گزارش 324 وقف نامه کتاب از دوره صفوی
خلاصه
چندی قبل به همراه دوست عزیز جناب آقای رسول جزینی، به گردآوری وقف نامه های کتابها در دوره صفوی پرداختیم و اثری تحت همین عنوان وقف نامه های کتاب صفوی فراهم آوردیم. برای توضیح محتوای آنها، مقدمه ای نوشتم که ذیلا ملاحظه می کنید. در دوره صفوی، عمده کارهای فرهنگی و دینی از طریق وقف انجام می شد، در حالی که به مرور، سهم امام، جای آن را گرفت. بیشتر مدارس، رقبات وقفی داشتند و از درآمد آنها به طلبه ها شهریه تعلق گرفته و مخارج مدرسه از استاد و شاگرد داده می شد. در ضمن واقف، معمولا کتابخانه ای هم درست می کرد و کتبی وقف می نمود. بعدها دیگران هم ممکن بود کتابهایی وقف آن مدرسه کنند. از میان این وقف نامه ها می توان نکات مختلفی را در حوزه دین و مذهب و فرهنگ دریافت که سعی کرده ام فهرستی از آنها را در این مقدمه نشان دهم. در این کتاب تصویر 324 وقف نامه آمده است.کلیاتی در باره وقف کتاب در دوره صفوی
بدون شک یک وجه مهم فرهنگی دولت صفوی، حوزه مدرسه و کتاب و وقف آن است. در این زمینه آنقدر سند و مدرک و منبع هست که اگر یکجا فراهم آید، میتواند منبع گرانبهایی برای تاریخ تعلیم و تربیت در ایران باشد. از سوی دیگر، روشن است است که اسناد صفوی، به صورت منظم نمانده است، اما برگهای زیادی در گوشه و کنار، بهویژه روی نسخههای خطی این دوره یافت میشود که میتواند دامنه این وجه از فرهنگ را در دوره صفوی نشان دهد.
با این حال و متأسفانه باید گفت، تاریخنگاران دوره صفوی، به این وجه ماجرا کمتر توجه کرده و تا این زمان، توجه جدی به تاریخ مدرسه و کتابخانه و وقف کتاب در آن دوره نکردهاند. آنچه هست، غالباً پراکنده و بیش از همه، ضمن فهارس نسخ خطی آمده است. دیگر این که وقف کتاب، تحتالشعاع وقف درباره تعزیت و سوگواری اهل بیت (ع) و ابعاد دیگری از وقف قرار گرفته، و به صورت ویژه به آن پرداخته نشده است.
با این حال نباید از مطالعات پراکنده و باارزشی که در این زمینه شده، چشم پوشید. این بهخصوص درباره وقف مدارس دوره صفوی صدق میکند که ضمن آنها به وقف کتاب برای کتابخانههای آنها نیز توجه شده است. در این زمینه، مطالعات قابلتوجهی در اینجا و آنجا صورت گرفته که مناسب است به برخی از آنها اشاره کنیم. این مطالعات، گاه درباره نسخ خطی موجود در یک کتابخانه، گاه در معرفی یک نسخه مهم با وقفنامهای روی آن، و گاه درباره برخی از شاهان و زنان و مردان واقفِ مهم است که به مناسبت کارهای علمی آنها در وقف، مقالات یا بندهایی از یک مقاله، درباره آنان نوشته شده است.
برخی پژوهش های انجام شده در باره وقف کتاب در دوره صفوی
نمونهای از آن، نوشته مرحوم دانشپژوه در فهرست نسخ خطی کتابخانه آستان قم است (ص 18 به بعد) که درباره وقف کتاب توسط شاه عباس صفوی نوشته است. به گفته او، شاه عباس آنچه از مصحف و کتب عربی و علمی در کتابخانه خود داشته است، وقف سرکار آستانه امام رضا (ع) کرده است. وی سپس با ارجاع به برخی از منابع، از کتابهای وقفی شاه عباس که آنها را وقف بقعه شیخ صفی کرده، یاد کرده و نمونههایی از این آثار را، که بعدها غارت شده و اکنون در کتابخانه سالتی کف شچدرین در سن پترزبورگ است، معرفی کرده است. وی در ادامه از وقف کتاب توسط دیگر شاهان صفوی هم یاد کرده است. (همان، ص 22). بسیاری از نسخههای وقفی شاه عباس برای بقعه شیخ صفی نیز توسط عثمانیها غارت شده و به کتابخانههای آنجا، منتقل شده است.
درباره وقف کتاب، فارغ از آنکه به دوره صفوی مربوط باشد یا حتی ایران و جز ایران، پژوهشی با عنوان «اسناد وقفنامههای نسخههای خطی» توسط آقای سید صادق اشکوری منتشر شده (قم، 1390) که نمونههای فراوانی از وقف کتاب از ادوار مختلف و تا عصر مورد استناد قرار گرفته و درباره ابعاد مختلف آنها بحث شده است. بخشی از این منابع، وقفهای صفوی است. این نوشته جنبههای شکلی و محتوایی وقفنامههای کتاب را مورد بحث قرار داده است. در همین زمینه مقالهای با عنوان «کتابداری و کتابهای موقوفه» هم در سال 1376 از علیاکبر خان محمدی منتشر شده است (مجله تحقیقات کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاهی، ش 18، بهمن 1370).
مقالهای هم با عنوان «نگاهی به وقف کتاب در اسلام و ایران» که البته فقط یک مرور ساده است، در مجله وقف میراث جاویدان (ش 79 ـ 80، پاییز و زمستان 1391، صص 45 ـ 66) منتشر شده است.
با همین عنوان «نگاهی به وقف کتاب در تمدن اسلامی» مقالهای از علی رفیعی در مجله وقف میراث جاویدان، (ش 8، زمستان 1373، صص 82 ـ 93) منتشر شده است. درخصوص وقف کتاب، مقالهای با همین عنوان (از میر محمود موسوی) در مجله میراث شهاب (ش 12، تابستان 77، صص 29 ـ 34) نیز منتشر شده است.
همچنین درباره وقفنامههایی که روی قرآنهای آستان قدس است، مقالهای با عنوان «مروری بر وقفنامههای قرآن بر اساس نسخههای کتابخانه آستان قدس» منتشر شده است (خسروانی شریعتی، مجله مشکوة، ش 52، پاییز 1375، صص 89 ـ 104). قدیر افروند هم مقالهای با عنوان «وقفنامههای قرآنی» در مجله وقف میراث جاویدان (ش 33 ـ 34، بهار و تابستان 1380، صص 5 ـ 22) نوشته است.
سید جعفر اشکوری هم مقالهای با عنوان «مهر وقفنامههای نسخ خطی» نوشته است که بهطور خاص روی تعدادی نسخه خطی متمرکز شده و در باره محتوای آنها بحث کرده اند. (وقف میراث جاویدان، ش 60، زمستان 1386، صص 54 ـ 67). طبعاً این مقاله هم شامل کتابهای وقفی از دورههای مختلف تاریخی است، نه صرفا صفوی. نسخههای خطی و مهرهای مورد بحث هم، تنها مربوط به حوزه ایران نیست بلکه شامل نسخههای ترکها و اعراب نیز میشود. مهرهای یاد شده، اغلب حاوی متنی درباره وقف کتاب بوده و از این جهت، با مهرهای معمولی که صرفاً مشخصات صاحب مهر است، متفاوت است.
یکی از پدیدههای جالب وقف کتاب، مربوط به درآمد حمام نقش جهان و هزینه آن برای استکتاب (نسخهبرداری) کتابهاست. شمار زیادی وقفنامه روی نسخ خطی وجود دارد که گواه آن است که آن کتاب با درآمد حمام مزبور کتابت شده است. در این باره، تاکنون مقالات متنوعی که منعکسکننده این وقفنامهها و نیز توضیحاتی درباره آنهاست، منتشر شده است.
یکی از مدارسی که شمار قابلتوجهی کتاب وقفی دارد، مدرسه نواب مشهد است که در سال 1086 تأسیس شده و فاضل بسطامی و فرزندش تعدادی کتاب وقف آن کردهاند. مقالهای در این زمینه با عنوان «کتابهای وقفی مدرسه علای نواب مشهد» به معرفی این پدیده پرداخته است. (میراث جاویدان، ش 91 ـ 92، پاییز و زمستان 1394، صص 177 ـ 204).
میشود تصور کرد که دست کم غالب مدارس ساخته شده در دوره صفوی، دارای کتابخانه بوده و طبیعی است، کسی که آن را میساخت، برای کتابخانه آن هم فکری کرده است. برای مثال، مدرسه مریم بیگم در خوانسار، دارای کتابخانه بوده، و شماری از کتابهای وقفی آن برجای مانده است. درباره این مدرسه و نیز وقفنامههای موجود از کتب خطی آن، مقالهای با عنوان «مدرسه مریم بیگم صفوی (مدرسه علوی) خوانسار و موقوفات آن» منتشر شده است (محبوبه خسروی، مجله وقف میراث جاویدان، سال 22، ش 86، تابستان 1393، صص 87 ـ 112).
مجموعهای از وقفنامههای کتاب را که در اینجا مشاهده میکنید و در واقع، منتخبی از حجمی دوبرابر این مقدار است، میتواند نکات مهمی را در ارتباط با وقف کتاب به ما نشان دهد که سعی میکنیم در اینجا به اجمال به آنها اشاره کنیم و در فرصتی دیگر به طور تفصیلی به آن بپردازیم.
مجموعه حاضر شامل 324 وقف نامه کتاب صفوی
تاکنون به صورت پراکنده، تعدادی از وقفنامههای کتاب صفوی منتشر شده و درباره برخی، مقالاتی هم نوشته شده است. پیشتر به نمونهای از آنها اشاره کردیم. تصمیم ما بر این شد تا تعداد قابلتوجهی از این وقفنامهها را یکجا به صورت تصویری منتشر کنیم تا راه برای تحقیق بیشتر درباره آنها هموار شود. نتیجه جستجوی فراوان و با توجه به دشواری دسترسی به برخی از کتابخانههایی که نسخ خطی دارند، بهدست آوردن چندصد وقفنامه از پشت نسخههای خطی بود. بسیاری از آنها، به دلیل کوتاه بودن متن، یا بد خط بودن و... کمتر قابل استفاده بود؛ چرا که ارائه تصویری از آنها، میبایست در شرایطی باشد که امکان استفاده از آنها باشد. بسیاری از وقفنامههای گروهی، تکراری بودند و آوردن آنها ثمرهای نداشت. طبعاً از میان آنها، تعدادی که زیباتر بودند انتخاب شد. حوزه جستجوی ما کتابخانههای مختلف و ازجمله بزرگترین کتابخانهها، مانند مجلس، ملی، مرعشی، دانشگاه و آستان قدس بود. اما توجه داشتیم که بسیاری از کتابخانههای خصوصی یا محدود هم کتابهای وقفی فراوانی دارند. از آن جمله کتابخانه مدرسه صدر بازار اصفهان، مدرسه صدر خواجو در اصفهان، و برخی از مجموعههای خصوصی دیگر بود. درباره هر نسخه، اطلاعات مختصری را درباره نام کتاب، واقف، متولی، تاریخ وقف و محل نگهداری دادهایم تا امکان دنبال کردن آن باشد. البته، برخی از وقفنامهها که با واسطه یافت شدند، اسم کتاب را نداشتند و از این جهت، متأسفانه نام کتاب در آنها نیامد که تعدادشان اندک است. در مواردی اندک هم، شماره نسخه بهدست نیامد در میان وقفنامههای حاضر، تعداد بسیار اندکی از وقفنامههایی که مربوط به دوره افشار و زند است نیز دیده میشود که انگشتشمار است. شاید آخرین مورد از سال 1182 از یک بانوی یزدی است که کتب زیادی وقف کرده و در دانشگاه تهران است. جدای از این چند مورد، تمامی وقفنامهها از دوره صفوی است. نوع تقسیم بندی ما، بر اساس آنچه در فهرست آمده، بدین ترتیب است که کتابها را در هشت گروه جای دادهایم:
- وقفنامههای کتاب صفوی «عمومی»
- وقفهای شاه عباس
- وقفنامههای بانوان صفوی
- وقفنامههای آقایان «خواجگان»
- کتابهای وقفی از درآمد حمام نقش جهان
- وقفنامههای کتابهای کتابخانه مدرسه چهارباغ توسط شاه سلطان حسین صفوی
- کتابهای وقفی امیر الدین محمد زاهدی طبیب
- ابوتراب بن نصیرالدین سلیمان بن محمد علم الهدی
سیر صعودی وقف کتاب از آغاز تا پایان صفوی
با مرور بر این وقفنامهها میتوان دریافت که در آغازین دوره صفوی، وقف کتاب به صورت یک سنت چندان معمول نبوده و این سنت به تدریج در ایران پا گرفته است. از نظر این وقفنامهها، میتوان شاه عباس صفوی (م 1038) را به نوعی بنیانگذار وقف کتاب در ایران دانست، کسی که حجم قابلتوجهی کتاب وقف آستان قدس رضوی، بقعه شیخ صفی در اردبیل، و حضرت عبدالعظیم در شهر ری کرد. آثاری که شمار زیادی از آنها همچنان موجود است و برخی نیز گرفتار دزدی و غارت شده است. شاه عباس در کنار وقفهای بزرگ خود، مانند وقف تمامی دکانهای میدان نقش جهان، و وقفی که به عنوان چهارده معصوم داشت، در سنت وقف در ایران، جایگاه بلندی دارد و از آن جمله وقف کتاب است که در اینجا ملاحظه میکنیم. به پیروی از او، برخی از معاصران از علما و امرا هم وقفهایی دارند که نام شماری از آنها را در همین کتاب ملاحظه میکنیم. بر اساس وقفنامههای موجود، پس از آن، سیر وقف کتاب در ایران ادامه یافت، اما نه آنگونه که ما در مورد شاه عباس ملاحظه میکنیم. این حرکت، بار دیگر در اواخر قرن یازدهم جدیتر شده و اوج آن به دوران شاه سلطان حسین میرسد. این پادشاه و امرای وی، و نیز عالمان و خواجگان معاصرش، شمار زیادی کتاب وقف کردند که میشود از مقدار موجود رقم هزاران را درباره آنها بهکار برد. مطمئناً در این جهت باید شاه سلطان حسین صفوی را با شاه عباس مقایسه کرد که هر دو در زمینه وقف کتاب با سعه صدر بسیار زیاد عمل کردند.
درخصوص وقف کتاب برای آستان عبدالعظیم، یادداشتی با عنوان «وقف 119 کتاب از سوی شاه عباس اول بر آستانه عبدالعظیم حسنی در سال 1037» نوشتهام که حاوی یکی از وقفنامههای کتابی شاه عباس است. آن را عیناً درج میکنم:
شاه عباس در سال 1037 یک سال پیش از درگذشت خود، 119 کتاب را وقف آستانه حضرت عبدالعظیم کرد. از این وقفنامه معلوم میشود که آستانه عبدالعظیم، مدرسهای داشت که طلاب در آن ساکن بودهاند. کتابها بر آستانه وقف و در مدرسه نگهداری میشده تا طلاب استفاده کنند. متن این وقفنامه به این شرح است:
«به تاریخ غره شهر ذیقعدة الحرام 1037 وقف نمود این کتاب را با یکصد و نوزده جلد کتاب دیگر، کلب آستان علی بن ابیطالب (ع) عباس الصفوی الحسینی بر آستانه مقدسه متبرکه امامزاده واجب التعظیم و التکریم امامزاده عبدالعظیم و بر مدرسه آستانه مذکوره واقعه در بلوک غارری که طلبه از آنها منتفع شوند؛ مشروط بر آنکه از روضه و مدرسه بیرون نبرند. هر کس بیرون برد در خون حضرت ابی عبداللّه الحسین شریک بوده باشد. فمن بدّله بعد ما سمعه فانّما اثمه علی الذین یُبدّلونه. تمّت. (جای مهر)».
از تنوع کتاب های وقفی در نیمه اول صفوی تا یک دست شدن آنها در دوره اخیر
وقفنامههای موجود نشان میدهد که در نیمه اول صفوی، آثاری که وقف میشود از تنوع بیشتری نسبت به دوره دوم برخوردار است. در واقع، در عصر اوّل، کتابهایی که در دستان مردم است، علاوه بر آثار مذهبی، آثاری در ادبیات و نیز کتابهایی است که بسیاری از آنها از دوره پیش از صفوی باقی مانده و خیلی رنگ مذهبی صفوی ندارد. اما در دوره دوم، وقف کتاب جهتگیری مذهبی بیشتری پیدا کرده و هرچه ما جلوتر میآییم، آثار وقف شده، کتابهای حدیثی و فقهی در درجه اوّل و پس از آن آثاری است که غالب آنها مذهبی اما در موضوعات متنوعی مانند امامت و جز اینهاست. این وقفها نشان میدهد که جامعه صفوی در مسیری مشخص حرکت کرده است. کتابهای وقفی دوره اخیر، غالباً آثار حدیثی و مذهبی است و بهندرت در میان آنها موارد دیگری میتوان یافت. ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که اصولاً، وقف برای کار ثواب است و تعریف کار ثواب در این دوره، توسعه حدیث و شرع است؛ در حالی که ممکن است چنین تصور کنیم که در عصر اول، توسعه علم و دانش، به طور کلی، بیشتر هدف وقف بوده است. گذاشتن شرط شیعه اثناعشری برای استفادهکنندگان از این آثار، که در بیشتر وقفنامههای کتابی این دوره دیده میشود، نشان از همین گرایش و این نکته دارد که دوره صفوی، به طور خاص، فرهنگ مذهبی را به یک سمت کاملاً مشخص، هدایت کرده است.
سبک نگارش وقف نامه کتاب، از یک متن کامل یا یک جمله کوتاه
نگارش وقفنامهها به شکلهای مختلفی انجام میشود. آنچه در این مجموعه مورد نظر ما بوده، گزارش وقفهایی است که غالباً در آغاز نسخههای خطی، در یک صفحه مستقل یا روی صفحه عنوان نوشته شده و تفصیلاً درباره وقف آن کتاب و جزئیات دیگر سخن گفته است. اما باید توجه داشت که به جز اینها، نمونههای بسیار فراوانی وجود دارد که وقفنامه، ضمن دو سه کلمه کوتاه، و حتی با ثبت کلمه «وقف» در برخی از اوراق آن، نوشته شده و صفحه خاصی به آنها اختصاص نیافته است. در واقع، برای برخی همین کافی بوده که کتاب وقف باشد تا خرید و فروش نشود، یا کسانی این کلمات را نوشتهاند که با ادبیات تفصیلی وقف آشنا نبودهاند یا به هر حال تعجیلی در کارشان داشتهاند. اما آنچه در اینجا خواهید دید، نمونههایی از وقفهایی است که به صورت مستقل در یک یا چند صفحه نوشته شده و به صورت یک «سند» شامل جزئیاتی است که چارچوب آن وقف را کاملاً روشن کرده است. در میان اینها، برخی با آداب بیشتر نوشته شده و در واقع، اشخاص حرفهای و آشنا با تنظیم سند، آنها را نوشتهاند؛ در حالی که برخی دیگر، نسبتاً ساده و بیتکلّف نوشته شده و دقیقاً جزئیات را مانند موارد دیگر یاد نکردهاند. بدین ترتیب، باید توجه داشت که حجم کتابهای وقفی، با احتساب مواردی که وقف آنها به اجمال گزارش شده، بسیار بیش از آنی است که بتوان با سرچ کلمه وقف در فهرستها و در نظر گرفتن مواردی که وقفنامه مستقل و مفصلی روی نسخه است، محاسبه کرد. از این دو مورد، که وقف در قالب یک سند مشخص نوشته شده یا در قالب چند جمله کوتاه، میتوان به مواردی هم اشاره کرد که وقفنامه در قالب یک مُهر تنظیم شده و در داخل آن، طی چند سطر، توضیحی درباره وقف آن کتاب آمده است. چند نمونه از این موارد را نیز در جای خود آوردهایم که یکی مربوط به شیخ بهایی است.
اجزاء و ارکان یک وقف نامه کتاب
یک وقفنامه کتاب، مطابق سنتی که از نظر نگارشی دارد، و اساس آن ملاحظات حقوقی درباره آن است، ارکان ویژهای دارد که تقریباً به اختصار یا تفصیل، در غالب وقفنامهها وجود داشته، و قالب آنها را شکل میدهد. این اجزاء را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد. آنها که به طور معمول به کار میرود؛ مانند تحمیدیه، و یا یاد از آیه «فَمن بدّله» در پایان و نیز توصیههای اخلاقی و رفتاری دیگر و ذکر نام واقف و القاب او یا متولی و مانند آن. اما به جز اینها، آنچه به خود وقف مربوط میشود، شامل چند مطلب مهم است.
اولاً، نام کتاب که موضوع وقف است و مربوط به همان کتابی است که وقفنامه روی آن نوشته شده است. در بیشتر موارد، به دلیل اینکه وقفنامه روی کتاب مشخصی بوده، نام آن کتاب ذکر نشده است، هرچند در مواردی نام کتاب هم آمده است.
دوم، نام واقف است که به طور مشخص ذکر میشود، و به این ترتیب ما میتوانیم بر اساس آن، فهرستی از واقفان کتاب در این دوره داشته باشیم.
سوم، متولّی وقف است که ممکن است خود واقف، یا عالم شهر، یا پادشاه صفوی یا حتی کاتب و یا یکی از اقوام واقف باشد. زمانی که کتابی وقف مدرسهای میشود، طبیعی است که کتاب در کتابخانه آن مدرسه قرار گرفته، و تولیت آن در اختیار کسی است که متولّی آن مدرسه بوده است. اگر وقف خاص باشد، کما اینکه برخی از علما، کتاب را در اختیار فرزند ذکور بزرگ خود میگذاشتند، عملاً همان فرزند و طبق شروط واقف، در دورههای بعد، هر کسی که مصداق آن شروط است، تولیت آن را بر عهده خواهد داشت.
چهارم، موقوفٌ علیه یا علیهم که بیان میکند این کتاب، وقف چه کسانی شده است. درباره کتابها، معمولاً برای طلاب، برای یک شهر یا بدون قید شهر، وقف شده و قیودی مانند اینکه شیعه اثناعشری باشد قید میشود.
پنجم، بیان شرایط وقف است درباره کتاب، شرایطی از قبیل عدم خروج از شهری که برای طلاب آن وقف شده، عدم امکان امانت گرفتن کتاب، یا اگر امکانش هست، زمان امانت، نیز شرط بازرسی و عرض دید کتاب در مدت معین و مانند اینها بیان میشود.
ششم، صیغه وقف: در پایان، عبارتی که به نوعی اجرای صیغه وقف را نشان میدهد، آمده و تأکید میشود که کتاب وقفی بوده، و بنابراین خرید و فروش نشده، رهن نمیرود، هبه نمیشود، عاریه داده نمیشود و شروطی از این دست. اینها ارکان یک وقفنامه را که خود نوعی سند حقوقی است، تشکیل میدهد.
از وقف نامه های تک برای یک کتاب تا وقف نامه های جمعی برای چند کتاب
با مرور بر این وقفنامهها، میتوان دریافت که دو نوع وقفنامه وجود دارد. یک مواردی که به طور مشخص یک کتاب وقف شده و روی آن وقفنامهای نوشته شده است. اما یک سری از وقفنامههای دیگر، در واقع، به نوعی یک دسته وقفنامه با یک عبارت و مضمون اما برای تعداد قابلتوجهی کتاب نوشته شده است. مشخصترین مورد آن، وقفنامههایی است که شاه عباس برای کتابهایی که وقف آستان رضا علیه السلام، یا بقعه شیخ صفی یا بقعه حضرت عبدالعظیم کرده است. عبارات اینها تقریباً یکسان و یا نزدیک به هم بوده و همه آنها یک ساختار مشترک دارد. در این باره، نمونه روشنتر، وقفنامههایی است که مجلسی برای کتابهای نوشته شده از حاصل درآمد حمام نقش جهان دارد، یا وقفنامههایی است که شاه سلطان حسین، روی صدها کتابی که وقف کتابخانه مدرسه چهار باغ اصفهان شده، نوشته است. نمونه دوم، که وقف تعدادی کتاب با هم هستند، میتوانستند به این صورت هم باشند که مثلاً «این کتاب به همراه هفتاد کتاب دیگر» وقف فلان مدرسه شده است. خوبی این دسته از آنها، این است که عدد کلی را نشان میدهند، در حالی که اگر این عبارت را نداشته باشند، استخراج اینکه دقیقاً چه مقدار کتاب با آن عبارات واحد و در فلان زمان مشخص وقف شده، دشوار است.
وقف نامه های کتاب، برای یک محل مشخص یا وقف های بدون تعیین محل
از زاویه دیگر، میتوان این وقفنامههای کتاب را در دو بخش تقسیم کرد؛ آنها که محل نگهداری آنها مشخص است، یعنی برای مدرسه، یا آستانه خاصی وقف شده است. در این زمینه، برخی از مکانها به لحاظ مذهبی یا آموزشی، ویژگی خاصی دارد. برای مثال، آستان قدس، برای شاه عباس و بسیاری دیگر مهم بود. همین طور، برای شاه سلطان حسین، مدرسه چهارباغ نهایت اهمیت را داشت. بیشتر کسانی که مدرسهای میساختند، کتابخانهای هم در آن بنا میکردند و در وقفنامه، درآمد خاصی را برای آن هم تعیین میکردند. اما مهم این بود که تعدادی کتاب، خریداری کرده و وقف آن مدرسه میکردند. نمونههای چندی از آنها را در این وقفنامهها ملاحظه خواهید کرد. برای مثال، مریم بیگم، برای مدرسه که نزدیک درب حسنآباد بوده، [جایی که اخیراً حوزه اصفهان زمین آن را دوباره از آموزش و پرورش پس گرفت] کتابهای زیادی را وقف کرده که در حال حاضر، در کتابخانههای اصفهان، و بعضی از شهرهای دیگر یافت میشود.
در مقابل، وقفنامههای فراوانی هست که محل خاصی برای نگهداری آنها تصور نشده است. ممکن است شماری از آنها وقف خاص باشد که نگهداری آنها دست اولاد سپرده شده، و باید در خاندان میمانده است. همین طور، مواردی هست که به عالم شهر سپرده شده است. اما باز هم مواردی به طور کلی وقف شده و برای نگهداری آن اشاره به جای خاصی یا حتی متولی مخصوصی نشده است. البته، اگر این آثار از آن مواردی باشد که برای شهر خاصی وقف شده، مثلاً برای اصفهان، یا یزد یا هر جای دیگر، معمولاً در آنها تصریح میشود که از آن شهر خارج نشود.
زبان وقف نامه های کتاب، از فارسی تا عربی
زبان وقفنامهها عمدتاً به فارسی است، اما تعداد اندکی از آنها نیز به عربی نوشته شده است. این ممکن است که واقفان آنها از برخی از علمای عربزبان مقیم ایران بودهاند، مانند وقفنامه کتاب تهذیب الاحکام از شیخ علی بن موسی عاملی، اما این هم ممکن است که عالمی ایرانی، وقفنامه را به عربی نوشته باشد. در مجموع، باید گفت دوره صفوی، دوره فارسینویسی است، و حتی مواردی هم که عربینویسی در کار است، نوعی عربی سهل و آسان است. جالب است که مرحوم مجلسی هم دست کم برخی از وقفنامههای کتاب را به عربی مینوشت. یک نمونه از آنچه او پشت ملاذ الاخیار پدرش نوشته (نسخه مرعشی، ش 4835) و کتابت آن از درآمد حمام نقش جهان بوده، بدین شرح است:
«بسم اللّه الرحمن الرحيم. الحمدللّه و سلام على عباده الذين اصطفى.
اما بعد: فهذا الكتاب المستطاب مما عمل و صنع و استنسخ من نماء الحمام الواقع فى اراضى نقش جهان ببلدة اصفهان من اوقاف السلطان الاعظم و الخاقان الأعدل الاكرم، ملجأ الاكاسرة و ملاذالقياصرة، كهف طوائف الامم، مولى ملوک العرب و العجم، ناصب رايات العدل و الانصاف، ماحى آثار الجور و الاعتساف، محيى مراسم الشريعة الغراء، مشيّد قواعد الملّة البيضاء، فرع الشجرة الطيّبة النبويّة، غصن الدوحة العليّة العلويّة، ممهّد أساس الدين المبين و مروّج آثار آبائه الطاهرين، اعنى السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان، ابوالمظفر سلطان سليمان الموسوى الصفوى بهادر خان شيّداللّه اطناب دولته بزياد الخلود و زيّن سرير سلطنته بدرر العزّ و السعود؛ فوقفته بأمره الأعلى على الشيعة الامامية الاثنى عشرية وقفا ثابتاً لايباع و لا يشترى و لايوهب و لايحبس عن مستحقه و جعلت توليته و النظر فيه للسيد الأيد الفاضل الكامل التقى الذكى الامير عين العارفين القمى وفقه اللّه تعالى لمراضيه ثم لمن عينه السيد لذلک و هكذا ثم الى العالم المحدث الصالح المتوطن فى بلدة قم او بلدة اصفهان صانهما اللّه عن الحدثان و مع التشاح الى من اخرجه القرعه منهم فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ. [بقره: 181]
[در حاشيه افزوده شده]: و على من أخذه أن لايحبسه مع عدم حاجته اليه و أن يرده الى المتولى او من يقوم مقامه فى كل ستة اشهر مرة و مع عدم قضاء وطره يأخذه بإذن جديد. قد كتب الداعى لخلود الدولة القاهرة محمدباقر بن محمدتقى المجلسى عفى عنهما فى شهر رجب الاصب سنة خمس و تسعين بعد الالف الهجرية (1095) و الحمدللّه اوّلا و اخراً و صلى اللّه على سيد المرسلين محمد و عترته الاكرمين».
اما چنان که گذشت، غالب وقفنامههای کتاب این دوره، به فارسی است.
گروه های واقف کتاب در دوره صفوی
واقفان کتاب، از میان گروههای مختلف جامعه هستند، و چنان که موارد نشان میدهد و در فهرست هم آمده، آنها را میتوان به چند دست تقسیم کرد.
الف: شاهان، که اشاره کردیم از شاهان مختلف صفوی وقفنامه کتاب داریم، اما در میان آنها شاه عباس و شاه سلطان حسین از برجستگی بیشتری برخوردار هستند.
ب: امرا، که هرچند مواردشان اندک است، اما چندین مورد هست که واقف آنها امرای درباری هستند که علاقهمند به کتاب بودهاند. این میتواند، به دلیل آن باشد که برخی از آنها مدرسه ساخته و کتابهایی را برای آنها وقف کردهاند.
ج: آقایان: خواجگان حرم که از میانه دولت صفوی به بعد، قدرت یافتند، و پول خود را علاوه بر حج و زیارت مشهد، صرف ساختن مدرسه، مسجد و خرید و وقف کتاب میکردند. چنان که در این مجموعه شاهد هستیم، تعداد قابل توجهی کتاب از سوی آقایان یا همان خواجگان حرم وقف شده است. در میان آنها آقا کمال که خزانهدار شاه سلطان حسین بود و مدرسهای با عنوان سلطان حسینیه داشت، برجستگی دارد. اما جز او، چندین نام داریم که جزو واقفین هستند.
د: زنان، که غالباً زنان درباری و از نزدیکان پادشاه هستند. چندین مورد وقف از این دسته داریم که به مناسبت مدرسههایی که ساختهاند، کتابهایی را وقف کردهاند. این نمونهها منحصر به نمونههای درباری نیست، و زنان برجستهای در شهرهای مختلف، ازجمله یزد، کتابهایی را وقف کردهاند. میتوان تصور کرد که گاهی کتابهایی به ارث به آنها رسیده، و شاید به دلیل آنکه نیاز مالی نداشتهاند، برای ثواب، اقدام به وقف کتابها کردهاند.
هـ : علما، گروه دیگری هستند که اقدام به وقف کتاب کرده و از نظر تعداد، شمار موقوفات آنان فراوان است. به هر حال، آنها اغلب کتابخانههای خصوصی داشته و در نهایت آنها وقف کردهاند. هرچند در مواردی، این وقفها خاص و برای اولاد و به دلیل حفظ کتابها بوده است. توجه داریم که برخی از آنها خود اهل تألیف و حاشیهنویسی بوده و به دلیل حفظ آثارشان در خانواده، کتابها را وقف میکردند.
و: سایرین، گروهی که ممکن است به طور اتفاقی کتابهایی را وقف کرده باشند که از آن جمله تجار هستند. ما در میان واقفان افرادی را داریم که نه وضع آنها به علما میخورد و نه امرا، بلکه اشخاصی هستند که از نظر ما، روی علائق نامشخصی و بیشتر به توصیه دیگران، کتابهایی را وقف کنند. عنوان سایرین را برای این قبیل افراد میگذاریم. در مجموعه حاضر، یک نمونه از اینها، امیرالدین محمد زاهدی طبیب است که تعداد قابلتوجهی کتاب وقفی توسط وی، برجای مانده است.
وقف نامه های آسیب دیده
وقفنامههایی را برای این مجموعه انتخاب کردیم که سالمتر مانده و از نظر خواندن آسانتر و از نظر محتوا نیز سودمندی بیشتری داشت. بسیاری از وقفنامههای کتابی، در طول زمان گرفتار فرسودگی شده، و از نظر خواندن گرفتار مشکل بود. برخی نیز در لابهلای عبارات تملیک یا توضیحات دیگر، گم شده و از نظر سبک درج در صفحه، به صورتی بود که اطلاع بر محتوای آن آسان نبود. در این میان، مواردی وجود دارد که به هر دلیل، اطلاعات مربوط به وقف آنها محو شده است. گاهی بخشهای مربوط به اسامی اشخاص، گاهی مهرهای اطراف آن و گاهی از اساس محو شده بودند. نمونههایی از این وقفنامهها را نیز آوردیم. در میان اینها، چندین نمونه هست که از نسخههای غارتی کتابخانههای تبریز و به خصوص گنجینه شیخ صفی بوده و به عثمانی برده شده است. در این موارد، متن وقفنامه روی کتاب که توسط شاه عباس نوشته شده، سیاه شده و برای کتابخانه دیگری وقف شده است. میدانیم که شمار قابلتوجهی از کتاب های وقفی بقعه شیخ صفی نیز توسط روسها به سن پترزبورگ منتقل شده و تاکنون در آنجا نگهداری شده است. سابقاً دانشپژوه تصاویری از برخی از آنها تهیه و محل آنها را نشان داده است. از این دست موارد نیز در این مجموعه خواهید دید. مواردی هم وجود دارد که کتابی از حالت وقف خارج شده و به ملکیت اشخاص درآمده است. برخی از این موارد، توسط اشخاص دیگری در دورههای بعد مجدداً وقف شده و حتی یادآور شدهاند که اینها را دوباره وقف کردهاند.
وقف نامه های کتاب موردی تا خانوادگی
مواردی از وقف کتاب، جنبه خانوادگی دارد، و این به طور کلی، و تا اینجا که ما جستجو کردیم، عمدتاً به خاندان فیض کاشانی بر میگردد. این خاندان که تا روزگاران اخیر اهل کتاب و کتابت بودهاند، آثار زیادی را به خصوص از آثار فیض نوشته و آنها را وقف کردهاند. در این زمینه، برخی از آنان مانند شیخ نورالدین اخباری که نواده برادر فیض است، کتابهای زیادی را وقف کردهاند. در همین زمینه، علم الهدی، پس فیض نیز آثاری را وقف کرده است. نظایر این خاندان ممکن است در سطحی نازل در این دوره باشند، اما حتماً به برجستگی اقدامات وقف کتاب این خاندان نیست. از این خاندان، ابوتراب بن نصیرالدین سلیمان یکی از واقفین مهم کتاب است که در این مجموعه شماری از وقف کتابهای او آمده است. در کل، باید گفت، کتابهای فیض کاشانی در وقفهای حوالی 1100 به بعد، در کنار آثار مرحوم مجلسی، از رتبه بالایی برخوردار است. به تقریب میتوان گفت این یکی از علائم آن است که تفکر قرن دوازدهم هجری، به سمت افکار این دو نفر متمایل بوده و این رویه از روی شمار آثار وقفی آنها بهدست میآید.
متولی های کتاب های وقف شده
چنان که اشاره کردیم، یکی از ارکان اصلی وقفنامههای کتاب، ذکر نام متولی آن است. در این زمینه، بهجز مواردی که تولیت برای اولاد ذکور نگهداری شده، وقف در اختیار اعلم علمای شهر قرار داده شده است. اما در مواردی هم نام شخص خاصی از علما یا پادشاه برده شده و تولیت در اختیار آنان قرار گرفته است. در یک مورد، که وقف کتابهای استنساخ شده به سرمایه ناشی از درآمد حمام نقش جهان بوده، تولیت در اختیار علامه مجلسی و پس از وی آقا جمال و آنگاه برخی از علمای خاندان خاتونآبادی بوده است. در این موارد، واقف، عملاً شاه سلیمان است که آن حمام را ساخته و وقف کرده است. بنابراین دیگر نام واقف جز در مواردی که اشاره به شاه سلیمان میشود، در وقف نامه ندارد، و فقط اشاره میشود که تولیت با علامه مجلسی و پس از وی با دیگری از علمای اصفهان است. بسیاری از اشخاصی که در اصفهان وقف کتاب میکردند، آنها را در اختیار برخی از علمای شهر قرار میدادند. در دهههای اخیر صفوی، خاندان خاتونآبادی که بهوفور در میان آنها عالم دین بود، کار تولیت این آثار را بر عهده داشتند. نام شماری از آنها را میتوان در این مجموعه یافت. باید توجه داشته باشیم که بهجز حمام نقش جهان، حمام خسروآغا ـ برادر علیقلی آقا که هر دو از آقایان حرم بودهاند ـ نیز وقف استنساخ کتاب بوده است. اما آنچه از حمام نقش جهان مانده، بسیار بیش از حمام خسروآغاست. دوستی نوشت که حمام خسروآغا در حدود صد قدمی غرب نقش جهان در تقاطع خیابانهای سپه و استانداری است که در فروردین سال 1374 ش تخریب شد. بر اساس آنچه در وقایع السنین (ص 566) آمده، موقوفه حمام خسروآغا که برای استکتاب بود، به ملاباشی وقت، محمدباقر خاتونآبادی واگذار شد. مسلم است که مدرسه نقش جهان تا سالها برقرار بوده است. فهرستی از کتابهای وقف شده با درآمد این حمام، در ادامه این مقدمه خواهد آمد، و تصویر شماری از آنها در جای خود درج خواهد شد.
وقف چند صد کتاب توسط شاه سلطان حسین برای مدرسه چهارباغ
یکی از عظیمترین مجموعههای وقفی در دوره صفوی، متعلق به شاه سلطان حسین صفوی است. او از آغاز سلطنت به کتاب علاقهمند بود و در وقف کتاب کوشا. زمانی که مدرسه چهارباغ یا همان مدرسه جدید سلطانی را ساخت، صدها کتاب برای آن وقف کرد. اغلب این کتابها، به دستور و با هزینه او استنساخ شدند و از حوالی سال 1120 به بعد، وقف این مدرسه شدند. درس و بحث در این مدرسه، به طور رسمی از سال 1121 آغاز شد (فرائد الفوائد، ص 290). در وقفنامه بلند این مدرسه، از مخارج کتابدار مدرسه یاد شده و سالانه هفت تومان به این امر اختصاص یافته است. (تاریخ اوقاف اصفهان، سپنتا، ص 167)
متن وقف نامه کتابخانه مدرسه چهارباغ
اينک متن وقفنامه كتابخانه مدرسه چهارباغ كه شاه سلطان حسين صفوى آن را تنظيم كرده و از جهت شناخت پارهاى مسائل درباره تاريخ كتابدارى، داراى ارزش قابلملاحظهاى است، در اينجا ارائه مىكنيم. نسخه اين وقفنامه به شماره 9607 در كتابخانه آيتاللّه مرعشى نگاهدارى مىشود. متن حاضر بر اساس همين نسخه آماده شده است.
اللّه اله الهى
محمد مصطفى چهارده معصوم صاحبالزمان
حمدى كه واقفان اسرار ملك و ملكوت و ثنائى كه عارفان معالم قدس و جبروت گزارش آن را در ديباچه صحايف معرفت و دانايى دانند و اداى آن را مقدمه كتاب فهم و شناسايى خوانند، خداوند علام الغيوب را رواست كه آيات وحدت ذات بيچون و آثار قدرت كامله از قياس بيرون را به بنيان قلم «كن فيكون» بر اوراق ليل و نهار و صفحات اجزاى روزگار، تحرير و بيان فرمود، تا طالبان علوم ربانى و جويندگان معارف ايمانى، به كنوز حقايق دانشورى و رموز دقايق هنرپرورى راه برده، عالم احكام كتابهاى آسمانى و كاشف استار از وجوه الفاظ و معانى گردند، و رسايل صلوات تامّات و مجموعههاى تسليمات ناميات وقف مسكن رسول مبين و صاحب مقام امين و اوصياى گزين و اولاد معصومين او ـ صلوات اللّه عليهم اجمعين ـ را شايد كه به تعليم اصول و فروع دين و ارشاد به حق اليقين صاحبان مدارک و افهام و سالكان مسالك پيروى ائمه انام را به منتهى المطلب فوز ابدى و حيات القلوب سعادت سرمدى رسانيدند و به هدايت كافيه و دلالت وافيه سبقخوانان مدرسه ايجاد و وظيفهخواران زاد معاد را قابل مراتب عاليه ايمان و ساكن بهشت جاويدان گردانيدند.
اما بعد، كشّاف مضامين صدقمفاد شرح اين مقاصد خيربنياد است كه چون نواب كامياب خلائقمآب، شاهنشاه دينپناه، ظل اللّه المنصور، المؤيّد من عنداللّه، بانى مبانى شريعتپرورى، مشيّد اركان معدلتگسترى، باسط بساط عدل و داد، و ماحى آيات جور و بيداد، بنده خاكسار آستان سيّد أنبياء، چاكر دربار سرور اولياء و اصفيا، خادم عَتَبات ائمه اثناعشر، مروّج سنن سنيه حضرت خير البشر ـ عليه صلوات الملك الاكبر ـ واسطه نظام ليالى و ايام، شيرازه اوراق شهور و اعوام؛ گردون رفعتى كه عنوان منشور باهر النور شهرياريش به طغراى غرّاى «قُلْ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِي الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ» ]آل عمران/ 26 [مطرّز و موشّح است؛ آسمان شوكتى كه ديباچه فرمان فرمانروايى و جهانداريش به سرلوحه زيباى «وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكاً عَظِيماً» ]نساء، 54 [مزيّن و منقّش است، صاحب نسب بزرگوار نبوى، فايز حسب بااعتبار علوى، پشت و پناه اهل ايمان، مظهر آثار لطف و احسان، سلطان سلاطين زمان، پادشاه پادشاه نشان، السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان ابوالمظفر ابوالمنصور السلطان حسين الصفوى الموسوى الحسين بهادر خان ـ مَدّ اللّه تعالى ظلال معدلته على مفارق الأنام و جعل دولته متّصلة بدولة المهدى عليه الصلاة والسلام ـ پيوسته انتشار قواعد علوم دين مبين و اشتهار شعاير شرايع ملت مستبين حضرت سيّد المرسلين ـ عليه أفضل صلوات اللّه المصلّين ـ و تكثير علماى ديندار و ترفيه طالبان علوم سعادتمدار و تهيه اسباب تحصيل و تمهيد مايحتاج تكميل آن قوم نبيل را منظور نظر انور كيميااثر و مركز ضمير منير حقپرور عدالتگستر نموده، و از خالص مال حلال، مدرسه عديم المثال، در جنب چهارباغ دارالسلطنه اصفهان ـ صانها اللّه تعالى عن طوارق الحدثان ـ به جهت سكنا و مأواى ايشان احداث و بنا فرمودهاند؛ و به فضل خالق أنام، آن نيكو مقام، رتبه اتمام يافته. لهذا از جمله تهيئهی اسباب تحصيل آن فريق توفيق نشان كه تيسير آنها منظور آن خسرو اهل زمان (بود) اين كتاب را با ساير كتبى كه در ظهر هر يك وقفيه به همين شرح مرقوم گرديده است، قربة الى اللّه تعالى و طلبا لمرضاته، وقف صحيح لازم مؤبّد شرعى و حبس صريح جازم مخلّد ملّى نمودند بر شيعيان اثناعشريه ـ كثّرهم اللّه تعالى بين البرية ـ به اين نهج كه:
هميشه در ضبط و تحويل كتابدارى كه به جهت مدرسه مبارک مزبوره تحويل مىشود، بوده هريك از طلبه عظام سكنه مدرسه مذكوره كه محتاج به آنها باشند به تجويز مدرّس مدرسه مزبوره بگيرند و به قدر احتياج نگاه داشته از آن منتفع شوند و زياده از قدر احتياج نگاه ندارند.
و اگر كسى از شيعيان غير ساكنين آن مدرسه محتاج به آنها باشد و خواهد، بعد از تجويز مدرّس، قبض به مهر مدرّس به كتابدار مذكور سپارد و كتاب را گرفته به قدر احتياج نزد خود نگاه داشته از دارالسلطنه اصفهان نبرد و اگر مدرسه خاطر به او جمع ننمايد و مناسب داند، رهن از او گرفته كتاب را به او دهد.
و هر يكى از كتب مزبوره كه بردن آن به مشاهد مشرّفه به جهت زيارت و ساير اعمال مرغوبه و عبادات مناسب باشد، اگر كسى خواهد و محل اعتماد مدرّس باشد يا رهن دهد، بعد از تجويز مدرس و قبض به مهر او جايز است كه آن كتاب را به موعد معين به نحو مزبور از اصفهان بيرون برد و بعد از انتفاع و رفع رجوع باز آورده به كتابدار سپارد و به هر تقدير در محافظت آن از تضييع و تلف كمال اهتمام و سعى نمايند.
و مادام كه در اصفهان باشد، هر شش ماه يك مرتبه به نظر مدرس رسانند تا خاطر خود را از وجود و ضايع نشدن آن جمع نمايد و هرگاه باز خواهند و مدرس اذن جديد دهد، باز برده به نحو مسطور از آن بهرهياب گردند.
و مدرس مدرسه مباركه مزبوره در باب منتفع شدن ارباب احتياج بل كافه طلبه علوم و شيعيان از آنها و ضبط از تلف و ضايع شدن نهايت سعى و اهتمام و در هر يك از مراتب مزبوره فوق به لوازم آن قيام نمايد.
و اعلىحضرت واقف ـ حرّسه اللّه تعالى من جميع المخاوف ـ شرط شرعى فرمودهاند كه كتب مزبور را نخرند و نفروشند و نبخشند و رهن ننمايند و در عرصه زوال و انتقال در دنيا نياورند. و جمعى كه به جهت انتفاع آنها را نگاه مىدارند معطّل نگذارند و هرگاه اهل علم از آنها منتفع شوند در اوقات شريفه، آن ولىنعمت عالميان و قبلهگاه جهانيان را به دعاى خير ياد نمايند.
تغييردهنده وقف مزبور به لعنت اللّه و نفرين حضرت رسالتپناهى و ائمه معصومين ـ صلوات اللّه عليهم اجمعين ـ گرفتار گردد: «فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللّه سَمِيعٌ عَلِيمٌ» [بقره: 181]
و اعلىحضرت واقف ـ جعله اللّه تعالى امنا من جميع المخاوف و واقفا على سبيل الهدى فى كل المواقف ـ ثواب اين وقف را، قربة الى اللّه تعالى، هديه نمودند به ارواح مطهره حضرات مقدسات سدره مرتبات عرش درجات ـ عليهم السلام ـ كه اول ايشان حضرت رسول امين مختار جناب رب العالمين، مقصود از ايجاد افلاک، مخصوص بخطاب «لولاک» خاتم الانبياء ـ صلى اللّه عليه و اله وسلم ـ و آخر ايشان خاتم اوصياء، هادى راه پيشواى مطلق، حجة الرحمن ـ صلوات اللّه و سلام عليه ـ است.
و كان تحرير ذلک فى شهر ربيع الثانى من شهور سنة عشرين و مائة بعد الالف (1120) من الهجرة المقدسة النبوية على مهاجرها آلاف صلواة و سلام و تحية. مهر شاه
تعداد قابلتوجهی از این وقفنامه را در اینجا آوردهایم و این در واقع، گزیده آنهاست. کتابهای یاد شده، پس از حمله افغان به خانهای منتقل شده و تا حوالی کمتر از ده سال پیش در اصفهان در اختیار خاندان نعمتاللّهیها و... بود. این زمان، آنان کتابهای مزبور را که تقریباً همهشان وقفنامه شاه سلطان حسین را داشت، به تهران منتقل کرده و تحویل کتابخانه ملی دادند. در سالهای اخیر، تصاویر بسیاری از این نسخ، روی وبسایت کتابخانه ملی آمد و آنچه در اینجا آمده، از آن وبسایت برداشته شده است. آقای محمدحسین حکیم، دوست ما و کارمند بخش خطی کتابخانه ملی، گفتند که در حال فهرست کردن این کتابها که بالغ بر نهصد جلد است هستند. امیدواریم کار مستقلی روی آن وقفنامههای کتاب هم صورت گیرد. صاحب این قلم از اینکه اصفهان بهرغم این ثروتی که دارد، نتوانست این آثار را در کتابخانه مدرسه چهارباغ نگاه دارد، ناراحت بوده و امید داشت که این آثار در شهر اصفهان بماند. نمیدانم با مشکل شرعی آن که وقف برای مدرسه چهارباغ است چه کردند. آیا از کسی اجازه گرفتهاند یا خیر!
دو نمونه از وقف نامه های کتاب از کتب مدرسه چهارباغ
وقفنامههایی که برای مدرسه چهارباغ نوشته شده، برخی مفصّل و برخی یک صفحهای است. بیشتر آنها حاوی القابی برای شاه و توضیح شرایط وقف است. یک نمونه از تک صفحهای آن که برای وقف نسخه ای از بحار نوشته شده و مربوط به سال 1123 است، بدین شرح است:
نمونه اول: الحمد للّه المتفرّد بالجلالة و الصلوة علی نبیه الذی ختم به الرسالة، و علی آله الطاهرین ذوی المجد و الفخار و النبالة ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین الی یوم الدین. اما بعد فحاوی این فقرات صدق بیّنات، مبیّن این مدّعاست که نواب کامیاب سپهر برکات مقدس القاب، سلطان سلاطین بسیط ارضین، فرمانفرمای جمله پادشاهان روی زمین، سلیل جلیل خاندان [ائمه طاهرین] نسل نبیل خانواده افضل الوصیّین، غلام خاص خادم با اخلاص عتبات .... ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ السلطان الاعدل الاعظم الافخم، و الخاقان الاجل الافخم، مالک رقاب الامم، باسط بساط الجود و الکرم، المؤید بتأییدات الملک المنّان، السلطان بن السلطان، و الخاقان بن الخاقان، ابوالمظفر شاه سلطان حسین الصفوی الموسوی الحسینی بهادرخان ـ ابّداللّه تعالی ایّام دولته و سلطنته، و شیّد ارکان حشمته و عظمته ـ در این ولای سعادت انتما، این مجلد ثالث بحار الانوار را قربة الی اللّه تعالی و طلبا لمرضاته، به جهت مدرسه مبارکه جدید سلطانی، وقف صحیح شرعی مؤبد و حبس صریح لازم مخلّد فرمودند، به قیود و شروطی که مشروحاً در ظهر کتب کبیره که به جهت مدرسه مبارکه مزبوره وقف فرمودهاند قلمی شده، وقفاً صحیحاً شرعیاً لازماً بتاً بتلا بحیث لایباع و لا یوهب و لا یورث الی أن یرث اللّه الارض و من علیها و هو خیر الوارثین. و آن خاقان موفق به توفیقات ایزد مستعان، کتاب مزبور را از ملک خود اخراج نموده به تصرّف وقف دادند، و ثواب این وقف را هدیه نمودند به ارواح مقدّسه حضرات مطهرات عرش درجات [ائمه طاهرین] صلوات اللّه و سلامه علیهم اجمعین. تغییردهنده وقف مزبور به لعنت ابدی و غضب سرمدی گرفتار گردد. و کان ذلک فی شهر شوال المکرم سنه ثلث و عشرین و مائه بعد الالف من الهجرة المقدسة النبویة علی مهاجرها الف الف صلوة و سلام و تحیة.
نمونه دوم: نمونه دیگر که با تفصیل بیشتری برای یک تفسیر نوشته شده، و شرایط مختلف حفظ و نگهداری و امانت کتاب در آن آمده، بدین شرح است:
حمدی که واقفان اسرار مُلک و ملکوت، و ثنایی که عارفان معالم قُدس و جَبروت گزارش آن را دیباچه صحایف معرفت و دانایی دانند، و ادای آن را مقدّمهی کتاب فهم و شناسایی خوانند، خداوند علاّم الغیوب را رواست که آیات وحدت ذات بیچون، و آثار قدرت کامله از قیاس بیرون را، به بنان قلم «کُن فَیَکون» بر اوراق لیل و نهار و صفحات اجزای روزگار تحریر و بیان فرمود تا طالبان علوم ربّانی و جویندگان معارف ایمانی، به کنوز حقایق دانشوری و رموز دقایق هنرپروری راه بُرده، عالم احکام کتابهای آسمانی و کاشف استار از وجه الفاظ و معانی گردند؛ و رسایل صلوات تامّات و مجموعههای تسلیمات نامیات، وَقف مسکن رسول مبین و صاحب مقام امین و اوصیای گزین و اولاد معصومین او ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ را شاید که به تعلیم اصول و فروع دین و ارشاد به حق الیقین، صاحبان مدارک و افهام و سالکان مسالک پیروی ائمه انام را به مُنتَهی المطلب فوز ابدی و حیات القلوب سعادت سرمدی رسانیدند، و به هدایت کافیه و دلالت وافیه سبقخوانان مدرسه ایجاد و وظیفهخوران زاد معاد را قابل مراتب عالیه ایمان و ساکن حجرات بهشت جاویدان گردانیدند.
اما بعد؛ کشّاف مضامین صدقمفاد شرح این مقاصد خیربنیاد است که چون نوّاب کامیاب خلایقمآب شاهنشاه دینپناه، ظِلّ اللّه منصور المؤید من عند اللّه، بانی مبانی شریعتپروری، مُشیّد ارکان معدلتگستری، باسط بساط عدل و داد، ماحی آیات جور و بیداد، بنده خاکسار آستان سیّد انبیا، چاکر دربار سرور اولیا و اصفیا، خادم عتبات ائمه اثنیعشر، مروّج سنن سنیّه حضرت خیر البشر ـ علیهم صلوات اللّه الملک الاکبر ـ واسطه نظام لیالی و ایّام، شیرازه اوراق شهور و اعوام، گردون رفعتی که عنوان منشور باهرالنّور شهریاریش به طغرای غرّای «قُل اللّهم مالک المُلک تُؤتی المُلک مَن تشاء» مطرّز و موشّح است، آسمان شوکتی که دیباچهی فرمانفرمایی و جهانداریش به سرلوح زیبای «واتَیناهُ مُلکاً عَظیما» مزیّن و منقّش است، صاحب نسب بزرگوار نبوی، فایز حسب بااعتبار علوی، پشت و پناه اهل ایمان، مَظهر آثار لطف و احسان، سلطان سلاطین زمان، پادشاه پادشاه فشان، السلطان بن السلطان، و الخاقان بن الخاقان، ابوالمظفر ابوالمنصور شاه سلطان [حسین] الصفوی الموسوی بهادرخان ـ مدّ اللّه تعالی ظلال مَعدلته علی مفارق الانام و جعل دولته متصلة بدولة صاحب الزمان ـ علیه الصلوة و السلام، پیوسته انتشار قواعد علوم دین مبین و اشتهار شعایر شرایع ملت مستبین، حضرت سیّد المرسلین ـ علیه افضل الصلوات المصلّین ـ و تکثیر علمای دیندار، و ترفیه طالبان علوم سعادت مدار و تهئیهی اسباب تحصیل و تمهید مایحتاج تکمیل آن قوم نبیل را، منظور نظر کیمیااثر و مرکوز ضمیر منیر حقپرور عدالتگستر فرموده، و عالیجاه رفعت و دولت و اقبالپناه، محرم سرادقات جاه و جلال و معتمد دولت قاهره بیزوال، سَنیّ الشأن مقرّب الخاقان، غلام اخلاصکیش، و بنده خیراندیش دودمان ولایتنشان، «آقا کمال» که نقد حیات را صرف خدمتگذاری و بندگی این آستان خلافتبنیان کرده، و از همگنان در مضمار اخلاصمندی قصب السبق ربوده، مدرسهای در محله عباسآباد بنا کرده، و در غایت رصانت و رفعت به اتمام رسیده و به مدرسه سلطانیه مسمّی گردانیده، بندگان ثریامکان اشرف، از بندهپروری که شیوهی مرضیه آن خدیو زمان است، این مجلّد را با سایر مجلدات تفسیر کلام مجید مؤلّف مرحوم مبرور میرزا محمدرضا نصیری واقعهنویس سابق، قربة الی اللّه تعالی و طلبا لمرضاته، وقف صحیح لازم مؤبّد شرعی و حبس صریح جازم مخلّد ملی نمودند، بر شیعیان اثنیعشریه ـ کثرهم اللّه تعالی بین البریة ـ سکنه مدرسه مبارکه مزبوره، به این نهج که همیشه در ضبط و تحویل کتابداری که به جهت مدرسه مبارکه مزبوره تعیین میشود بوده، هر یک از طلبه عظام سکنه مدرسه مزبوره که محتاج به آنها باشند، به تجویز مدرّس مدرسه مزبوره بگیرند، و به قدر احتیاج نگاه داشته، از آن منتفع شوند، و زیاده از قدر احتیاج نگاه ندارند، و در محافظت آن از تضییع و تلف، کمال اهتمام و سعی نمایند، و هر شش ماه یک مرتبه به نظر مدرّس رسانند تا خاطر خود را از وجود و ضایع نشدن آن جمع نمایند، و هرگاه باز خواهند و مدرس اذن جدید دهد، باز برده، به نحو مسطور از آن بهرهیاب گردند، و مدرّس مدرسه مبارکه مزبوره از آنها، و ضبط از تلف و ضایع شدن، نهایت سعی و اهتمام و در هر یک از مراتب مزبوره فوق به لوازم آن قیام نماید.
و اعلیحضرت واقف ـ حرّسه اللّه تعالی من جمیع المخاوف ـ شرط شرعی فرمودند که کتب مزبوره را نخرند و نفروشند و رهن ننمایند و در عرضهی زوال و انتقال درنیاورند، و جمعی که به جهت انتفاع آنها را نگاه میدارند، معطل نگذارند، و هرگاه اهل علم از آنها منتفع شوند، در اوقات شریفه، آن ولینعمت عالمیان و قبله گاه جهانیان را به دعای خیر یاد نمایند.
تغییردهنده وقف مزبور به لعنت اللّه و نفرین حضرت رسالتپناهی و ائمه معصومین ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ گرفتار گردد. «فَمَن بدّله بعد ما سمعه فانّما إثمُهُ علی الّذین یبدّلونه، إنّ اللّه سمیعٌ علیمٌ».
و اعلیحضرت واقف ـ جعله اللّه تعالی آمنا من جمیع المخاوف و واقفا علی سبیل الهدی فی کل المواقف ـ ثواب این وقف را قربة الی اللّه تعالی هدیه نمودند به ارواح مطهّره حضرات مقدّسات، سدره مرتبات، عرش درجات، چهارده معصوم ـ علیهم السلام ـ که اوّل ایشان حضرت رسول امین مختار جناب ربّ العالمین، مقصود از ایجاد افلاک مخصوص به خطاب لولاک خاتم انبیاء ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلم ـ و آخر ایشان خاتم اوصیا هادی راه هدی، غایب به امر خدا امام به حق پیشوای مطلق حجة الرحمن صاحب الزمان ـ صلوات اللّه و سلامه علیه ـ است.
و کان تحریر ذلک فی محرم الحرام من شهور سنه تسع و عشرین و مأئة بعد الالف من الهجرة المقدسة النبویة علی مهاجرها صلوة و سلام و تحیّة.
اصفهان مرکز نسخه های خطی وقفی در دوره صفوی
از وقفنامههای این مجموعه و بسیاری از آنچه جز اینهاست، بهدست میآید که اصفهان مرکز تألیف، کتابت و وقف کتاب در دوره صفوی بوده است. این امر طبیعی هم هست، زیرا ثروت این دوره، به اصفهان سرازیر شده بوده و مرکز حکومت صفوی بوده است. شاهانی مانند شاه عباس و سلاطین پس از وی، روی مسائل مدرسه و کتاب حساسیت داشتند و در این زمینه هزینه فراوانی کردند. کتابهای وقفی شاه عباس، مقداری به آستان رضوی و برخی هم به مراکز دیگر ارسال شد؛ اما میدانیم که اصفهان، محلی برای ورود نسخ خطی از نقاط دیگر ازجمله عراق بود و به این ترتیب، مجموعه ارزشمندی از نسخ در آن وجود داشت. پس از دوره صفوی، این کتابها، عمدتاً از میان رفت یا به شهرهای دیگر و حتی عراق منتقل شد. در سالهای پیش از انقلاب، شمار فراوانی از نسخ خطی این شهر با تبلیغات یکی از وعاظ وقت، به نجف منتقل شد. اما پیش از آن، در دوره نادرشاه نیز، شمار زیادی کتاب از اصفهان خارج شد. روی یک نسخه خطی بخاری که اکنون در مجلس نگهداری میشود آمده است: «از جمله هفتصد مجلدی است که از دارالسلطنه اصفهان ارسال شده، به تاریخ شهر محرم الحرام 1154 تخاقوی ئیل، داخل عرض شد». این آثار گویا قرار بوده به آستان قدس برود که شاید هم رفته است، اما عجالتاً این نسخه در کتابخانه مجلس است و روی آن تعبیر «وقف سرکار فیض آثار حضرت ثامن الائمه سلام اللّه علیه» آمده است. این قبیل نقل و انتقالهای کتاب در دوره بعد فراوان آمده است. جالب است که همچنان بسیاری از کتابهای وقفی اصفهان، در کتابخانههای این شهر نگهداری شده و یکی از بهترین مجموعهها، کتابهای خطی مدرسه صدر بازار اصفهان است که در این اثر هم شماری از وقفنامههای کتاب آن را ملاحظه میکنید.
کتاب های غیر ایرانی وقف شده: نمونه: سیره ابن هشام
سالها پیش، مقالهای با عنوان «نسخههای خطی مهاجر» نوشتم که اشاره به نسخههای شیعی بود که پس از رسمیت دولت صفوی در ایران، به ایران انتقال یافت. تبریز، سپس قزوین و مشهد و بعد هم اصفهان. هماکنون هم شمار فراوانی از این نسخهها که در شهرهای عراق کتابت شده، در کتابخانههای ایران نگهداری میشود. اما یک پدیده جالب در نیمه دوم صفوی، خرید و انتقال شماری از کتابها از مکه و مدینه، توسط روحانیونی که به حج رفته بودند، به اصفهان است. شماری از این آثار به خصوص در سالهای اخیر صفوی، به اصفهان منتقل و وقف شده است. نسخهای از سیره ابن هشام این سرنوشت را دارد. شماری از نسخههای یمنی دیگر هم وقف مدرسه چهارباغ شده است. چندی قبل درباره این نسخه یادداشتی به این شرح نوشتم:
وقفنامه زیر، روی نسخهای از سیره ابن هشام است که در سال 1120ق وقف کتابخانه مدرسه چهارباغ شده است. این کتاب، به همراه کتابهای فراوان دیگر، پس از تأسیس مدرسه چهارباغ، از سوی شاه سلطان حسین، وقف شده است. در این متن، نام واقف، همین شاه صفوی است که مهر او نیز در پایان وقف نامه است، مُهری که در بیشتر وقفنامههایی که برای این کتابخانه نوشته شده، دیده میشود.
وقفنامههای یادشده، با عبارات مختلف نوشته شده است، برخی کوتاه و برخی مفصّلتر است. این وقفنامه، اندکی مفصّل است و در آن چنان که شاهدیم، عین یک رساله کوچک، ابتدا تحمیدیه مفصلی آمده، و سپس از تدارک کتابهای وقفی برای مدرسه چهارباغ یاد شده و آنگاه از وقف کتاب سیره ابن هشام سخن به میان آمده، و آنگاه از شرایط آن یاد شده که ما آنها را شمارهگذاری کردهایم و البته در اصل این شمارهها نبوده است. در بخش تحمیدیه، پس از ستایش خدا و رسول، از اسامی کتابهای شاخص فقهی شیعه مانند مدارک، مسالک الافهام و منتهی المطلب و ... و برخی از آثار شیعی معروف این دوره مانند حیات القلوب و زاد المعاد یاد شده است.
در پایان، ضمن تأکید بر جنبه وقف بودن کتاب و شروط خاصی که پادشاه برای حفظ و حراست از آن گذاشته، از خوانندگان کتاب خواسته شده است تا برای پادشاه دعا کنند. لازم به یادآوری است که القاب ویژه شاه در ابتدا و انتهای این وقفنامه دیده شده و دعا برای دولت او و اینکه متصل به دولت امام زمان (ع) باشد، در همان آغاز آمده است.
نوع کتابهای وقفشده برای مدرسه چهارباغ، آثار دینی معروف شیعه، و بهخصوص آثاری است که در همین دوره صفوی کتابت شده است. در میان آنها، آثار اهل سنت اندک است، مگر آنکه کتاب لغت یا چیزی شبیه به آن باشد. بیشتر این آثار وقفی مدرسه چهارباغ ـ که اکنون نزدیک به هزار نسخه آن در سالهای اخیر از اصفهان به تهران منتقل شده و اکنون در کتابخانه ملی نگهداری میشود.
نسخهای که این وقفنامه روی آن نوشته شده، یک اثر سنی و کتاب معروف ابن هشام تحت عنوان سیرة النبی (ص) است. این کتاب، کتابت اصفهان نیست، بلکه اثری یمنی است که به این شهر رسیده است. اینکه آیا آثار یمنی مانند این، به صورت منظم و با برنامه به اصفهان میآمده یا مثلاً حجاج در مکه و مدینه خریداری کرده به این شهر میآوردهاند، روشن نیست و چیزی در این باره روی نسخه نیامده است.
بر اساس یادداشتی که روی صفحه آخر این کتاب نوشته شده، این کتاب در ربیعالثانی سال 1111 در اختیار قرار گرفته و در ربیعالثانی سال 1120 «در مدرسه مبارکه جمع» شده است. در این عبارت، از کتاب سیرة النبی و اینکه تألیف عبدالملک بن هشام است، و حتی خصوصیات نسخه و کاغذ آن و نیز جلدش یاد شده است.
اما شرایط وقف کتاب که آنها را با شماره مشخص کردهایم، درباره نگهداری، امانت، اختیارات مدیر کتابخانه، گرفتن قبض از اشخاص، گرفتن رهن برای بردن سفرهای دور یا برای کسانی که به آنها اطمینانی نیست، زمان نگهداری کتاب، و حفاظت از آن، سخن به میان آمده است. نکته مهم این است که کتاب نباید از اصفهان خارج شود، هرچند این قاعده، درباره کتابهای ادعیه که به کار زائران عتبات میخورد، مستثنا میشود.
متن وقفنامه کتاب سیره ابن هشام
حمدی که واقفان اسرار ملک و ملکوت، و ثنایی که عارفان معالم قدس و جبروت، گزارش آن را دیباچه صحایف معرفت و دانایی دانند، و ادای آن را مقدمه کتاب فهم و شناسایی خوانند، خداوند علاّم الغیوب را رواست که آیات وحدت ذات بیچون و آثار قدرت کامله از قیاس بیرون را، به بنان قلم «کُن فَیَکون» بر اوراق لیل و نهار و صفحات اجزای روزگار تحریر و بیان فرمود تا طالبان علوم ربّانی و جویندگان معارف ایمانی، به کنوز حقایق دانشوری و رموز دقایق هنرپروری، راه برده، عالِم احکام کتابهای آسمانی، و کاشِف اَستار از وجوه الفاظ و معانی گردند؛
و رسائل صلوات تامّات و مجموعههای تسلیمات نامیات، وقف مسکن رسول مبین، و صاحب مقام امین، و اوصیای گزین و اولاد معصومین او ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ را شاید، که به تعلیم اصول و فروع دین، و ارشاد به حق الیقین، صاحبان مدارک و افهام و سالکان مسالک پیروی ائمه انام را به منتهی المطلب فوز ابدی و حیات القلوب سعادت سرمدی رسانیدند، و به هدایت کافیه و دلالت وافیه سبقخوانان مدرسه ایجاد و وظیفهخواران زاد معاد را قابل مراتب عالیه ایمان، و ساکن حجرات بهشت جاویدان گردانیدند.
اما بعد؛ کشّاف مضامین صدقمفاد شرح این مقاصد خیربنیاد است که، چون نوّاب کامیاب خلایقمآب شاهنشاه دینپناه، ظل إله المنصور المویَّد من عند اللّه، بانی مبانی شریعتپروری، مشیّد ارکان معدلتگستری، باسط بساط عدل و داد، ماحی آیات جور و بیداد، بنده خاکسار آستان سیّد انبیا، چاکر دربار سرور اولیا، خادم عتبات ائمه اثنیعشر، مروّج سنن سنیّه حضرت خیر البشر ـ علیهم صلوات اللّه الملک الاکبر ـ واسطه نظام لیالی و ایّام، شیرازهی اوراق دهور و اعوام، گردون رفعتی که عنوان منشور باهرالنور شهریاریش، به طغرای غرّای «قُلِ اللّهم مالک المُلک تُؤتی الملک من تشاء» مطرّز و موشّح است. آسمان شوکتی که دیباچهی فرمان فرمانفرمایی و جهانداریش به سرلوح «وآتیناهُ مُلکاً عَظیماً» مزیّن و منقّش است. صاحب نسب بزرگوار نبوی، فایز حسب بااعتبار علوی، پشت و پناه اهل ایمان، مظهر آثار لطف و احسان، سلطان سلاطین زمان، پادشاه پادشاه نشان، السلطان و الخاقان بن الخاقان ابوالمظفر ابوالمنصور شاه سلطان الحسین الصفوی الموسوی الحسینی بهادرخان ـ مدّ اللّه تعالی ظلال معدلته علی مفارق الانام، و جعل دولته متّصلة بدولة صاحب الزمان ـ علیه الصلوة والسلام ـ پیوسته انتشار قواعد علوم دین مبین، و اشتهار شعایر شرایع ملت مستبین، حضرت سیّد المرسلین ـ علیه افضل صلوات المصلّین ـ و تکثیر علمای دیندار و ترفیه طالبان علوم سعادت و تهیئه اسباب تحصیل و تمهید مایحتاج تکمیل آن قوم نبیل را منظور نظر انور کیمیااثر، و مرکوز ضمیر منیر حقپرور عدالتگستر نموده، و از خالص مال حلال مدرسه عدیم المثال در جنب چهارباغ دارالسلطنه اصفهان ـ صانها اللّه تعالی عن طوارق الحدثان ـ به جهت سکنی و ماوای ایشان احداث و بنا فرمودهاند، و به فضل خالق انام آن نیکو مقام رتبه اتمام یافته،
لهذا از جمله تهیئه اسباب تحصیل آن فریق توفیق نشان که تیسیر آنها منظور آن خسرو اهل زمان است، این کتاب «سیرة النبی» را با سایر کتبی که در ظَهر هر یک وقفیه به همین شرح مرقوم گردیده است، قربة الی اللّه تعالی و طلبا لمرضاته، وقف صحیح لازم مژبد شرعی و حبس صریح جازم مخلّد ملی نمودند، بر شیعیان اثنی عشریه ـ کثرهم اللّه تعالی بین البریّه ـ به این نهج که،
[1] همیشه در ضبط و تحویل کتابداری که به جهت مدرسه مبارکه مزبوره تعیین میشود، بوده، هر یک را طلبه عظام سکنه مدرسه مذکوره که محتاج به آنها باشند، به تجویز مُدرّس مدرسه مزبوره بگیرند، و به قدر احتیاج نگاه داشته، از آن منتفع شوند و زیاده از قدر احتیاج نگاه ندارند.
[2] و اگر کسی از شیعیان غیر ساکنین آن مدرسه محتاج به آنها باشند و خواهد، بعد از تجویز مدرّس قبض به مُهر مُدرّس به کتابدار مذکور سپارد، و کتاب را گرفته به قدر احتیاج نزد خود نگاه داشته، از دارالسلطنه اصفهان بیرون نبرد، و اگر مُدرّس خاطر از او جمع ننماید و مناسب داند، رهن از او گرفته کتاب را به او دهد؛
[3] و هر یک از کتب مزبوره که بردن آن به مشاهد مشرّفه به جهت زیارات و سایر اعمال مرغوبه و عبادات مناسب باشد، اگر کسی خواهد و محل اعتماد مُدرّس باشد یا رهن دهد، بعد از تجویز مدرّس، و قبض به مهر او جایز است که آن کتاب را به موعد معین به نحو مزبور از اصفهان بیرون برد، و بعد از انتفاع و رفع رجوع بازآورده، به کتابدار سپارد؛
[4] و به هر تقدیر در محافظت آن از تضییع و تلف کمال اهتمام و سعی نمایند و مادام که در اصفهان باشد، هر شش ماه یک مرتبه به نظر مدرّس رسانند تا خاطر خود را از وجود و ضایع نشدن آن جمع نماید، و هرگاه بازخواهند و مُدرّس اذن جدید دهد، باز برده، به نحو مسطور از آن بهرهیاب گردند.
[5] و مُدرّس مدرسه مبارکه مزبوره در باب منتفع شدن ارباب احتیاج، بل کافّه طلبهی علوم و شیعیان از آنها و ضبط از تلف و ضایع شدن نهایت سعی و اهتمام در هر یک از مراتب مزبوره فوق به لوازم آن قیام نماید.
[6] و اعلیحضرت واقف ـ حرسه تعالی من جمیع المخاوف ـ شرط شرعی فرمودند که کتب مزبوره را نخرند، و نفروشند، و نبخشند، و رهن ننمایند، و در عرضه زوال و انتقال درنیاورند، و جمعی که به جهت انتفاع آنها را نگاه میدارند، معطل نگذارند.
و هرگاه اهل علم از آنها منتفع شوند در اوقات شریفه آن ولینعمت عالمیان و قبلهگاه جهانیان را به دعای خیر یاد نمایند. تغییردهنده وقف مزبور به لعنت و نفرین حضرت رسالت پناهی و ائمه معصومین ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ گرفتار گردد. «فَمَن بدّله بعد ما سمعه، فانّما اثمُهُ عَلی الذین یُبدّلونه ان اللّه سمیع علیم».
و اعلیحضرت واقف ـ جعله اللّه تعالی امنا من جمیع المخاوف و واقفا علی سبیل الهدی فی کلّ المواقف ـ ثواب این وقف را قربة الی اللّه تعالی هدیه نمود به ارواح مطهّره حضرات مقدّسات سدره مرتبات عرش درجات ـ علیهم السلام ـ که اوّل ایشان حضرت رسول امین مختار جناب ربّ العالمین مقصود از ایجاد افلاک، مخصوص به خطاب لولاک خاتم انبیا محمد مصطفی ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ و آخر ایشان خاتم اوصیا، هادی راه هدی به امر خدا غایب آمر و زمان را صاحب، امام به حق، پیشوای مطلق، حجّة الرحمن صاحب الزمان ـ صلوات اللّه و سلامه علیه ـ است.
و کان تحریر ذلک فی شهر ربیع الثانی من شهور سنة عشرین و مائه بعد الالف من الهجرة النبویة المقدسة علی مهاجرها الاف صلوة و سلام و تحیة.
وقف نامه ها و بازنمایی فرهنگ در دوره صفوی
بنای آن نداریم تا در این مقدمه کوتاه، به تفصیل به آنچه از این وقفنامهها میتوان دریافت، بپردازیم، اما به طور کلی، این وقفنامهها که در حکم «اسناد کتاب» در دوره صفوی هستند، میتوانند نمودار بسیار خوبی برای بسیاری از مسائل حوزه کتاب و و مسائل مربوط به آن باشد.
الف: اساساً این وقفنامهها نشانگر آن هستند که بخش عمده تولیدات علمی این دوره در حوزه دینی و از نظر مذهبی، با نگره شیعی نوشته شده و در این زمینه، حساسیت بسیار زیادی وجود داشته داشت. در واقع، نه تنها بیشتر کتابها به ادبیات مذهبی شیعه اختصاص دارد، شرایطی هم که برای استفاده از آنها قرار داده شده، تأکید بر استفاده طلاب امامی مذهب دارد. این مطلب در بسیاری از موارد قید شده است که این کتابها «بر طلبه و شیعیان اثنیعشری» وقف شده «تا منتفع گردند». اغلب این وقفها در پی ثواب اخروی بوده، و طبیعی است که این ثواب، غالباً فقط برای کتابهای مذهبی و بیش از همه حدیث و فقه و تفسیر، متصور بوده است. در واقع، باید این حرکت را یک حرکت فرهنگی ـ مذهبی دانست، نه حرکت علمی در توسعه مثلاً فکر فلسفی یا علوم طبیعی. البته نمونههای متفاوت هم در میان آنها هست که ممکن است در میان کتب دسته جمعی که وقف میشده، بوده باشد.
ب: در برخی از موارد، روی کتابداری این کتابها تأکید شده و مسئولیتی برای حفظ و نگهداری کتاب تعریف شده است. این مسأله عمدتاً برای مواردی است که کتابها برای یک مدرسه وقف شده و به طور معمول، کتابداری وجود داشته که میباید نظارت بر امر کتاب را داشته باشد. گاهی هم این کار توسط متولی انجام میشده است. وظیفه او حفظ و نگهداری کتاب از نابودی، و به خصوص رعایت شرایط امانت دادن کتاب بوده است. گاهی گفته شده است که متولی مدرسه، میتواند «کتابداری کتب موقوفه را به هر یک از طلبه و غیره که خواهد رجوع دارد». مسئولیت کتابها میتوانست به «مدرس» مدرسه سپرده میشد. در وقفنامهای آمده است که «بعد [از خود] تولیت را مفوض ساخت به مدرسه مزبوره، به نظارت متولی مدرسه، به شرط آنکه هرگاه تولیت با غیر آن جناب باشد، [کتابها را] از مدرسه مزبور بیرون نبرند، و ناظر به هر سه ماه ملاحظه کتب وقفیه نماید که تلف نگردد و متولی بدون قبض و نوشته کتب را به کسی ندهد، و سه ماه بیشتر نزد کسی نگذارد مگر به اذن جدید». متأسفانه نه در این وقفنامههای کتاب و نه جز اینها، هیچ اشارهای به فهرستنویسی کتابها یا چگونگی حفظ آنها در صندوق نشده و ما دقیقاً نمیدانیم، چه نظامی برای این امر وجود داشته است.
ج: نقش علمای شهر در حفظ موقوفات هم نکتهای جالب در این وقفنامههاست. در بسیاری از وقف نامه ها، تولیت کتاب، رأسا بر عهده عالم شهر قرار داده شده است. در مواردی هم که کتاب وقف خاص است، اغلب آمده است که اگر از اولاد ذکور او کسی وجود نداشت، تولیت کتاب در اختیار عالم شهر باشد. بسیاری از این وقف نامه ها نشان می دهد که سهم مجلسی و یا افرادی از خاندان خاتون آبادی در این باره ، گسترده بوده است و بدین ترتیب و با توجه به متن این وقف نامه ها، میتوان جایگاه افراد مزبور را در امر فرهنگ نشان داد.
کتاب های استنساخ شده از درآمد حمام نقش جهان
در اینجا و در پایان این مقدمه، و به رغم اینکه شماری از این وقفنامهها در متن آمده، فهرستی از آنچه در جستجوی ما یافت شده، ارائه میکنیم تا دامنه این وقف روشن شود. میتوان حدس زد که تعداد این آثار، ممکن است دو تا سه برابر آثاری باشد که در اینجا فهرست کردهایم.
- کشف المراد، محمدباقر مجلسی، تاریخ رجب 1093ق، کتابخانه هادی نجفی اصفهان، ش 16
- الاحتجاج، محمدباقر مجلسی، تاریخ 1093ق، کتابخانه سید محمد احمدآبادی اصفهان
- الحبل المتین، محمدباقر مجلسی، تاریخ رجب 1094(یا 1093)، کتابخانه ملی ایران
- دعائم الاسلام، محمدباقر مجلسی، تاریخ ربیع الثانی 1094ق، مدرسه صدر خواجو، ش 1
- بحارالانوار، تاریخ 1094ق، مکتبه امیرالمومنین نجف
- شرح ارشاد الاذهان، تاریخ 1094ق، مکتبه الزهرا، ش 95
- بحارالانوار (ج18)، محمدباقر مجلسی،تاریخ ربیع الثانی 1095ق، مدرسه صدر بازار، ش 664
- کتاب؟، محمدباقر مجلسی، واگذاری تولیت به عین العارفین قمی،تاریخ رجب 1095ق، کتابخانه ؟
- الاربعین، تاریخ رجب 1095ق، مدرسه علوی خوانسار
- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی،واگذاری تولیت به شاه اسحاق، تاریخ شوال 1095ق، دانشگاه تهران، ش 6712
- نوادر الحکمه، محمدباقرمجلسی، تاریخ شوال 1095ق، دانشگاه، ش 1786
- المسترشد فی امامه امیرالمومنین، محمدباقر مجلسی، تاریخ ذی القعده 1095ق، کتابخانه حسینیه شوشتری نجف، ش 890
- مسالک الافهام، محمدباقر مجلسی،تاریخ ذی الحجه 1095ق، مدرسه صدر بازار، ش 153
- المناقب ابن شهرآشوب، تاریخ 1095ق، مدرسه سلیمان خان مشهد، ش 23
- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، تاریخ رجب 1096ق، کتابخانه ملی
- سعد السعود، تاریخ 1096ق، کتابخانه مرعشی، ش 4920
- شرح اللمعه فاضل هندی، محمدباقر مجلسی، ربیع الاول 1097ق، کتابخانه شخصی؟
- الاربعون حدیثا، محمدباقر مجلسی، تاریخ رجب 1097ق، کتابخانه ملی، ش 17114
- مراه العقول، محمدباقر مجلسی، واگذاری تولیت به میر محمدحسین حسینی (خاتونآبادی)، تاریخ شعبان 1097ق، کتابخانه ملی، ش 19938
- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، تاریخ محرم 1098ق، کتابخانه ملی، ش 35899
- بحارالانوار ج13، محمدباقر مجلسی، محرم 1098ق، فهرست کتب خطی اصفهان روضاتی، ش 73
- مجموعه، محمدباقر مجلسی، وقفنامه محو شده است؛ کتابخانه مجلس، ش 8972
- الانوار البدریه الکشف لشبه القدریه، محمدباقر مجلسی، ذی القعده 1098ق، دانشگاه، ش 2527
- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، تاریخ ربیع الاول 1100ق، کتابخانه آیتاللّه میرزا هاشم قهدریجانی
- بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، تاریخ رمضان 1100ق، مدرسه صدر بازار، ش 523
- التفسیر الکبیر فخررازی، محمدباقر مجلسی، تاریخ 1101ق، کتابخانه امیرالمومنین اصفهان
- روضه المتقین، محمدباقر مجلسی، تاریخ ربیع الاول 1102ق، مدرسه صدر خواجو، ش 43
- ربیع الاسابیع، محمدباقر مجلسی، ربیع الاول 1102ق، کتابخانه مجلس، ش 2867
- الذخیره فی کلام، محمدباقر مجلسی، تاریخ رجب 1103ق، کتابخانه مرعشی، ش 6738
- الاصیلی ابن طقطقی، محمدباقر مجلسی، تاریخ محرم 1105ق، کتابخانه مجلس، ش 4459
- التکمله فیما تلحن فیه العامه، محمدباقر مجلسی، تاریخ رجب 1105ق، دانشکده حقوق تهران 66د
- کشف الایات، محمدباقر مجلسی، تاریخ صفر 1106ق، کتابخانه صدر خواجو، ش 61
- الاربعون حدیثا، محمدباقر مجلسی، تاریخ صفر 1106ق، آستان قدس، ش 21275
- ایجاز المقال، تاریخ محرم 1106ق، مرکز احیاء میراث، ش 2654
- کتاب سلیم بن قیس، محمدباقر مجلسی، تاریخ ربیع الاول 1107ق، دانشکده حقوق 29د
- الاحکام النبویه فی الصناعه الطبیه، تاریخ جمادی الاولی 1107ق، مجلس، ش 6669
- جامع الرواه، تاریخ شعبان 1100ق
- بهجه الحدائق فی شرح کلام اللّه ناطق، محمدباقر مجلسی، تاریخ رمضان 1108ق، کتابخانه ابن مسکویه اصفهان، ش 449
- بحارالانوار(ج8)، محمدباقر مجلسی، شعبان 1108ق، مدرسه صدر بازار، ش 689
- مناهج الاخیار فی شرح الاستبصار، وقفنامه به خط محمدباقر مجلسی، تاریخ رجب 1110ق، کتابخانه ملی، ش 35360
- حاشیه الروضه البهیه، محمدباقر مجلسی، تاریخ رجب 1108ق، مرعشی، ش 12986
- تفضیل الائمه، محمدباقر مجلسی، کتابخانه مرحوم محمدعلی روضاتی
- هدایه الکبری،
- مشارق الشموس، آقا جمال خوانساری، تاریخ رمضان 1113ق، آستان قدس رضوی، ش 19280
- حاشیه الروضة البهیه، آقا جمال خوانساری،رمضان 1113ق، کتابخانه مرعشی، ش 11882
- مشارق الشموس ج 1،آقا حسین خوانساری،آقاجمال خوانساری، ذی الحجه 1117ق، مدرسه صدر بازار، ش 925
- حاشیه الروضه البهیه، آقا جمال خوانساری تاریخ محرم 1118ق، کتابخانه آیتاللّه مرعشی، ش 5957
- الوافی، آقا جمال خوانساری،تاریخ ذی الحجه 1118ق، کتابخانه ملی، ش 35835
- وسائل الشیعه، میرمحمدصالح بن عبدالواسع حسینی (خاتون آبادی) تاریخ 1125ق، مدرسه احمدیه اصفهان
- الکافی، محمدباقر خاتونآبادی، واگذاری تولیت به امیر علیرضا، تاریخ شوال 1126ق (فهرست کتب خطی اصفهان، ج2، ش 692)
- الکافی، محمدباقر بن اسماعیل الحسینی خاتون آبادی، تولیت به میر علیرضا، تاریخ شوال 1126ق، کتابخانه ملی، ش 35834
- مسالک الافهام، محمدباقر بن اسماعیل خاتون آبادی، تاریخ ذیالحجه 1126ق، مدرسه صدر بازار، ش 441
- مسالک الافهام، محمدباقر بن اسماعیل الحسینی، تاریخ ذیالحجه 1126ق، مدرسه صدر بازار، ش 698
- مجموعه، عبدالباقی بن محمدحسین حسینی (خاتون آبادی)، تاریخ ذی الحجه 1186ق، کتابخانه آیتاللّه مرعشی، ش 187
- شرح زبده الاصول، محمدحسین بن عبدالباقی، تاریخ محرم 1221ق، دانشکده الهیات تهران، ش 161د
- منیه اللبیب فی شرح التهذیب، محمدحسین بن عبدالباقی، تاریخ جمادی الثانی 1221ق، دانشگاه تهران، ش 11497
- شرح مفاتیح الشرائع، محمدحسین بن عبدالباقی حسینی(خاتون آبادی)، تاریخ ذیالحجه 1225ق، مدرسه صدر بازار، ش 707
- مراه العقول، محمدحسن بن محمدحسین حسینی، 1243ق، کتابخانه امیرالمومنین اصفهان
- بحارالانوار ج1، فهرست کتب خطی اصفهان روضاتی، ج 1، ش 71
- تهذیب اللغه، مجلسی، رمضان 1102، گلپایگانی، ش 18/22 - 3502
فهرست کتاب های وقفی مریم بیگم
وقفهای بانوان در این مجموعه، در بخش ویژهای جای داده شده است. این زنان که غالباً زنان درباری و ثروتمند هستند، با این کار، علاقه خود را به کتاب نشان دادهاند. آشنایی این افراد با عالمان برجسته شهر از یک طرف، و تشویق عمومی که در ساختن مدرسه و وقف کتاب برای آنها بوده، میتواند عامل اصلی این اقدام از سوی آنها باشد.
یکی از مشهورترین زنان واقف کتاب، مریم بیگم است که درباره وی، مقالات مستقلی هم نوشته شده است. او چندین مدرسه ساخت و برای آنها کتابخانه هایی هم ایجاد کرد. این کار به ویژه برای مدرسه ای است که در وقفنامهها از آن با عنوان «مدرسه احداثیه واقعه در خارج درب دروازه حسنآباد اصفهان» یاد شده است. این وقفنامهها تقریباً با یک مضمون نوشته شده و نمونهای از آن که روی نسخهای از صافی فیض کاشانی است، بدین شرح است:
«بعد از نگارش کتاب حمد الهی و گزارش درو جناب رسالت پناهی و عتره طاهرهاش که گلگونه بهارستان دانشند، بر ضمایر واقفان مواقف خیر و ثواب مخفی نماند که نواب مریمیاداء فاطمیالقاب خورشیداحتجاب قمر رکاب، زبده شاهزاده عالمیان، وقف نمود این کتاب را با سایر کتابهای دیگر که ظهر هر کدام آراسته است به این شرح، بر سکنه حجرات مترددین مدرسه احداثیه واقعه در خارج درب دروازه حسنآباد اصفهان و بر کافه شیعیان امامیه اثنیعشریه خواجه از جمله ساکنین و مترددین مدرسه مزبور باشند و خواه نباشند، بشرط آنکه از اصفهان بیرون نبرند، و بعد از قضای وطر، باز به مدرسه مزبور آورده، تسلیم کتابدار مدرسه مزبوره نماید. مقرر آنکه تولیت وقف مزبور با نواب واقفه موفقه معظمالیها و بعد از ایشان با پادشاه عصر که متولی سایر موقوفات و کتابخانه مزبوره است، بوده باشد. فمن بدّله من بعهد ما سمعه فإنما اثمه علی الذین یبدلونه، تحریراً فی 8 شوال المکرم 1129 (محل مهر).»
فهرستی اولیه از آثار وقفی مریم بیگم بدین شرح است (طبعاً تعدادی از آنها در میان وقفنامههای انتخابی این کتاب آمده است):
- وسائل الشیعه، وقف مدرسه مریم بیگم، تاریخ 1116ق، فهرست نسخه خطی اصفهان، ش 175
- وسائل الشیعه، وقف کافه شیعیان، تاریخ رمضان 1116ق، مدرسه صدر بازار، ش 591
- الامالی صدوق، وقف مسجد جنب دولتخانه، تاریخ محرم 1120ق، مرعشی، ش 2161
- بحارالانوار، وقف کافه شیعیان،تاریخ ربیع الاول 1124ق، مدرسه صدر خواجو، ش 50
- بحارالانوار ج17، وقف بر کافه شیعیان، تاریخ محرم 1125ق، کتابخانه ملی، ش 35837
- الاحتجاج، وقف مسجد جنب دولتخانه، تاریخ محرم 1125ق، کتابخانه ملی، ش 36022
- مختلف الشیعه، وقف مسجد جنب دولتخانه، تاریخ محرم 1125ق، مدرسه صدر خواجو، ش 28
- طب الائمه، وقف مدرسه مریم بیگم، تاریخ 1125ق، مدرسه صدر بازار (فهرست نشده)
- الکافی، وقف مسجد جنب دولتخانه، تاریخ 1125ق، کتابخانه ملی، ش 36022
- شرح الکافی ملاصالح، وقف مسجد جنب دولتخانه، تاریخ ربیعالثانی 1125ق، مدرسه صدر بازار، ش 157
- ذکری الشیعه، وقف مدرسه مریم بیگم، دانشکده حقوق 81 ب
- بحارالانوار ج7، وقف کافه شیعیان، تاریخ محرم 1125ق، کتابخانه ملی
- مسالک الافهام؟، وقف مسجد جنب دولتخانه، تاریخ ربیع الثانی 1125ق، دانشگاه اصفهان، ش 115
- تذکره الفقهاء، وقف مدرسه مریم بیگم، تاریخ جمادی الاولی 1125ق، مدرسه صدر بازار، ش 6
- تهذیب الاحکام، وقف کافه شیعیان، بیتاریخ، مدرسه صدر بازار، ش 8
- تذکرة الفقهاء، وقف مدرسه و مسجد مریم بیگم، جمادی الاولی 1125ق،هادی نجفی ش 12
- مدارک الاحکام، وقف مدرسه مریم بیگم، تاریخ 1125ق، مدرسه صدر خواجو، ش 34
- بحارالانوار، وقف مدرسه مریم بیگم، تاریخ جمادی الاولی 1125ق، مدرسه صدر خواجو، ش 48
- الصافی فی شرح الکافی، وقف مدرسه مریم بیگم، بیتاریخ، مدرسه صدر خواجو، ش 52
- مختلف الشیعه، وقف مدرسه مریم بیگم، تاریخ محرم 1129ق، دانشگاه تهران، ش 1472
- الصافی فیض کاشانی، وقف مدرسه مریم بیگم، تاریخ شوال 1129ق، دانشگاه، ش 11513
- نورالثقلین، وقف مدرسه مریم بیگم، تاریخ ذی الحجه 1129ق، کتابخانه ملی، ش 33800
- الوسیله الی نیل الفضیله، وقف مدرسه مریم بیگم، تاریخ جمادیالاخر 1130ق، کتابخانه ملی، ش 1799
- الکافی، وقف مدرسه مریم بیگم، تاریخ ربیع الثانی 1130ق، مدرسه صدر، ش 677
- المحاسن، وقف مدرسه مریم بیگم،تاریخ ربیع الاول 1131ق، مرعشی، ش 1877
- وسائل الشیعه، رمضان 1116، کتابخانه ملی، ش 35798
- النهایه شیخ طوسی، محرم 1125، دانشگاه تربیت مدرس، ش 349
سپاس و تقدیر
در اینجا باید از همه کسانی که ما را در تهیه این اسناد وقفی کمک کردند، سپاسگزاری کنیم. به طور ویژه سپاسگزار جناب استاد حجت الاسلام و المسلمین سید محمود مرعشی و دوست عزیز و دانشمند محترم جناب حافظیان هستیم که تعداد قابلتوجهی از وقفنامههای کتاب را در اختیار ما گذاشتند. همینطور از استاد عزیز و دوست داشتنی، جناب هادیزاده در اصفهان، که زحمت کشیدند و تصاویر نسخ فراوانی را از کتابخانههای آن دیار در اختیار ما گذاشتند. کتابخانههای مجلس و دانشگاه ـ سرکار خانم کونانی و خانم حری ـ و مرکز احیاء و گلپایگانی همکاری بیشتری داشتند. به علاوه، از آستان قدس نیز تعدادی وقفنامه دریافت کردیم که گرچه فراوان نبود، اما سودمند بود. از سرکار خانم صدیقی که زحمت بسیار زیادی برای تنظیم وقفنامهها و صفحهآرایی این کتاب متحمل شدند، تشکر ویژه دارم.
دوست عزیز جناب آقای رسول جزینی در تمام این مدت، در یافتن وقفنامههای کتاب تلاش کرد، به طوری که بدون وجود ایشان، این کار به انجام نمیرسید. خداوند خیر دنیا و آخرت به همه این دوستان عنایت کند و آخر دعوانا ان الحمد للّه رب العالمین.
رسول جعفریان
24 آبان 1397
پربازدید ها بیشتر ...
دوازده قصیده منقبتی چاپ نشده از دوازده شاعر قصیده سرا
سید عباس رستاخیز و سید رضا باقریان موحدمقاله حاضر در بردارنده 12 مقاله منقبتی چاپ نشده از شعرای قصیده سرا است.
آثار و مقالهشناسی دکتر حسین مدرسی طباطبایی
محمدرضا رهبریانسیدحسین مدرسی طباطبایی (متولد 1320 ش در قم) استاد و پژوهشگر علوم اسلامی، پس از تحصیلات جدید به حوزۀ
منابع مشابه
نسخهخوانی 1 ؛ سفرهای زیارتی یک یزدی در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری
رسول جعفریانمولف در این مقاله که به صورت چند شماره ادامه می یابد، ضمن مطالعه و بررسی نسخههای خطی، نکات مهمی را
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
وصف شخصیت و آثار علامه مجلسی در هدایة العالمین (از سال 1142)
رسول جعفریانکتاب هدایة العالمین توسط یکی از نوادگان مجلسی در اصول دین و در هند نوشته شده است. نویسنده به مناسبت
گزارشی از «باب الشیطان» (از کتاب الشجره) ابوتمام نیشابوری، منبعی با ارزش در باره فرق اسلامی
رسول جعفریانگزارشی است از بخشی از کتاب الشجره که در باره فرق اسلامی است. نویسنده اسماعیلی مذهب و از اواخر قرن سو
نظری یافت نشد.