شناسایی این نخ تسبیح بتوان از مرور زندگی توران میرهادی کمک گرفت. زندگیای که در 25 خرداد 1306 آغاز شد. مادر توران میرهادی، اهل آلمان بود، زنی هنرمند که با مردی ایرانی ازدواج کرده بود و به ایران آمده بود. توران میرهادی در گفتوگوهای مختلفی از تأثیر مادرش بر زندگی و اندیشهاش حرف میزند. آشنایی با هنرهایی چون مجسمهسازی و نقاشی، انس با ادبیات و فراگیری زبان آلمانی از تجربههای کودکی توران میرهادی به واسطهی مادرش است. اما شاید مهمترین نکته در زندگی توران میرهادی که باعث شکلگیری تمام فعالیتهایش در سراسر زندگی پربارش شد، رشتهی تحصیلی اوست. آشنایی با افرادی چون جبار باغچهبان و محمدباقر هوشیار، در دوران تحصیل، باعث شد که توران میرهادی به حوزهی آموزش و پرورش علاقهمند شود. این علاقه باعث شد پس از انصراف از رشتهی طبیعی در دانشکده علوم دانشگاه تهران، به فرانسه برود تا تحصیلات خود را در رشتهی علوم تربیتی و روانشناسی پیش دبستان و ابتدایی در پاریس ادامه دهد. مواجهه با اروپای پس از جنگ جهانی دوم، حضور در کلاسهای درس دانشگاه سوربن و مواجهه با نمایشگاهها و موزههای مختلف اروپایی از تجربههای این دوران است.
توران میرهادی پس از پایان تحصیلاتش در سال 1330 به ایران بازگشت؛ چرا که: «برای من تصور برنگشتن وجود نداشت. آنقدر به مردم و سرزمینم عشق میورزیدم و آنقدر معتقد بودم که باید توان خود را در راه پیشرفت آن به کار بگیرم که رفتن و برنگشتن قابل تصور نبود».[1] (گفتوگو با زمان، صفحه 22)
میرهادی در سال 1334 کودکستان فرهاد را به یاد برادر از دست رفتهاش تأسیس کرد. چرا که به گفتهی او: «مادرم به ما آموخته بود که از غمهای بزرگ نیرو بگیریم و احساس درد شدید خود را در کاری ارزشمند و خیرخواهانه و با هدفی والا بیان کنیم». (گفتوگو با زمان، صفحه 21)
با مرور فعالیتهایی که در این کودکستان انجام میشد، به نقش پررنگ هنر و ادبیات در آموزش برمیخوریم؛ چرا که توران میرهادی به این نکته باور داشت که هنرمندان افرادی هستند نزدیک به وجود واقعی کودکان و فعالیتهای هنری برای کودک زمینهای نامحدود است برای اکتشاف طبیعت، انسانها، شکلها، رنگها و ... . (گفتوگو با زمان، صفحه 150)
باور به همین نقش بود که منجر به تأسیس شورای کتاب کودک در سال 1341 شد. توران میرهادی با شروع کار در کودکستان فرهاد متوجه فقر منابع مطالعاتی برای کودکان پیش از دبستان و دبستان شده و همین احساس نیاز است که باعث میشود او در کنار مرتضی ممیز، لیلی ایمن(آهی)، عبدالرحیم احمدی و ماه فریده آدمیت هیئت مؤسس پنجنفری شورای کتاب کودک را تشکیل دهند تا بر ادبیات کودک و نوجوان متمرکز شوند.
استفاده از ادبیات و نقش پررنگ کتابخوانی در آموزش است که تجربه کودکستان فرهاد را به شورای کتاب کودک پیوند میدهد. به گفته دانشآموختگان فرهاد، این مرکز دارای کتابخانه مجهزی برای دانشآموزان بوده و طبق برنامهای معین دانشآموزان را به خواندن علاقهمند کرده است. این کتابخانه فعالیت خود را محدود و با پنجاه جلد کتاب آغاز میکند، آن هم با کمک کتابهایی که دانشآموزان از خانه آورده بودند تا با ردوبدلکردن آن با دوستانشان به کتابهایی تازه دست پیدا کنند. این کتابخانه در طول زمان گسترش پیدا میکند و در سه سال صاحب پانصد جلد کتاب میشود. همچنین دانشآموزان خود به ساخت کتاب میپرداختند و با نقاشی، جمعآوری اطلاعات و ... کتابی تألیفی میساختند؛ کتابهایی که در کنارهمقرادادن بعضی از آنها با موضوعی واحد، خود یک فرهنگنامه کودک و نوجوان میساخت. کمبود منابع مخصوص کودک و نوجوان که دانشآموزان هنگام مطالعه و تحقیق بتوانند از آن استفاده کنند، موضوعی بود که میرهادی و همکارانش را بر آن داشت که علاوه بر هدایت دانشآموزان برای تولید کتاب مرجع، به جای خالی فرهنگنامه مخصوص کودکان و نوجوانان هم فکر کنند و برای جبران این خلأ تلاش کنند.
این موضوع، یعنی تشویقکردن دانشآموزان که در کنار خواندن به نوشتن هم بپردازند و این نوشتن را به داستان و شعر محدود نکنند و در حوزههایی مانند نوشتن کتاب مرجع هم وارد شوند، اثر عمیقی بر کتابخوانترکردن دانشآموزان داشت. خلاقترکردن بچهها و سهیمکردن آنها در شکلگیری و اداره کتابخانه از جمله تجربیات ارزشمند این کتابخانه آموزشگاهی است.
میرهادی معتقد بود آشنایی صحیح با هنر و فرهنگ هر سرزمین، اثر تربیتی عمیقی بر کودکان میگذارد و با همین نگاه بود که هنر و ادبیات را به آموزش و پرورش پیوند داد. جدیگرفتن نقش مطالعه در روند آموزش و پرورش و اختصاصدادن یک ساعت از برنامههای کلاسی مدرسه به مطالعه با برنامهای مشخص و معین، باعث رونق کتابخانه مدرسه و مراجعه مداوم بچهها به آن شد.
نگاه مدرن میرهادی به مقوله آموزش و پرورش که علاوه بر تجربههای زندگی شخصی، حاصل تحصیل در اروپا بود، باعث شد که کودکستان فرهاد تبدیل به کودکستانی پویا شود که در کنار چند مدرسه دیگر سردمدار نگاه نو به آموزش و پرورش در ایران شود.
شاید با مرور این تجربهها به نکتهای برسیم که حلقه مفقوده آموزش و پرورش امروز ایران باشد. نادیده گرفتن بخش پرورش و پررنگکردن بخش آموزش. در نظر بگیرید که حدود هفتاد سال پیش مدارسی در ایران پا گرفتند که برای مطالعه ساعتی مخصوص داشتند و حتی برای تقویت این نگاه، نهادهای دیگری نیز تأسیس شدند که با تحقیق و پژوهش در زمینه ادبیات کودک، کتابهای مناسبی برای این گروه سنی معرفی کنند.
هر چند شاید امروز به واسطه ترجمه و آشناشدن با نظریات جدید، اقتضائات زمانه و زندگی مدرن و دلایل متعدد دیگر نگاه پژوهشگران و منتقدان به ادبیات کودک با نگاهی که سال 1341در شورای کتاب جریان داشت متفاوت باشد، اما هنوز هم نگاه توران میرهادی به مقوله آموزش و پرورش نگاهی پیشروست. نگاهی که ادبیات و هنر را در نه در خدمت آموزش که به عنوان بخش جداییناپذیر آن تلقی میکند، کودک را خلاق و مولّد میداند و نه روی تبدیلکردن او به یک ربات که روی بالیدن، آموزش مهارتهای اجتماعی و تقویت فضائل انسانی انگشت میگذارد. با این نگاه ادبیات اهمیت ویژهای پیدا میکند و از طریق آن میتوان احساس، فکر، دقت و قدرت تشخیص کودک را بالا برد و برای او امکان پیشرفت مادی و معنوی و کارکردن در راستای منافع عمومی و آرمانهای انسانی را فراهم کرد؛ چون «هنرمند سعی دارد نیروی بالقوه رسیدن به والاترین عقاید و ارزشهای شخصی را در کودکان زنده نگه دارد». (گفتوگو با زمان، صفحه 38)
امروز در مدارس ما تا چه حد به این نکته توجه میشود؟ تجهیز کتابخانههای مدارس، تشویق دانشآموزان به کتابخوانی و ... نه در حرف که در عمل تا چه حد ارزش تلقی میشود؟
کتابخانههای مدارس راحتترین و امنترین مکانی است که میتواند امکان دسترسی به کتابهای خوب و مناسب را برای دانشآموزان فراهم کند. اختصاصدادن زنگی برای کتابخوانی، عادتدادن دانشآموزان به خواندن، استفاده از روشهایی مثل قصهخوانی، اجرای نمایشنامه و ... در ترویج کتابخوانی و سپردن مسئولیت به کودکان در کتابخانه از تجربیاتی است که سالها قبل در مدارسی چون فرهاد اجرا شده و نتایجی موفقیتآمیز داشته است؛ چیزی که در نظام آموزش و پرورش امروز ما نقطهای دور از دسترس به نظر میرسد.
شاید مرور این تجربیات و بهکارگیری آنها کمترین کاری است که بشود در ادامهدادن راه توران میرهادی انجام داد. کسی که سالهای متمادی زندگی خود را وقف کودکان و نوجوانان این سرزمین کرد و تلاش کرد دنیای اطرافش را بهتر از چیزی که هست بسازد.
[1] . میرعلایی، مسعود؛ گفتوگو با زمان(مجموعه گفتوگوهای توران میرهادی)؛ تهران: مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، ۱۳۹۲.
پربازدید ها بیشتر ...
شمشیر یا نصحیت! مروری بر مساله نهی از منکر مسلحانه در میان فِرَق اسلامی
رسول جعفریانیکی اختلاف نظرهای رایج میان فرق اسلامی، این است که برخی قائل به استفاده از شمشیر برای اصلاح جامعه هس
تاریخچه بنای شهر آبادان
عبدالنبی قیمنویسنده نوشتار حاضر را با هدف ارائه تصویری واقعی و گویا از تاریخ بنای شهر آبادان، وجه تسمیه آن، موقع
نظری یافت نشد.