رساله در پادشاهي صفوي
خلاصه
احضار نمودن و حكم فرمودن به مردم جبرَا نباشد، بلكه به رضاي خصمين، هر گاه به حكم احدي از اين علماء راضي شوند حكم تواند نمود، و از اين معني غافل نبايد بود كه اگر چنين نباشد، منجر به فساد خواهد شد، امري كه باعث اصلاح است.معرفی کتاب
این رساله که در سال 1127 یعنی هشت سال مانده به سقوط اصفهان نوشته شده است، در پی دفاع از سلطنت صفوی به عنوان یک سلطنت مشروع است. هدف اصلی از نگارش آن این است که نشان دهد سلطنت از سوی خداست زیرا بسیاری از مردم دنبال سلطنت هستند و این خداوند است که آن را به شخص خاصی می دهد.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
مؤلف در ادامه در پی آن است که توجیه کند که اگر دیگر سلاطین غیر شیعه غاصب و جائر بوده اند چه راهی وجود دارد تا سلطنت خاندان صفوی را شرعی بدانیم. برای این کار راه حلهایی را پیشنهاد می کند.
با این همه اصلا نباید تصور کرد که مؤلف طرفدار استبداد است بلکه به عکس معتقد است که اگر حاکم جز بر مبنای امر به معروف و نهی از منکر عمل کند، یک مستبد به حساب می آید. به همین دلیل است که یکجا به صراحت می گوید:
به هر حال پس حکّام، از راه حكم و سلطنت منع را جاري نفرمايند، بلكه از راه امر بهمعروف و نهي از منكر آنچه فرموده جاري نمايند تا مثاب باشند و الّا از راه تحكّم و سلطنت معاقب خواهند بود.
یکي از مهم ترین مستندات وی برای مشروعیت بخشیدن به دولت صفوی آن است که تلاش می کند این دولت به ویژه شاه اسماعیل را مصداق روایاتی بداند که منسوب به امامان شده و ضمن آن وعده به ظهور یک سلطان داده شده است. وی تلاش می کند تا مو به مو و بر اساس شواهد تاریخی آن روایات را منطبق بر شاه اسماعیل بداند.
برای این کتاب دو مقدمه نوشته شده که یکی کوتاه است و ذیلا خواهد آمد و دیگری شرح اندیشه های مفصل او که جای آن در اینجا نیست. اما آن مقدمه کوتاه:
تشکیل دولت صفوی، تحوّل مهمّی در تاریخ شیعه به حساب ميآمد. دلیل آن نیز آشکار بود، این نخستین بار بود که شیعه با آزادی تمام و در وسعتی قابل ملاحظه آن هم در سرزمینی شناخته شده و پرسابقه به قدرت برتر سیاسی دست ميیافت. دو تجربه آلبویه و سربداران هر کدام محدودیتهای خاص خود را داشت. یکی زمانی بود که شیعه به عنوان اقلیت قدرت سیاسی برتر داشت و مجبور بود رعايت اكثريت را بكند و دیگری یک دولت محلی بود. تجربههای دیگری هم برای زیدیه و اسماعیلیه بود که البته به شیعه امامی ارتباطی نداشت.
با تحولی كه در اوضاع سیاسی ایران در آغاز قرن دهم پدید آمد، اندیشه سیاسی شیعه نیز ميبایست خود را با آن همراه ميکرد. شیعیان یک دولت مستقل شیعی داشتند، امّا رهبری آن با امام معصوم نبود. از میان علمای شیعه، کسی که در این زمینه درک واقع بینانهای ارائه داد
ـ واین واقع بینی در زمان علّامه حلی (م 726) و الجایتو (م 716) هم سابقه داشت ـ محقّق کرکی (م 940) بود. اما مهمتر از آن این بود که اکثریت قریب به اتفاق علمای شیعه که تجربه یک هزار سال تقیه را در پرونده شیعه داشتند، بخصوص علمای جبل عامل که قرنها فشار ممالیک و عثمانی را تحمل کرده بودند، اکنون سلطنت صفوی را یک موهبت الهی برای رهایی از آن ستمها ميدانستند. جامعة شیعه هزار سال یک اقلیت تحت سیطره اکثریتی بود که غالباً نگاه تندی به آنان داشتند و در بیشتر دورهها تحت فشار قرار گرفته بودند. اکنون یک دولت نیرومند، و یک سلطنت قوی، به دفاع از آن برخاسته و با تمام وجود از آنان دفاع ميکرد. طبیعی بود که آنان در کنار این دولت قرار گیرند. این حسّی است که مورخان عصر صفوی در وقت آغاز سخن از تاریخ این دولت به آن اشاره می کنند.
با این حال، یک ابهام به لحاظ تئوریک وجود داشت. اگر شیعه هزار سال در تقیه بسر برده بود، جدای از این که در تقیه بود، دست کم یک مسألة مهمش نظریات کلامی و سیاسی خود در باب امامت و سلطنت بود. باور به امام معصوم و نظریه غیبت و در نهایت مهدویت که استمرار آن بود، کلیدیترین نقطه در نظریات سیاسی شیعه بود. بخشی از آن جنبه فکری و امامتی الهی داشت و بخشی دیگر جنبه اداره جامعه اسلامی. در طول دوران پس از غیبت بحثها به دو بخش تقسیم شده بود. بخشی با انتظار حل شده و به مسائل به دید موقت نگریسته شده بود و بخشی دیگر با واگذاری اختیارات یا بخشی از آنها به علما. اما دو واقعیت مهم برابر آنان قرار داشت. یکی آن که سلطنت در حاق فکر شرقی وایرانی وجود داشت و در اندیشههای سیاسی موجود در ایران عمیقا نفوذ کرده بود. دیگری این که پس از تشکیل دولت صفوی، آنان به صورت عملی و خارجی درگیر وجود عینی یک سلطنت غیر امام معصوم اما علاقهمند به تشیع بودند. به علاوه ضرورت داشت برای رهایی از تقیه دیرپا نیز اقدامی ميکردند تا فرصت از دست نرود. بدینترتیب آنان به سمت توجیه این سلطنت سوق پیدا کردند. این شرایطی بود که در مشروطه نیز تکرار شد و همه اینها در چهارچوب یک ضرورت خود را نشان داد. هرچه بود با نظریاتی که ارائه شد طی دوره سلطنت صفوی و قاجار و بهرغم پافشاری روی همان نقطه کلیدی پیشگفته یعنی حفظ اصل امامت، توجیهاتی برای دفاع از سلطنت اسلامی مطرح گردید و در این زمینه تلاشهایی صورت گرفت تا توافقی ولو به ضرورت با اصول انجام شود. یکی از روشنترین این نمونهها که از نخستین روزهای دولت صفوی مطرح گردید، همان نظریه انتصاب سلطان توسط فقیه جامعالشرایط بود که در دوره صفوی نظریه غالب به شمار میآمد.
رسالة حاضر در ادامة اندیشة تطبیق سلطنت و پادشاهی با نظریه امامت نوشته شده است. این رساله ویژگیهای خاصی دارد که در مقدمة مفصل شرح آن خواهد آمد، اما شاید نسبت به مطالبی که پیش از آن گفته شده بود، تازگیهایی داشته باشد. دست و پا زدن مؤلف برای توجیه رابطه سلطنت و امامت و مهدویت به روشنی آشکار است، اما تلاش وی برای تطبیق نیز جالب توجه و با استفاده از اهرمهایی است که برخی از آنها در فضای استیصال یا حتی ایدههای تأویلگرایانه ممکن است طرح شود. وی راه استدلالهای فقهی را در پیش نگرفته و تلاش چندانی هم برای استفاده از آراء ایرانشهری در باب سلطنت، نظیر آنچه محقق سبزواری در روضةالانوار پیموده، ندارد، امّا بهعکس تلاش ميکند از روایات ملاحم و فتن برای مشروع نشان دادن سلطنت صفوی استفاده کرده و مشروعیت و حتمیت آن را به عنوان امری که از روایات مذکور به عنوان نوعی غیب گویی به دست ميآید، ثابت کند.
پربازدید ها بیشتر ...
دانشنامه ی هزاره (جلد اول)
زیر نظر شورای علمیدانشنامه یا دایرة المعارف، به کتابی گفته می شود که به ترتیب الفبایی یا موضوعی، درباره ی رشته یا رشته
منابع مشابه بیشتر ...
ابن ابی الحدید و فهم نهج البلاغه
محسن رفعتکتاب پیش رو تلاشی است برای فهم روش تفسیری ابن ابی الحدید و می کوشد روش تعامل او با حدیث و روایت را د
بریتانیا و کشور حائل: فروپاشی امپراتوری ایران 1914-1890
دیوید مک لینکتاب حاضر با تکیه بر منابع و اسناد دست اول، دورنمایی از جایگاه ایران در رقابت روس و انگلیس در اواخر
نظری یافت نشد.