سراج السالکین در ملل و نحل از دوره صفوی (یک معرفی کوتاه)
خلاصه
دانش ملل و نحل از پس از قرن ششم ضعیف شد و بیشتر آنچه نوشته شد، حاوی مطالب تکراری بود. علتش هم این بود که به جز اختلاف شیعه و سنی، باقی اختلافات مسلمانان به نوعی و تقریبا حل و فصل شد (هرچند هر از چندی اختلافی بالا می گرفت، اما دیگر مثل قرون اولیه نبود). سراج السالکین گزارشی از ملل و نحل از قرن یازدهم هجری با رویکرد معرفتی است و از این حیث بدک نیست.آثار فرق و مذاهب در دوره صفوی، معمولا تکرار مکررات آثار پشین است و اثر مهم و درخوری برجای نمانده است. یکی از دلایل آن، این است که این زمان، آثار مجادلهای میان شیعه و سنی، به معنای رایج آن، یعنی آنچه در عثمانی و ایران بود، جریان داشت. آثار فراوانی علیه قزلباشان نوشته شد و در این سوی نیز، آنچه نوشته میشد، کتابهای کلامی در باره امامت بود که روشهای خاص خود را داشت. از نظر محیط اجتماعی نیز، شرایطی مانند دنیای قبل از صفوی نبود که شیعه و سنی در دل هم، در شهرهایی مانند بغداد یا نیشابور یا ری یا نقاط دیگر بودند. محیط شیعی، محیطی بسته بود و لذا تعامل علمی و عملی نیز کمتر بود. در موارد خاص، مانند مجادله با صوفیان، آثار بی شماری در این دوره نوشته شد که بیشتر ردیه نویسی بود تا حرکتی در صدد شناخت تصوف و جریان های درونی آن. با این حال، اغلب اطلاعاتی از این امور نیز به دست داده میشد که نمونه آن کارهای ملامحمد طاهر قمی و همین طور آثاری از شیخ بهایی و شماری دیگر است. این قبیل آثار را باید به طور جانبی، آثار ملل و نحلی دانست نه آن که دقیقا بر اساس خطوط ترسیمی این قبیل آثار به نگارش درآمده باشد.
با این حال، آثاری نوشته می شد که یکی از آنها همین کتاب سراج السالکین است. علی بن حسین کربلایی، از علمای سده یازده و دوازده و زنده تا سال 1124 که مع الاسف، اطلاعات بیشتری از او در دست نیست. از این کتاب نسخه ای به شماره 17535 در کتابخانه مجلس وجود دارد که زمانی هم اراده بازنویسی آن را داشتم، اما و خوشبختانه، آقای جعفر رحمان زاده صوفیانی آن را بر اساس دو نسخه، تصحیح و منتشر کرد. (قم، 1391). در مقدمه، فهرستی از آثار متعدد او را که در دوره شاه سلیمان و شاه سلطان حسین نوشته شده، آورده است. بیشتر این آثار مشابه آثار این دوره، حدیثی و در موضوعات نیز در ردیف تألیفاتی است که در این دوره وجود داشت. تفاوت این اثر با آثار دیگر، ورود در بحث فرق اسلامی، از زاویه بحث معرفتی است. آدمی دو قوه علمی و عملی دارد که دومی، مبتنی بر اولی است. این قوه علمی، در کنارش قوه واهمه است که خلط میان حقایق و غیر حقایق، به خاطر تسلط قوه واهمه بر قوه علمی است. نتیجه آن پدید آمدن اختلاف نظرهای فکری و تقسیم مردمان به اهل ملت و نحلت است. پدید آمدن دهریه وحکما نیز از همین جا آغاز می شود، چنان که شاخه های دین نصارا هم. سپس شرحی کوتاه در باره دهریه و فلاسفه دارد. فلاسفه، پیامبران را هم از حکما می دانند که از روی مصلحت مردمان، نام دین بر زبان آوردهاند، عقایدی که اهل شرع، آن را کفر میشمارند. بحث از حلول و جواهر هم از جمله عقاید فلاسفه است (ص 31 ـ 40). نویسنده که مبنای تقسیم بندی را همان قوه علمی و واهمه می داند، به اهل ملت که میرسد، آنان را سه دسته می کند: اهل شرع، اهل حکمت و اهل تصوف. (41). وی از اهل شرع و عقاید آنان که مبتنی بر احادیث و آن هم بدون تأویل است، بیان میکند. در باب معاد، معراج، شناخت آسمان و زمین، ملائکه، «هر کسی که مهارت در علوم عربیت و اطلاع بر اعتقادات اهل شرع نداشته باشد و خواهد که قرآن یا حدیث را به موافق فکر خود تأویل کند، آن کس، مفتری و کذّاب خواهد بود». (ص 44). دو گروه بعدی، یعنی اهل حکمت و تصوف، اهل تأویل هستند. این که اهل حکمت،حدوث عالم را «معلول» بودن آن بدانند، به معنای تأویل است. به این معنا که آنچه اهل شرع از حدوث عالم می فهمند، به معلول بودن عالم تأویل می شود. (ص 45). چنان که هفت آسمان را همان «هفت فلک» می دانند (ص 46). چنان که معاد را هم معاد روحانی میدانند. در باره معراج هم، منکر معراج جسمانی هستند، و این به خاطر اعتقاد آنهاست که «فلک خرريال و التیام نمی کند» و بنابر این جسم، نمی توانسته از آن عبور کند. (46). تصوف هم ترکیبی از برخی از اصول فلاسفه است، چنان که ریاضیت شان را هم از نسطوریه گرفتهاند، و تجلی و ظهور را از طائفه یعقوبیه. (ص 48). تفاوت آنها با فلاسفه آن است که آنها اصولشان را با عقل اثبات میکنند و این ها به طریق ریاضت و کشف. او می گوید کتابی با عنوان کشف الاباطیل در باره صوفیه نوشته است که البته نسخهای از آن شناخته شده نیست. از جمله عقاید صوفیه، «وحدت وجود» است. اصل وجود از آن خداوند، و باقی ممکنات هستند. این که اینها چه نسبتی با وجود اصلی دارند، محل اختلاف و منشأ آراء است. در این باره شرحی می دهد (48 ـ 50). وی شرحی در باره دیگر تأویلات صوفیه در باره شماری از احادیث می دهد و از کتاب «کنز الایمان» سید حسن صوفی هم مطالبی نقل می کند (ص 51) که خبری از این کتاب هم نداریم. به آرای محی الدین عربی و ملاعبدالرزاق کاشانی هم میپردازد. جایی هم از گفتگوی خودش و یک صوفی یاد می کند. (ص 52).
چنان که ابتدا اشاره شد، تفاوت این نویسنده با بسیاری از کتب دیگر، در همین است که منشأ بحث را روش تفکر و شناخت می داند، به همین دلیل، پس از آن سراغ اهل شرع آمده آنها را به دو گروه «محدثین و متکلمین» تقسیم می کند. گروهی از محدثان، مخالف علم کلام هستند و آن را سبب گمراهی می کنند، برخی هم در حد واجب کفایی آن را قبول دارند. (ص 54). سپس محدثین را به شیعی و سنی تقسیم کرده و البته تأیید می کند که متکلمان هم به همین شکل تقسیم میشوند. (57). سپس شرحی از عقاید امامیه داده، عقیده آنان را در باب حسن و قبح، عدل الهی، تا امامت و معاد بیان می کند (58 ـ 66). بخش بعدی در باره عقاید اشاعره (67 ـ 71)، و سپس «معتزله» (72 ـ 77) و فرقه های آن را یاد و به اختصار عقایدشان را بیان میکند. نقدی هم بر مطالب ملاخلیل قزوینی در باره فرق میان معتزله و امامیه دارد. (78 ـ 81). نویسنده روی شباهت عقاید امامیه و معتزله تأکید می کند و مطالب ملاخلیل را در طعن بر علامه حلی و خواجه و این که آنان معانی احادیث را متوجه نشده اند، رد می کند. (ص 84). نقد دیگر او این است که مثل اهل سنت، کلمه قدریه را حمله بر معتزله کرده است.نویسنده تأکید می کند، چنان که میرداماد گفته، قدریه، جبریه هستند (ص 86). فصلی هم در باره قضا و قدر دارد. (ص 87 ـ 91) و ضمن آن مطالبی از تجرید و شرح علامه بر آن و منابع دیگر می آورد. در اینجا هم، باز ملاخلیل را که به سمت اشاعره میل کرده، نقد می کند (ص 92). خاتمه کتاب هم در باره معنای جبر و تفویض است. در اینجا مطالبی از مجلسی نقل کرده از او با عنوان «حضرت فاضل، محقق مدقق متبحر، شیخنا و استادنا و من الیه فی جمیع العلوم استنادنا مولانا محمد باقر ولد مولانا محمد تقی که ملقب است به مجلسی در کتاب بحار الانوار خود...» یاد کرده است (ص 96). کتاب در صفحه 100 پایان می یابد و همانجا می گوید که تألیف آن در سال 1097 بوده است.
پربازدید ها بیشتر ...
تاج قزلباشی، پاره ای توضیحات در باره آن
رسول جعفریانبخشی از مقدمه من بر کتاب نسب نامه شاه طهماسب صفوی است که سال 1402 توسط نشر مورخ منتشر شد.
برخورد ما با تمدن غرب: از تسخیر تمدن فرنگی شادمان تا غربزدگی جلال آل احمد
رسول جعفریاندشمنی با غرب در میان ما ایرانیان امری نهادینه شده است و تنها شدت و ضعف دارد. این شامل همه طیف ها از
منابع مشابه
آگاهیهایی از اندیشه و اجتماع در لار در نیمه نخست قرن یازدهم هجری
رسول جعفریانقطب الدین لاری (م بعد از 1032)، منجم و صوفی، شارح کتاب اعتقادات نوربخش، به نام سراج السالکین، از منج
فهرست نسخ خطی متفرقه اصفهان (قسمت اول)
رحیم قاسمیاصفهان در طی قرون متوالی دارالعلم شرق و كانون پررونق فرهنگ و ادب و هنر بوده و رهآورد آن انبوهی از آ
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
گزارشی از ذیل شرح مواقف در باره فرق اسلامی
رسول جعفریانقاضی عضد ایجی در مواقف، و شارح کتاب او، سید شریف جرجانی، در پایان این کتاب، گزارشی از فرق اسلامی به
خطابه های آیت الله ناصر مکارم شیرازی و گفتمان تمدن اسلامی پیش از انقلاب
رسول جعفریانماموران ساواک، گزارش سخنرانی شماری از منبرهای پیش از انقلاب را می نوشتند. سخنرانی های آقای مکارم شیر
نظری یافت نشد.