۴۸۶۹
۰
۱۳۹۳/۰۸/۱۱

چند سند درباره‏‏ وقف در دوره‏ کریم‏خان زند

پدیدآور: فرشته کوشکی

خلاصه

بعد از دوران صفویه دوره اوج موقوفات در دوره زندیه است. تا آنجا که در دوره زندیه، کریم‏خان برای تأیید و احیای دوباره موقوفات، وزیری «بالانفراد والاستقلال» در امر موقوفات برگزید.

مختصری از تاریخ وقف

وقف در اقوام پیش از اسلام نیز وجود داشته است. پیروان ادیان غرب و شرق همواره منابع و اجناسی را برای معبدها، آتشکده ها، اسقف ها، موبدان و کاهنان و خدایان وقف می کرده‌اند. دردوره اسلامی نیز این روش وجود داشته است. پیامبرگرامی اسلام (ص) خود زمینی داشت و آن را در راه خدا وقف کرد. ابن هشام می گوید: نخستین صدقه موقوفه در اسلام زمین های مخیریق است که آن ها را با وصیت در اختیار رسول خدا(ص) قرار داد و پیامبر(ص) آن ها را وقف کرد.[1] ائمه(ع) و سایر صحابه نیز در این امر به پیامبر(ص) اقتدا کرده و همواره اموالی را در راه خدا وقف می کردند.

 امام علی (ع) بارها زمین هایی را آباد کرده و چاه هایی را حفر  و وقف مستمندان می کرد. کارکرد موقوفه ها در زمان های مختلف تاریخی متفاوت بود. عواید موقوفه ها در ابتدا بیشتر برای امرار معاش و امور مستمندان به کار می رفت.  در دوره های بعدی با گسترش موقوفات کاربرد آن از انحصار بر فقرا و مسکینان خارج شد و در آمد آن صرف امور عام المنفعه دیگری مانند: تاسیس مراکز علمی، تامین زندگی طلبه ها و مدرسان، ایجاد کتابخانه ها، تاسیس بیمارستان ها، آب انبار ها، کاروانسراها  و غیره شد. با گسترش موارد مصرف وقف، اداره منظمی در امور موقوفه ها ضروری بود. لذا در نحوه اداره و موارد مصرف آن تحولاتی ایجاد شد. ابتدا موقوفه ها توسط واقفان و متولیان اداره می شد. اما گستردگی مراکز و پیچیدگی روابط اجتماعی کم کم دولت ها را به دخالت در امور موقوفه ها ملزم ساخت.

چگونگی رسیدگی به امور موقوفه ها در دوران های مختلف، متفاوت بود و سیر تحولی را طی کرد. در ابتدا قضات بر امور موقوفه ها نظارت می کردند. در دوران عبدالملک، حاکم مصر دستور ثبت موقوفه ها را در دفتر خاصی صادر کرد. این امر منجر به تشکیل دیوان اوقاف گردید. این دیوان زیر نظر قاضی هر شهر اداره می شد. در دوران عباسی اداره موقوفه ها در اختیار کسی بود که «صدر الوقوف» نامیده می شد.[2]

در دوره عثمانی قوانین و مقررات متعددی در اداره وقف کشورهای اسلامی به تصویب رسید. برخی از این قوانین تا به امروز ادامه دارد.

در ایران از نیمه دوم قرن چهارم به بعد از دیوان اوقاف نام برده شده است. قدیمترین مورد دخالت عضدالدوله (م372) در امور اوقاف بود. وی برای اداره اوقاف مفتشان و ممیزانی بر موقوفات گماشت.

وقف در دوران صفویه بیش از هر زمان دیگری گسترش یافت و حتی خاندان حکومتی زمین های زیادی را وقف ائمه(ع) کردند. بعد از شاهان صفوی و در دوره افشاریه وقف تا حدودی متوقف ماند. در این زمان اوقاف از دست مردم گرفته شد و آن را به انضمام املاک خالصه در آوردند.

 بلافاصله دردوره زندیه موقوفات مجددا تقویت شد. مساجد و مدارس و پل ها به وجود آمدند. نمونه آن مسجد و بازار وکیل است. وضع اوقاف دردوره قاجار هم آشفته بود. به گونه ای که بیشترمتولیان اصل موقوفات را حیف و میل می کردند. لذا طرح گرفتن مالیات از آنان مطرح گردید.[3]

در دو مقطع تاريخی وقف در ايران از بين رفت. يکی در زمان نادرشاه و ديگری در زمان رضا خان، اين دو نفر با تکه تکه کردن موقوفات و خلع يد علما ضربات سختی بر پيکر وقف و موقوفات وارد ساختند.

در فقه اسلامی یکی از وظایف حاکم نظارت بر حسن اجرای موقوفات دانسته شده است. به این گونه که حاکم اسلامی می تواند موقوفات عمومی را سازماندهی کند و به عنوان یک منبع مالی برای از بین بردن فقر و محرومیت و تامین بهداشت و درمان و آموزش و پرورش و تبلیغات اسلامی و تامین عدالت اجتماعی از آن استفاده کند.

در قرن هشتم، مسئله وقف در خانواده ها و مجامع و محافل دولتی مطرح بود و وقفنامه های جديدی نوشته شد؛ مثلا وقف نامه سه ده کاشان(شامل بیدگل، هراسکان و مختص آباد) و وقف نامه ی مدرسه ی رکنیه یزد که متعلق به همین دوران است[4].

معافيت مالياتی موقوفات در آن دوران، نشان از گسترش فرهنگ وقف دارد. از جمله اسناد اين دوران، فرمان سلطان احمد جلاير در سال ۷۷۳ مبنی بر معافيت موقوفات مخصوص بقعه شيخ صفی الدين از ماليات می باشد. همچنين رشيدالدين فضل الله طی فرمانی می نويسد:« اگر نقصان عوايد اوقاف به علت صدورحواله و مطالبه ی مالیات زاید از طرف دیوان است، موقوفات را باید از پرداخت حواله ها و مالیات معاف دارند. [5]

در قرن نهم و در عصر تيموری نيز موقوفه هايی بر اوقاف کشور افزوده شد . بسياری از مساجد بزرگ کشور مربوط به اين دوره است كه از آن جمله می توان مسجد زيبای گوهرشاد در مشهد و در هرات، مسجد امير چخماخ در يزد، مسجد کبود تبريز و مسجد حظيره[6] یزد  را نام برد.

این سنت در کشورهای غیر اسلامی نیز دیده می شود. بسیاری از دانشگاه های بزرگ اروپایی توسط وقف اداره می شود . بیل گیتس بزرگترین سرمایه دار آمریکا تمام اموالش را وقف مایکروسافت کرد. در آمریکا قانونی وجود دارد که اگر فرد سرمایه دار ی اموالش را برای ورثه بگذارد، آن قدر مالیات از او می گیرند که چیزی برای ورثه نمی ماند، ولی اگر آن را وقف کند، از او مالیات گرفته نمی شود و به نام او برای همیشه می ماند[7]. همچنین دانشگاه هاروارد بیشتر از طریق وقفیات اداره می شود.

در ایران بیشترین تحول بعد از مشروطه به وجود آمد. بعد از مشروطه قانون وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه تصویب گردید. قوانین متعددی در اداره موقوفات و ثبت آنان طی سال های 1310 ـ  1311 ـ  1313 ـ  به تصویب دولت رسید. در 1343 اداره کل اوقاف به سازمان اوقاف تبدیل گردید. در 1347 قانون معافیت موقوفه ها از برخی هزینه ها به تصویب رسید.[8]

ماده 20 قانون مالیات بر در آمد سال 1345 در شق 8 برخی از موقوفات مانند: مدرسه، مسجد، خدمات فرهنگی و بهداشتی موقوفات را از پرداخت مالیات معاف کرده است. این مالیات از درآمد موقوفه به شهر داری ها پرداخت می شد و در مقابل قبض رسمی ارائه می گردید. [9]

بند 8 ماده 2 قانون مالیات های مستقیم مصوب 28 اسفند 1345 مقرر می دارد: موقوفات عام که مصرف آن به مصرف تحقیقات علمی و فنی و.... می رسد. نسبت به آن قسمت از درآمد که منحصراً به این قبیل مصارف برسد، مشروط بر این که از طرف دولت بر درآمد آن نظارت شود، با نظارت سازمان اوقاف معاف از مالیات هستند[10].

 قوانین اوقاف در 1354 ازجامعیت بیشتری برخوردار گردید.

به دلیل این که موقوفات صرف مراکز عام المنفعه می شد، از ابتدا گرفتن مالیات از این مراکز مرسوم نبود.

برخی سلاطین و حکام موقوفات را مشمول مالیات می دانستند و برخی موقوفات را از دادن مالیات معاف می کردند. به عنوان نمونه رشید الدین فضل الله وزیر غازان خان طی حکمی به حکام سیواس موقوفات را از پرداخت مالیات معاف داشت.[11]

در دوره صفویه منصب اداره اوقاف بر عهده صدر الصدور بود که وزیر اوقاف و مستوفی موقوفات خوانده می شد. در 1328 هجری قمری قانونی بر نظم دادن به موقوفات و نظارت بر آنان به تصویب رسید. این قوانین تا 1313ش مورد عمل بود. در این سال قانونی در ده ماده تصویب شد. این قانون در 1314 به تصویب دولت رسید.[12]

گرفتن مالیات از زمین های اربابی و اوقافی از جمله دیگر مالیات هایی بوده که در دوره زندیه کسب می شده است. میزان این مالیات بین 15 تا بیست درصد متغییر بوده و در اغلب مواقع به صورت محصول به دولت پرداخت می شده است.[13]

بین سالهای 1335 تا 1340 ق(1300 ـ  ش) ریاست اداره اوقاف برعهده ابراهیم زنجانی بود. بعد از وی میرزا محمد نجات جایگزین وی شد. هردو نفر این ها از افراد حزب دموکرات و همکاران در اعدام شیخ فضل الله بودند. اما با روی کار آمدن قوام نجات نیز برکنار شد و میرزا رضا نائینی وزارت معارف و اوقاف را بر عهده گرفت. میرزا ابراهیم خان حکیم الملک نیز در این دوران رئیس اوقاف بوده است. در کارنامه ریاست اوقاف زنجانی اعمال غیر قانونی زیادی ثبت شده است. زنجانی در دوران ریاست اوقاف به عنوان دستور العمل کارکنان اوقاف کتابچه ای نوشت و بدون تصویب مجلس شورا به مقام عمل گذاشته بود. یکی از این اقدامات مالیات 5 تا 7 در صدی بر درآمد املاک وقفی بود که ابراهیم زنجانی آن را در زمان ریاست بر اوقاف باب کرده و به تصویب مجلس هم نرسیده بود. اداره اوقاف بر پایه کتابچه ای که ابراهیم زنجانی در زمان ریاست خود بر آن اداره نوشته و به مقام اجرا نهاده بود از درآمد موقوفات عمومی مراکز دینی 12 درصد مالیات می گرفت. این حکم مورد اعتراض علما قرار گرفت. برخی اشکالات بر این قانون از این قرار بود: اولا، چگونه است که براملاک وقفی شخصی 5 تا 7 درصد مالیات تعلق می گیرد ولی موقوفاتی که برای رشد فرهنگ و علم و اخلاق جامعه است 12 درصد مالیات تعلق می گیرد. دوم این که، این امر نوعی تصرف در مفاد وقف نامه است، چون مصارف موقوفه در وقف نامه مشخص شده است و این امر علاوه بر نامشروع بودن به دلیل عدم تصویب مجلس خلاف قانون است. سوم این که، در آمد این موقوفات بیشتر صرف طلاب و علوم دینی می شد با توجه به تنگی وضعیت اقتصادی آنان در آن روزگار عملا دست علما در ترویج دین و تربیت مبلغ بسته می شد و وضعیت را مشکل تر می کرد. از سوی دیگر اصولا علما نظر مساعدی نسبت به مسئولان اداره اوقاف نداشتند، چرا که بیشتر آنان افراد فاسد و فاسق و مخالف روحانیت اصیل بودند و اکثرا از جناح مخالف شیخ فضل الله انتخاب شده بودند. برخی از آنان از اعضای لژ فراماسونری بودند. از جمله این افراد می توان حکیم الملک و دکتر حسین خان کحال را نام برد. لذا روحانیت این قانون را حرکتی در راستای ستیز با روحانیت و دین می دانست. به دنبال این جریان اعتراضاتی از علمای شیراز هم مطرح شد. در پی آن علمای بزرگ تهران طومار بلندی تهیه کردند. این طومار در 3 دی ماه 1300 و خطاب به رئیس مجلس چهارم نوشته شده که در آن مالیات صدی دوازده را که بدون تصویب مجلس از درآمد موقوفات مربوط به مدارس دینی و مساجد گرفته می شد، آماج اعتراض قرار دادند. برخی از علمای بزرگ امضا کننده این طومار: حاج آقا جمال الدین اصفهانی، حاج شیخ عبد النبی نوری، سید حسن مدرس، امام جمعه خویی، شیخ اسحاق رشتی، امام جمعه تهران (سید محمد امام زاده) محمد بهبهانی، مرتضی آشتیانی، شیخ علی مدرس تهرانی، حاج آقا احمد بهبهانی و سید ابوالقاسم کاشانی بودند. حتی حاج شیخ عبد النبی نوری از علمای تهران با این که به گفته خودش در امور سیاسی دخالت نمی کرد، در حاشیه این طومار نامه ای نوشت و وضع این گونه مالیات را باعث ضایع شدن نوامیس الهیه دانست.

 همچنین وقتی در جلسه صدم مجلس شورای پنجم 4 دی 1303 راجع به نیم عشر اوقاف بحث و رای گیری شد، آیت الله مدرس به مخالفت با آن برخواست و بیان کرد که این نیم عشر اوقاف مالیاتی است غیر قانونی ......[14]

 پس از انقلاب اسلامی تغییراتی در امور موقوفه هاصورت گرفت بر اساس قانون مالیات مجلس شورای اسلامی در سال 1366 موقوفات عامی که درآمد آن طبق موازین شرعی به مصرف اموراتی مانند: تبلیغات اسلامی، تحقیقات فرهنگی، علمی، دینی، فنی، تحقیقاتی، اختراعات، اکتشافات، تعلیم و تربیت، بهداشت، بنا و تعمیر و نگهداری مساجد، مصلی ها و مدارس علوم اسلامی، مراسم تعزیه و اطعام، تعمیر آثار باستانی، امور عمرانی و آبادانی، کمک به مستضعفین و آسیب دیدگان حوادث طبیعی ناشی از سیل، زلزله، آتش سوزی، جنگ و حوادث غیر مترقبه برسد، مشروط بر این که در آمد و هزینه مزبور مورد تایید سازمان حج و اوقاف باشد، از مالیات معاف هستند.[15]

وزارت اوقاف در دوره زندیه[16]

معرفی سندی ارزشمند درباره وزارت اوقاف در دوره زندیه

برخی اسناد حاکی از این است که در دوران صفویه به اولین اسناد درباره وزارت اوقاف برمی خوریم [17].

صفویان توجه زیادی به امور اوقاف و قفیات داشتند و اهتمام به ساخت و ترمیم  بقاع امام زادگان، کاروان سراها و آب انبارها در این دوران زیاد بود. بعد از دوران صفویه دوره اوج موقوفات در دوره زندیه است. تا آنجا که در دوره زندیه، کریم‏خان برای تأیید و احیای دوباره موقوفات، وزیری «بالانفراد والاستقلال» در امر موقوفات برگزید.

در میان اسناد تاریخی به دو نسخه بر می خوریم که تا حدی وضعیت وقف را در دوره زندیه برای ما روشن می کند. یکی از این اسناد فرمان منتشر نشده ای از کریم خان زند است که به موجب آن فردی به نام میرزا زین العابدین به عنوان وزیر اوقاف معین می گردد.[18]

این سند، در سال 1177هـ.ق به خط شکسته نستعلیق نگارش یافته، اندازه آن 30 در 43 سانتی‏متر و کاغذ آن فرنگی است. به‏ موجب این فرمان، کریم‏خان زند شخصی را به نام میرزا زین‏العابدین به وزارت موقوفات برگزیده است. متأسفانه، توضیح یا شرح‏حالی درباره این شخص یافت نشد. این سند در مجموع 8 مهر دارد که دو مهر آن ـ روی سند ـ از آن کریم‏خان زند، و شش مُهر دیگر ـ پشت سند ـ از وزیران و مستوفیان دیوان اوست.

در تذکرة الملوک آمده است: هر رقم و حکمی که تهیه می‏شد، بایستی به امضا و مهر وزیران دیوان اعلی، مستوفی الممالک، ناظر دفترخانه همایون اعلی و داروغه دفترخانه و سپس به خط و مهر صاحب توجیه دیوان اعلی می‏رسید.[19]

گفتنی است که سجع کامل مهر کریم‏خان زند، عبارت «یا من هُو بمن رجاه کریم، 1175» است و در کتابهایی که در این زمینه به چاپ رسیده، به‏طور ناقص درج شده است.
و اما مهرهای پشت سند، عبارت است از:

1. مهر شماره یک، مهر «محمد عقیل العلوی» وزیر دیوان اعلای کریم‏خان زند است. نکته‏ای که ذکرش در این جا لازم است، این است که در کتاب گلشن مراد تألیف ابوالحسن غفاری (در سال 1197هـ.ق) ماجرای نابینا شدن و به قتل رسیدن محمد عقیل علوی  ـ  به اتهام همراهی با تراب‏خان چگنی خراسانی و خواجگان حرم در توطئه قتل کریم‏خان ـ جزو وقایع سال 1176 ذکر شده است. حال آن‏که این سند ثابت می‏کند که میرزا عقیل علوی در جمادی‏الاول سال 1177هـ.ق نیز وزیر دیوان اعلی بوده است. این اشتباه مؤلف گلشن مراد را باید به حساب آن گذاشت که کتاب وی 20 سال پیش از این واقعه تألیف شده است.[20]

2. مهر دوم با نقش «محمد رسول‏اللّه‏» باید از آن میرزا محمد بروجردی باشد که «از جمله مستوفیان عظام دفترخانه همایون» بود و پس از مرگ عقیل علوی «منصب استیفای ممالک محروسه» به او واگذار شد[21].

3. مهر دیگر، نقش «عبده محمد جعفرالحسینی، 1174» را دارد. این شخص در سال 1177 وکیل اصفهان بود و بعد از مرگ میرزا عقیل، به وزارت دیوان اعلی رسید[22].
4. صاحب مهر بعدی با نقش «عنایت‏اللّه‏ ابن محمد ابراهیم» شناخته نشد.
5. این مهر، تنها نام «باقر» را دارد و باید از آن باقرخان حاکم اصفهان باشد. در گلشن مراد درباره وی آمده است: «اصل مولد و منشأش از خراسکون اصفهان [بود] و در عهد سلطنت نوّاب مغفرت نشان، از مرتبه کدخدایی بلوک خراسکون به مرحله دارالسلطنه اصفهان رسید.»[23]

6. از این مهر، تنها کلمه «الحسینی» خوانده می‏شود و شاید از آن میرزا جعفر حسینی ـ پسر عموی میرزا محمدجعفر حسینی یاد شده (وزیر دیوان اعلی پس از قتل میرزا عقیل) ـ باشد.

از این فرد، اشعاری نقل شده و تخلّص شعری او «صافی» است[24]

نکته آخر که باید بدان اشاره کرد، عبارت «سرکار فیض آثار» در متن سند است که منظور از آن، به استناد سندی از دوره صفوی، موقوفات آستان قدس رضوی است[25].

متن فرمان کریم ‏خان زند

1. فرمان عالی شد آنکه از روزی که وزیر دیوان قضا و دبیر کارخانه «اعطی کل شیئ خلقَه ثم هدی» به رقم طرازیِ کلک تقدیرْنشان و نشانِ کشورگشایی و یرلیغِ بلیغِ مملکت آرایی را/2. به نام نامیِ وُکَلای عالی نگاشته و به برکت تولاّی خاندان طیّبین سررشته قبض و بسط امور عالمِ اسباب را به کف کفایت و قبضه درایت این نیازمند الطاف جناب لایزالی/3. بازداشته، بنابر مصلحت‏سنجی نظام جمیع مهام، همواره پیش نهاد خاطر فیض ارتسام فرمـوده‏ایم که هریـک از نُجَبای عالی‏مقام و اکابرِ ذوالمجد والاحترام که آثار نجابت از جبینِ احوالشان /4. مانند بارقه بدر منیر و شعشه مهر عالم‏گیر بر عالمیان عیان، و به‏شیوه ستوده و صاف ضمیری مشهور اَلسنه و معروف جهانیان شده باشند، ایشان را رفعت گُزینِ مدارجِ علیا و موردِ عنایات «لایعد [و] لایحصی»/ 5. فرماییم. از آنجا که ماصَدَقِ این مقال، حالِ فرخنده خصالِ عالی‏جاه رفیع جایگاه سیادت و سعادت‏پناه سلاله دودمانِ مصطفوی نقاوه خاندانِ مرتضوی خلف‏السّلاطین العظام/ 6. دولت‏خواهِ صداقت فرجام میرزا زین‏العابدین است که اشعه انوارِ «انّ‏الّذین سبقت لهم منّا الحُسنی» از چهره شاهد حالش تابان، و پرتوِ آثار «السابقون السابقون/7. اولئک المقرّبون» از وَجَنات احوالش عیان می‏باشد. لهذا، مشارالیه را که از اختصاص یافتگان بزم ارم تزیین و باریافتگان محفل خُلد قرین است، از ابتدای چهار ماهه/8. هذه السّنه میمونه قوی‏ئیل به رتبه بلند و منصب ارجمند وزارت موقوفات سرکار فیض آثار و سایر موقوفات ممالک محروسه مفتخر؛ و مبلغ پنجاه تومان تبریزی نقد و مقدار پنجاه خروار ـ به وزن تبریز ـ جنس از بابت مالیات/ 9. به ضمیمه مقرّری سالیانه در وجه او مقرّر فرمودیم که به انضمام رسم‏الوزاره معمولی، در هذه السّنه قوی‏ئیل و مابعدها، هر ساله بازیافت و صرفِ معاشِ خود نموده، از روی اطمینان خاطر و خاطرجمعی تمام/ 10. به لوازم و مراسم شغل مزبور قیام، و در نظم و نسق محالِ موقوفات و رونق و رواج امور مساجد و بقاع کثیرالارتفاع سعیِ موفور و اهتمامِ نامحصور به منصه ظهور رسانیده؛/ 11. دعای خیر به‏جهت ذات و الا صفات عالی حاصل، و مثوبات او را به روزگارِ فرخنده آثارِ واقفان خیر مواقفان ـ علیهُم الرّحمة والغُفران ـ واصل سازد. متصدّیان و مستأجران/  12. و زارعان و مباشرین امور کلّ محالِ موقوفات دارالسلطنه اصفهان و سایر ممالک، در جمیع ابواب به نحو مقرّر معمول و در انجام مهام حسب الارشاد عالی‏جاه وزیرِ مشارالیه سعی موفور/ 13. مبذول داشته؛ در سخن و صلاح او که منوط به انتظام و انتساق و آبادی و معموری و رونق و رواج مساجد و مدارس و بقاع کثیرالارتفاع و حصولِ دعای خیر به‏جهت ذات قدسی صفات عالی/ 14. می‏باشد، عدول و انحراف نورزیده؛ رتق و فتق امورِ مقرّره را مُحوّل به او دانند. عالی‏جاهِ رفیع جایگاهِ عقیدت و اخلاص آگاهِ ارادت و صداقت آگاه سلالة‏النّجباء العظام/ 15. مخلص ارادت فرجامِ حاکم و عالیشانان سموّالقدر والمکانان کلانتر و وزیر و مستوفی و سایر عُمّالِ خجسته اعمالِ دارالسلطنه اصفهان و مباشرین امور موقوفات و متولیان مساجد و مدارس/ 16. و بقاع، عالی‏جاهِ مشارالیه را وزیر بالانفراد والاستقلال موقوفاتِ سرکارِ فیض آثار و سایر موقوفات دانسته، لوازم امر مزبور را مخصوص او، و تنخواه مقرّری/17. او را در هذه السّنه قوی‏ئیل و مابعدها مهم سازی؛ و مِن بعد در این خصوص مطالبه صدور فرمان مجدد ننمایند. تحریراً فی شهر جمادی‏الاوّل سنه 1177. [مهر] «یا من هو بمن رجاه کریم، 1175»

متن حاشیه سند:

مقرر آنکه مباشرین امور و داد و ستد تنخواه موقوفات و طلبه علوم دینیّه/ و مدرّسین در هر باب و هر مورد حسب‏المسطور مقرّر داشته/ اعزاز و احترام مشارالیه را از لوازم دانند و در عهده شناسند.

تحریرا فی شهر جمادی‏الاولی سنه 1177. [مُهر] «یا من هو بمن رجاه کریم، 1175»

نقش مهرهای پشت سند وزارت اوقاف در دوره زندیه

مهرهای پشت سند:

1. قلمی شد. [مهر:] «محمد عقیل العلوی»

2. نوشته شد. [مهر:] «محمد رسول‏اللّه‏»

3. ملاحظه شد. [مهر:] «عبده محمدجعفر الحسینی، 1174»

4. ثبت... شد. [مهر:] «ابن محمد ابراهیم، عنایت‏اللّه»

5. ثبت... شد. [مهر:] «لا اله الا اللّه‏ الملک الحق المبین، عبده باقر»

6. ثبت دفاتر انشا [؟] شد. [مهر:] «... اللّه‏، الحسینی»[26]

نامه کریم خان زند مبنی بر معافیت مالیاتی موقوفات

سند دیگری که در دست است و از میان اسناد موجود از نامه هایی که در آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) موجود بوده به دست آمده است، حکمی است از کریم خان زند مبنی بر این که موقوفات الی الابد از مالیات معاف هستند. متولیان امور وقفیات حضرت معصومه(س) با استناد به این اسناد خواستار معافیت مالیاتی این مراکز از سوی اداره اوقاف شده اند. این نامه ها حدودا در سال های 1308  به بعد نوشته شده است و احتمالا ادامه قوانین مالیاتی است که از زمان شیخ ابراهیم زنجانی اجرا می شده است. اسناد موجود در این متن  تعدادی از نامه‏هایی است که از مجموعه چندین دفتر از اسناد و نامه های دفتر آستانه مقدسه حضرت معصومه(سلام الله علیها) انتخاب شده است. در این دفاتر مراسلات متولی دفتر آستانه با گروه های مختلف اجتماعی آورده شده است. در این دفاتر نامه ها از روی اصل بازنویسی شده اند. در این نامه ها با علما و روحانیت آن دوران، وزرا، بزرگان شهر، نمایندگان مجلس، ادارات و وزارت خانه ها، مکاتباتی انجام شده است. متن منتخب زیر که از این مجموعه انتخاب شده است، درباره نامه ای است که از طرف وزارت مالیه به آستانه مقدسه ارسال شده و در خواست گرفتن مالیات از آن آستانه شده است. در جواب این نامه متولی آستانه مقدسه با استناد به دستور کریم خان زند مبنی بر این که موقوفات از دادن مالیات معاف می باشند، در خواست لغو مالیات را داشته است. در ضمن، نامه کریم خان نیز آمده است. از این نامه توجه کریم خان به امور وقف و مکان های مقدس مشخص می گردد. جالب است که مفاد این نامه تا آن زمان که زمان حکومت رضا خان بوده الزام آور و اجرا می شده است. در این زمان متولی آستانه مقدسه محمد باقر حسینی بوده است. در ذیل متن نامه هایی که بین وزارت اوقاف و آستانه مقدسه رد و بدل شده آورده شده است.

نامه اول : مورخه 11 فروردین ماه 1309 نمره 23

سواد مراسله ریاست مالیه در جواب مراسله حضرت آقا

سرتحصیل دار شهر و قنواه به موجب حکم نمره 39418 وزارت جلیله مالیه مستغلات آستانه مقدسه حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ که به موجب فرمان مرحوم کریم خان زند از مالیات معاف بوده و تاکنون هم به همین واسطه مالیات نداده‌اند. به موجب ماده 4 قانون مالیات املاک اربابی و دواب از تادیه مالیات معاف خواهند بود. ایضا سواد شرح فوق در جواب مراسله نمره 20 بهمن 1348 برای اطلاع حضرت تولیت آستانه مقدسه ارسال می‌شود. امضا رئیس مالیه قم.[27]

نامه دوم: کاغذی است به آقای حاجب التولیه نوشته‌شده است.

9 شوال 1348/ 19 اسفند 1308

فدایت شوم              امید است وجود شریف عالی خالی از ملالت و کسالت باشد. ضمنا خاطر محترم را مستحضر می‌دارد، در سنه 1305 [ همان سالی که شهید مدرس با تصویب نیم عشر مالیات بر موقوفات در مجلس مخالفت کرد و آن را غیر قانونی دانست.] به تاریخ 24 بهمن به موجب حکم وزارت جلیله مالیه تحت نمره 39418 راجع به معافی مالیات موقوفات آستانه مقدسه به اداره مالیه قم مالیات موقوفات معاف شد. در این چند سال الی کنون آن حکم معمول و مجری بود. اینک از طرف اداره مالیه اخطار شده که حکم مجددی از مرکز رسیده که نیم عشر از موقوفات آستانه دریافت دارید.. لازم است جناب مستطاب عالیه در وزارت مالیه بروید و صدور حکم مزبور را تذکر بدهید و بر طبق آن حکمی صادر کنید که موقوفات آستانه مقدسه کما فی السابق از مالیات معاف است. البته در این امر اهتمام فرمایید. چون اساس آن محکم و به موجب فرمان کریم خان زند آن حکم صادر شده تردید  و تزلزلی ندارد. اولیای وزارتخانه غفلت از صدور آن حکم نموده این حکم مجدد را داده‌اند. بدیهی است تذکر بدهید قضیه حل می‌شود و آن حکم سابق مناط و ماخذ خواهد بود. منتظر اقدامات مجدانه جنابعالی و ظهور نتیجه هستم. ایام سعادت و جلالت برقرار باد. محمدباقر[الحسینی]

نامه سوم: [سند 374] آقای میرزا علیرضا خان سرتحصیلداری شهری

به موجب حکم نمره 39418 به تاریخ 5 / 11 / 24 مالیات آستانه مقدسه که صورت آن ذیلا درج می‌شود، صورتی که همین مستغلات و املاک به موجب فرمان کریم خان زند از پرداخت مالیات معاف بوده و تاکنون هم به همین جهت مالیات نداده‌اند. به موجب ماده 4 قانون مالیات املاک اربابی و دواب از تادیه مالیات معاف خواهد بود. لازم است به دفتر آستانه مقدسه مراجعه و سواد فرمان را برداشته به ضمیمه اطلاعاتی که در این خصوص دارید، راپورت نمایید.

حمام آستانه: 6 دانگ، حمام عامه: 6 دانگ، خانه شهاب الملک: یک باب، دکاکین جدید: 6 باب، دکاکین شهاب الملک: 4 باب، دکاکین جنب مدرسه: 2 باب، دکاکین به اجاره آقا حسین: 2 باب، دکاکین جنب سرای... : دو باب، کاروانسرای میرزا ...، کاروانسرای دو در، اراضی دکان حجاری مستوفی، اراضی خیابان و بیوتات، دکاکین جنب حمام، باغ معصوم آباد، باغ مراد آباد، باغچه ... ، باغچه نو، زاویه، باغچه سید حسن، زمین باجک، مبارک آباد، اراضی ... ، مهمان... [28]

نامه کریم خان زند

سند [305]سواد فرمان خلدآشیان کریم خان زند که در سنه 1173 صادر شده

فرمان عالی شد آنکه عالیشان عقیدت و اخلاص بنیان دلاورسلطان ضابط قم بداند که وکلاء عالی جمعی که مقرر فرمودیم به جهت دارالمؤمنین قم قرار بدهند. بعد از وضع رسید موقوفات سرکار آستانه مقدسه بوده البته به مضمون فرمانعالی به هیچ وجه متعرض موقوفات سرکار مزبور نگردیده وجهی که حواله شد به نحوی که در حضور مقرر فرموده‌ایم رجوعی نداشته در عهده شناسند.

به تاریخ شهر جمادی الثانیه سنه 1173 محل مهر مرحوم کریم خان زند

یامن هو رجاه کریم

ایضاً سواد فرمان مرحوم کریم خان زند

حضرت فاطمه معصومه علیها تحیات الملک المعین

فرمان عالی شد آنکه سادات عالی مقام و علمای اعلام و خوانین عظام و عموم سپاه ظفر فرجام و حکام و اهالی ممالک محروسه موفق به توفیقات الهی و مسبوق توجهات خاطر عالی گشته بدانند که در این زمان سعادت نشان سامعه افروز مقیمان درگاه سپهر بنیان گردید که جمعی که در عرصه ظهور خطاکاری ایام توسن نفس سرکش را از دست داده از عنان داری رایض منع و زجر بار همگنان و تحریف و تهدید دیگران بر سر کمند بهار بنه عافیت پیوند بضعه قائدان غر محجّلین بست بستن امید نجات می‌کردند. بعضی از گم‌گشتگان فیفای طریقت و هائمان بیدای حقیقت احترام آن جناب جلالت ماب و سلیل سلسله طیبه رسالت مآب را منظور نداشته به عنف آنها را از بارگاه عظمت نمون و بست از فتن مامون آن گوهر تابناک صدف اقامت و سلاله خانواده ولایت و طهارت بیرون می‌آورند. از آنجا که احترام و تکریم این درگه مقدسه واجب التعظیم بر ذمت همت همه گی لازم و متحتم است که بدین وسیله و دست آویز ابواب سعادت دو جهانی بر چهره آمال خویش گشاید و حصول مقاصد دارین را مهیا و آماده دارند لهذا می‌باید بعد از صدور فرمان لازم الاذعان عالی من بعد کسانی در آن مامن مصون از فتن عافیت گزین و در آن بارگاه خلایق امیدگاه صدر نشین می‌گردد مادوام حضور و ظهور خواهش او به طریق استرضا ‌از آن آستان ملایک پاسبان او را اخراج نمایند و طریق تعظیم و تکریم آن جناب را به جبین سائی و سعی و اهتمام بپایند و هرگاه احدی از طریق مضمون فرمانعالی تخطی و عنان اشهب فرمان‌بری را در وادی مخالفت منعطف سازد به عهده عالیجناب مقدس القاب افادت اکتساب سیادت انتساب نتیجه الاعاظم و الافاخم میرزا محمد خلیل متولی و امداد و استمداد ‌عمال خیرت اعمال دار المومنینن قم مقرر است که مرتکبین این امر قبیح را ممنوع و صورت تنبیه و تعذیر او را جلوه گر مراتب وقوع سازند و عالیجناب سابق الذکر و عموم خدمه سرکار فیض....[1]  سوای آنچه متوجهات ملکی و اربابی دارند از جمیع حوالجات حکمی و حسابی معاف و مسلم ومرقوم  فرمودیم که احدی به هیچ وجه من الوجوه از هیچ رهگذر حواله و اطلاقی به آنها ننموده از تمام تکالیف معاف دارند. عالیشانان معلی مکانان دلاور سلطان و اسحق سلطان ضابطان و عمال دارالمومنین قم در هر باب بنحو مقرر معمول و مضمون فرمانعالی را نسلا بعد نسل و بطناً بعد بطن ممضی و مجری دارند و از شوائب تغییر و تبدیل مصون داشته و در عهده شناسند. مهر قائم شریعت خلد آشیان کریم خان زند. تحریراً فی شهر شعبان المعظم سنه 1173

سواد مطابق اصل محفوظ است مهر حکومت قم 1332

[سند 1039] سواد مراسله امین اوقاف قم

جناب مستطاب آقای متولی باشی آستانه مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها

حسب الامر مرقومه 9/9/1311 نمره 3858/19371 وزارت جلیله معارف و اوقاف دامت شوکته لازم است توضیح دهید. اولاً: چه مقدار در قریه تبرته واقعه در محال فراهان عراق موقوفه آستانه مقدسه می باشد. ثانیاً: چنانچه مدارک و فرمانی راجع به معافیت سهم موقوفه از عوارض مالیاتی موجود است، سواد مصدق آن را به این اداره ارسال نمائید. ثالثاً: تعیین نمائید عایدات سهم وقف تماما به تصرف وقف و جزء سایر عواید موقوفات آن حضرت دارد و بعد به مصرف می رسد و یا به موجب حواله وقف به به مصرف مخارج مخصوص می رسد. در صورت اخیر نوع مخارج مزبور را هم اشعار دارید تا راپرت آن به مقام منیع وزارت جلیله متبوعه تقدیم گردد.

شهری است                  میرزا باقر امین معارف و اوقاف قم

13 شعبان 1351

21 آذر ماه 1311                         هو

سواد مراسله جوابیه به امین معارف و اوقاف قم

ریاست محترم معارف و اوقاف دام اقباله

مراسله مورخه 9/9 ماه نمره 1516 که مفاد حکم 3858/1937 وزارت جلیله متبوعه را متضمن بود واصل راجع به قریه تبرته واقعه در محالّ فراهان عراق توضیحاتی خواسته اند فرمان معافیت از مالیات از مرحوم کریم خان زند به کلیه رقبات آستانه مقدسه است و معمول به بوده و هست. معافیت تبرته فرمان بخصوص موجود نیست محل حاجت هم نبوده زیرا مصادر امور در تمام اعصار و ادوار معافیت تمام رقبات موقوفه آستانه را از مالیات تصویب نموده و مجری داشته اند قریه تبرته به شانزده طاق تقسیم می شود.15طاق آن وقف و یک طاق ملک است. عایدات قریه مزبوره پس از مصارف عین موقوفه میانه خدام علی قدر سهامهم حسب المعمول تقسیم می شود و لیست مخصوص دارد در هذه السنه هم به دفتر آستانه دستور داده ام مطابق معمول عواید مو جوده قریه مزبوره را میانه خدام تقسیم نمایند پس از پرداخت آن لیست ممهوره را به مقام منیع وزارت جلیله ارسال خواهم نمود. محمد باقر الحسینی.

 

 

[1]. وقف از دیدگاه مبانی اسلامی، آیت الله محمد ابراهیم جناتی، ص 49 میراث جاویدان، سال دوم، شماره اول

[2]. مصطفی سلیمی فر، نگاهی به وقف و آثار اجتماعی و اقتصادی آن، انتشارات آستان قدس 1370 ص/ 69 – وقف و سیر تحولات قانون گذاری در موقوفات ص/ 25

[3].  تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی، جلد چهارم بخش دوم فصل اول درباره اداره موقوفات است.

[4].احمد، صادقی گلدر، مقدمه ای بر فرهنگ وقف، صص ۸۴-85

[5].  همان 85

[6]. حظيره از عبارت حظيرة القدس گرفته شده است که نامی از نام های بهشت است و اصطلاحا به مقبره‏های اختصاصی حظيره می گفتند.

[7]. اینترنت خبرگزاری فارس رئیس پژوهشگاه شاخص پژوه اصفهان

[8]. وقف و سیر تحولات قانون گذاری خلاصه شده ازص 22 تا 38

[9] . وقف در ایران مینو دخت مصطفوی رجالی ص/ 105

[10]. وقف و سیر تحولات قانون گذاری در موقوفات / 130

[11] . تاریخ اجتماعی ایران راوندی جلد دوم ص/ 752

[12] . تاریخچه وقف در اسلام، دکتر علی اکبر شهابی، دانشگاه تهران 1343، ص: 11-12

[13]. ایران و کریم خان زند، دکتر غلامعلی رجائی، تهران نیکتاب 1386 ص251

[14]. شیخ ابراهیم زنجانی زمان زندگی خاطرات، علی ابوالحسنی تهران موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384از صفحه 225 تا 242

[15]. وقف و سیر تحولات قانون گذاری در موقوفات، ص130

[16]. مجله میراث جاویدان ساب دوم شماره سوم پاییز 73 شماره سریال 7 صفحه 7 معرفی سندی ارزشمند درباره وزارت اوقاف در دوره زندیه، عماد الدین شیخ الحکمایی.

[17]. ر.ک: تذکرة الملوک، به کوشش دکتر محمد دبیرسیاقی، تهران، امیرکبیر، چاپ دوم: 1368، ص2 و ص44 نیز: پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی، هربرت بوسه، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات، 1367، ص187 و 200.

[18]. این سند توسط آقای دکتر خرومی در مجله وقف منتشر شده است. وزارت اوقاف در دوره زندیه،ص 7- سال دوم شماره سوم پاییز 73 شماره 7 مقاله عماد الدین شیخ الحکمایی

[19]. مقدمه‏ای بر شناخت اسناد، دکتر جهانگیر قائم‏مقامی، تهران، انجمن آثار ملی، 1350، ص295.

[20]. گلشن مراد، ابوالحسن غفاری، به اهتمام غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، زرّین، 1369، ص227.

[21].همان، ص231

[22].همان ص 231

[23].همان ص 688

[24].همان ص 412

[25].ر.ک: پژوهشی در تشکیلات دیوان اسلامی، ص187 و 200؛ تذکرة الملوک، ص147

[26].این متن مربوط به سند آقای خرومی است که در مجله وقف آورده شده بود به دلیل ارتباطی که با سند موجود داشت آن را عینا آوردیم.

ص279 از شماره 390

[28] . موارد نقطه چین جای یک کلمه خالی ناخوانا را نشان می دهد.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

منابع مشابه

دو نامه اعتراضی مرحوم شربیانی به مظفرالدین شاه و امام جمعه تهران در باره یک موقوفه

رسول جعفریان

محور این بحث، متن دو نامه از سوی یکی از مراجع نجف به مظفرالدین شاه و امام جمعه، درباره تغییر تولیت ی

دیگر آثار نویسنده

عتیقه جات آستانه حضرت معصومه(س) و پروفسور پوپ در آینه اسناد

فرشته کوشکی

اسناد موجود در این متن تعدادی از نامه هایی است که از مجموعه چندین دفتر از اسناد و نامه های دفتر آستا