۵۵۶۰
۰
۱۳۸۴/۱۱/۲

بدون تصویر

يادنامه يا خاطرات مئير عزري

پدیدآور:

معرفی کتاب

کتاب خاطرات مئير عزري ، سفير و کارگزار اسرائيل در ايران طي هفده سال، از آثار مهمي است که در سال 2000 در دو جلد (جلد اول 360 صفحه و جلد دوم 350) و در قطع رحلي در اورشليم منتشر شده است. برگردان آن به فارسي ابراهام حاخامي و ويراستار آن بزرگ اميد مي باشد.
وي در اين خاطرات به تفصيل از مناسبات ميان اسرائيل با مقامات و دولت ايران ياد کرده و خود به عنوان محور اين ارتباط، مناسباتش را با چهره هاي مختلف سياسي، مطبوعاتي و فرهنگي بيان کرده است. علاوه بر آن، در اين کتاب شرحي از زندگي شمار فراواني از يهوديان ايراني که به اسرائيل مهاجرت کرده و طي سالهاي حکومت پهلوي با دولت ايران و مقامات مملکتي در ارتباط بوده و يا در اسرائيل به مقامات بالا رسيده اند بيان کرده است.
آنچه در اين کتاب اهميت دارد مسائل پنهاني است که براي نخستين بار آشکار مي شود. دولت پهلوي به رغم آن که در ظاهر تلاش مي کرد تا بر اين فعاليت ها سرپوش بگذارد و اجازه ندهد تا جزئيات اين ارتباطات به گوش مردم مسلمان ايران برسد، در پشت پرده نهايت همکاري و همراهي را با دولت اسرائيل داشته و کمترين برخوردي که نشان از دفاع از حقوق فلسطينيان باشد از خود نشان نداده است.
طي اين سالها دولت ايران با مقامات اسرائيل در مهاجرت دادن يهوديان ايراني به اسرائيل کمال همکاري را داشته و عذري در جاي جاي اين کتاب به اين هماهنگي ها و همکاري ها اشاره و تصريح کرده است.
در اين کتاب همه گونه اطلاعاتي در باره رفت و آمد اعضاي دولت اسرائيل يا سرويس هاي مخفي آن با طرف هاي ايراني که به بهانه هاي مختلف صورت مي گرفته مي توان يافت. ارتباط با چهره هاي برجسته دربار ، با نخست وزيراني چون اقبال، هويدا و علم و ديگران. ارتباط با روزنامه نگاران و حتي رفت و شد با برخي از عناصر مذهبي که به نوعي تصور مي شده امکان نفوذ در آنان هست.
در بخش دانشگاهيان براي نخستين بار از نقش واسطه گري فروزانفر ياد شده است که معير عذري را همراه خود برداشته و به عنوان يک شخصيت سياسي خارجي به قم نزد آيت الله شريعتمداري برده تا مانع از تاثير سفر شلتوت رئيس دانشگاه الازهر در قم شود. اين گزارش که صفحات چندي را به خود اختصاص داده بسيار آموزنده و حساس است. در اين سفر فروزانفر حتي مطالبي که اين يهودي صهيونيست بايد در محفل آيت الله شريعتمداري مطرح مي کرده به او ياد داده است.
فروزانفر در اين ديدار در معرفي عذري به آقاي شريعتمداري مي گويد: شخصيت نادري را به حضورتان آورده ام بلکه به ياري حق و دعاي خير شما بتواند افتخار خدمتي داشته باشد. ابوي اين جوان از خدمتگزاران صادق مملکت بوده و خودش نيز مومن با تقوايي است که در اسرائيل به مردم و مملکت ايران خدمت مي کند. عشق وايمان معنوي و اعتقاد به اصول مذهبي او را به اسرائيل کشانده و به منظور اجر اخروي و صواب باقي جريده اي وزين را به زبان فارسي براي ايرانيان آن ديار منتشر مي کند (1 / 294 ).
همچنين در بخش مربوط به اين قبيل نويسندگان از ارتباط سعيد نفيسي با مقامات اسرائيلي ياد شده و اين که تا چه اندازه اين افراد مايل و يا شيفته اسرائيل بوده اند سخن به ميان آمده است. در باره سعيد نفيسي نوشته است: ديدار اورشليم او را به سروري جوشان واداشت. در نوشته اي اسرائيل را سرزمين تورات و خانه پاک يهود خواند. ريشه پيروزيها و پيشرفتهاي نوين مردم اسرائيل را جوشيده از همان چشمه ناميد. (279.1).
دکتر هشترودي رئيس دانشکده علوم هم از جمله کساني بود که مناسباتي با اسرائيليان داشت و سفري هم به آن ديار رفت و بعدها هم از کارشناسان اسرائيلي براي برخي از مسائل تخصصي به ايران دعوت کرد و...
از ديگر چهره ها يکي هم پور داود است که به اسرائيل رفت و " با نخست وزير و چندي از سران کشور ديدارهايي نمود و نکته هايي از پيشينه فرهنگي ايران و اسرائيل را برايشان روشن کرد". (1/282).
دکتر داود بهنام، قاسم معتمدي رئيس دانشگاه اصفهان، فرهنگ مهر از ديگر مهره هاي فرهنگي رزيم بودند که سفير اسرائيل با آنان در ارتباط بوده و آنان نيز همکاريها و هماهنگي ها لازم را داشته اند.
در بخش ارتباط با روزنامه نگاران از تلاش اسرائيل براي تاثير گذاري روي مديران جرايد و مطبوعات ياد شده و نشان داده شده است که اين کارها تا چه اندازه روي آنان موثر بوده است. چهره هايي مانند عميد نوري، عبدالرحمن فرامرزي، مصطفي الموتي ، زهتاب فرد و بسياري ديگر که برخي از آنها سفرهايي هم به اسرائيل داشته و نسبت به مساله اسرائيل کاملا توجيه شده اند.
در اين کتاب از برخي از کساني که همچنان در ايران مشغول فعاليت فرهنگي هستند با علائم اختصاري ياد شده و اين بدان دليل صورت گرفته است تا ماهيت اين افراد شناخته نشود.
بخش ديگري از کتاب ارتباط ميان نهادهاي دانشگاهي دو طرف است که با نام بسياري از چهره هاي معروف که مديريت فرهنگي کشور را عهده دار بوده اند آشنا مي شويم و اين که چگونه آنان مشتاقانه و با تشويق دولت پهلوي به دنبال ايجاد اين ارتباط و گسترش آن بوده اند.
مجلد دوم کتاب در باره ارتباطات اقتصادي و همکاري ها ي فني ميان اسرائيل و ايران در بخش هاي کشاورزي، نفت و آموزش فني و حرفه اي ، بازرگاني و هواپيمايي و غيره است که ضمن آن به تفصيل از اين رفت و آمدها ياد شده است.
در پايان فهرستي از يهوديان بنام ايران با شرح حال تفصيلي آنان آمده است، بهودياني که برخي از آنان در اسرائيل به مقامات بالايي دست يافتند.
اين کتاب به جز آن که در روشن کردن روابط ايران و اسرائيل بسيار با اهميت است به نوعي تاريخنگاري يهوديان ايران نيز در اين دوره به حساب مي آيد. مناسبات و تاريخچه اي که بخش عمده آن با پيروزي انقلاب اسلامي پايان پذيرفت.
عذري در سطور آغازين اين کتاب نوشته است: رويدادهاي فوريه سال 1979 آنچه که انقلاب اسلامي خوانده شد، پيوند گسترده اي را که ميان دولت هاي اسرائيل و شاهنشاهي ايران برپا شده بود از ميان برد.
رسول جعفريان
ششم آبان 1383
نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

حقایق

حقایق

ناشناس

حقایق متنی کهن (شاید قرن پنجم یا ششم) از نویسنده ای ناشناس است. نسخ کتاب در چین بود. هرچند کتاب در ب

دانشنامه ی هزاره (جلد اول)

دانشنامه ی هزاره (جلد اول)

زیر نظر شورای علمی

دانشنامه یا دایرة المعارف، به کتابی گفته می شود که به ترتیب الفبایی یا موضوعی، درباره ی رشته یا رشته

منابع مشابه بیشتر ...

جنگ زنجان؛ جنگ بابیۀ زنجان در دوران قاجار

جنگ زنجان؛ جنگ بابیۀ زنجان در دوران قاجار

پرویز فتح الله پور

مطالعۀ حادثۀ بزرگ جنگ بابیۀ زنجان در دوران قاجار، تحلیل علل و دلایل شکل گیری  و پیامدهای آن، یکی از

اقتدارگرایی مولانا در گرداب قدرت

اقتدارگرایی مولانا در گرداب قدرت

حمید بیگدلی

نویسندۀ این کتاب کوشیده تا زندگی و منش یکی از بنام ترین عارفان مسلمان، مولانا جلال الدین بلخی (604تا

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

جنگ زنجان؛ جنگ بابیۀ زنجان در دوران قاجار

جنگ زنجان؛ جنگ بابیۀ زنجان در دوران قاجار

پرویز فتح الله پور

مطالعۀ حادثۀ بزرگ جنگ بابیۀ زنجان در دوران قاجار، تحلیل علل و دلایل شکل گیری  و پیامدهای آن، یکی از

اقتدارگرایی مولانا در گرداب قدرت

اقتدارگرایی مولانا در گرداب قدرت

حمید بیگدلی

نویسندۀ این کتاب کوشیده تا زندگی و منش یکی از بنام ترین عارفان مسلمان، مولانا جلال الدین بلخی (604تا