۱۶۵۵
۰
۱۴۰۲/۰۱/۳۱

از اربیان تا روبیان، در باب حکم فقهی میگو

پدیدآور: حسین مدرسی طباطبایی / شیخ فاضل نجفی

خلاصه

گفتگویی مکتوب در باره حکم فقهی میگو میان دکتر حسین مدرسی طباطبایی و شیخ فاضل نجفی است.

 

 

مطالب زیر شامل سه قسمت است.

ـ نخست یادداشت یک صفحه ای که آقای مدرسی طباطبایی حوالی پنج سال پیش در باره «خلط ذره و ذرت» به مناسبت زکاة فطر برای بنده (رسول جعفریان) نوشتند، و ضمن آن اشاره به خطای مشابه در باره میگو کردند. این یادداشت در کانال تلگرامی کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران منتشر شد.

ـ دوم یادداشتی از شیخ فاضل نجفی در نقد نظر ایشان در باره میگو که همان وقت در وبسایت خزانة الفوائد منتشر شده است.

ـ سوم، یادداشت جدید و نسبتا مفصل آقای مدرسی در پاسخ به ایراد شیخ فاضل در باره میگو که در تاریخ (30 فروردین 1402) برای بنده ایمیل کردند.

 

 

یادداشت زیر رو جناب آقای مدرسی طباطبائی یک سال و نیم پیش به مناسبتی در ایمیلی، برای بنده نوشتند. فکر می کنم برای دوستان مفید باشد:

 

در روایات باب زکات فطره که موضوع آن در برخی روایات ،  اجناس اربعه و در برخی مطلق قوت رایج بلد است دو روایت از صادقین «ذَرّة» را نیز در فهرست موارد دارد . «ذَرّة» به تصریح اصحاب لغت «گاورس» است که دانه ای ریز مانند کنجد و خشخاش (مناسب ذکر آن در یک روایت همراه آرد و سویق) است. این کلمه در توضیح المسائل به «ذُرّت» تبدیل شده و همین نام اکنون در اینترنت در فتاوای معاصرین و اعلانات دفاتر مراجع (مانند اعلان امسال دفتر آقای .... و غیره) به وفور به کار می رود،  و این گر چه با توجه به کلّیت موضوع (قُوت بلد) موجب انفطار سماوات و انشقاق ارض نیست، و مضایقه ای نیز در ذکر مصادیق قوت غالب هر زمان در فتاوا و رسائل نباید باشد، ولی با توجه به سابقه روائی مورد، از مصادیق روشن بدفهمی اصل عربی کلمه است.

ذُرّت بنا بر تحقیق نبات شناسان تا قرن دهم هجری در این سوی جهان وجود نداشته، مانند گندم که در آن سوی دیگر وجود نداشته است. در هیچ فُسیلی هم در طرفین اثری از یکی از این دو در سرزمین دیگری نیست. ذُرّت در این سو و گندم در آن سو از نوآورده ها و سوغات های کشف قاره امریکا در سال هشت صد و نود و هشت هجری برای دو طرف بود. سزاوارست کسی در جایی فرق ذَرّة و ذُرّت را تذکر دهد تا زبان فقه و مفردات آن به صورت اصلی و اصیل محفوظ بماند و مثل میگو نشود که متأخرین ما  (و نه احناف که با نظر مشهور فقه ما : «لا یحلّ من صید البحر الاّ السمک» همراهند) به تصور آن که «سمک اربیان» است (در حالی که میگو به اتفاق نظر جانورشناسان از تیره سخت پوستان مانند خرچنگ است و اصلاً از تیره ماهیان نیست) فتوا به حلیّت آن دادند و در فقه ماندگار شد.

 

شیخ فاضل نجفی

روبیان یا همان میگو روایت خاص دارد

کسی هم نگفته است مراد از سمک روبیان است یا روبیان از مصادیق سمک محسوب می‌شود.

بله من باب احتمال ممکن است کسی گفته باشد لعل روبیان هم نوعی سمک باشد‌ لکن استناد فتوا به لفظ سمک نیست.

لذا در کل آقای مدرسی اصلا مطلب را دقیق فهم نکرده و بی‌جهت به فقها اشکال کرده‌اند.

نقد تکمیلی بر اشکال آقای حسین مدرسی بر فقها:

  1. الاربیان داریم در روایتش گفته شده است نوعی از سمک است.
  2. الربیثا داریم چند روایت، که در همان روایت الاربیان هم هست.3
  3. . یك روایت هم داریم ظاهرش این است كه الربیثا نوعی از الاربیان است که آنجا باز می‌فرمایند زیرا از جنس سمک است.

اگر آقای مدرسی در مقابل اشکال ما جواب دهد که در روایات آمده روبیان نوعی سمک است.

پاسخ می‌دهيم ما هم منتظر این حرف بودیم، پس چرا می‌گويید فقها تمسك به الا السمك كردند براي روبيان؟!

مضافا چرا روایت را به بهانه علم جانورشناسی کنار گذاشتید؟ شاید اصلا جانورشناسی ملاکی را برای سمک در نظر گرفته و روایت یک ملاک دیگر را، مضاف بر اينكه الفاظ ايكال به عرف داده شده‌اند، اگر عرف زمان معصوم بگوید فلان چیز سمک است و در علم جانورشناسی قسم بخورند سمک نیست اعتنا نمی‌شود.

و نیز آنچه برای ما مهم است تشخیص حرمت و حلیت میگو از نظر شارع است نه اینکه علم جانورشناسی میگو را جزء چه خانواده حیوانی در نظر می‌گیرد!

و این روایات خاص است که یا تخصیص میزند حرمت غیر از سمک از حیوانات بحر را که حلیت روبیان است یا می‌فرماید روبیان را هم ما جز سمک حساب می‌کنیم، و اگر عرف شک دارد ملحق کند به مصادیق سمک و شک نداشته باشد دیگر. پس می‌توانید بخورید یعنی بیان می‌کند که مصداق است برای سمک نیز.

امید است آقای حسین مدرسی به جای مطرح کردن اشکالات عجیب و غریب بر فقها نزد آقای رسول جعفریان، آن را با اهلش مباحثه کنند تا جواب بگیرند. و نیز امید است آقای جعفریان حداقل بعد از پخش کردن اشکال عجیب آقای مدرسی بر فقها، حداقل جواب یکی از این مراجع را که جناب مدرسی نقد کرده‌اند منتشر کنند‌.

 

یادداشت جدید دکتر حسین مدرسی طباطبایی

صدیق مکرّم ، محقق عالی قدر - سلام علیکم و تقبّل الله اعمالکم .

امیدوارم به سلامت باشید . بنده تا امروز مطلع نبودم که جناب عالی یادداشت کوتاهی را که چند سال قبل در باره خلط میان ذرّه و ذرّت در رسائل عملیه ، با  اشاره ای استطرادی به خلطی مشابه در مورد میگو  ، خدمتتان فرستاده بودم همان ایام در جایی نشر نموده بودید. امروز دانشجویی که گویا رساله خود را در باب غذای دریایی در فقه می نویسد سؤالی با ایمیل فرستاده و به منظور استناد در سؤال، متن نشر شده آن یادداشت را همراه با نقدی که ظاهراً همان سال ها یکی از طالبان علم به نام فاضل نجفی  بر اشاره استطرادی آن یادداشت در باب میگو نوشته بود، از سایتی به نام خزانة الفوائد ارسال نمود:

https://alkhazanah.com/entity/1001287849256?page=79&pageSize=10&post=3416848#3416848

 با آن که سالیانی از این مطالب می گذرد فکر کردم شاید مناسب باشد چند کلمه ای در ایضاح اشتباه آقای فاضل نجفی نوشته و خدمت جناب عالی بفرستم که اگر بعدها به رسم معهود خود آن یادداشت را در مجموعه ای بازنشر فرمودید این تعلیقه را بر آن ضمیمه نمایید . و دمتم للعلم ذخراً و لاهله شرفاً و فخرا .

 

ارجاع ناقد محترم به سطر پایانی یادداشت بالاست که در آن گفته بودم «باید فرق ذرّه و ذرّت را تذکر داد  تا خلط میان آن دو در فقه جا نیافتد و مانند میگو نشود که متأخرین فقهاء  ما  به تصور آن که همان ماهی اربیان است (در حالی که میگو به اتفاق نظر جانورشناسان از تیره سخت پوستان مانند خرچنگ است و اصلاً از تیره ماهیان نیست)  فتوا به حلیّت آن دادند و در فقه ماندگار شد» . از این عبارت به وضوح روشن است که گوینده آن سخن ، ماهی اربیان را به پیروی از نص و فتوا  نوعی از انواع ماهی و حلال می داند ولی میگو را مصداق ماهی اربیان مذکور در حدیث  نمی داند و معتقد است مانند مورد ذره و ذرت ، فقهاء متأخرتر ما در یکی دانستن این دو به اشتباه افتاده اند .  این اشتباه ظاهراً از تشابه دو نام «اِربیان» - که به صراحت حدیث نوعی ماهی بوده -  و «روبیان» - که نام عربی میگو و به شهادت علم نوعی خرچنگ است -  به وجود آمده است .

 ناقد محترم که در فهم منظور نویسنده به خطا افتاده و میگو را نیز همان ماهی اربیان مذکور در حدیث می داند  بر این گفته دو ایراد گرفته است: یکی آن که میگو به استناد ماهی بودن تحلیل نشده بلکه روایت خاص دارد ، و دیگر آن که عرف ، میگو را ماهی می داند و این برای شمول عموم حلیّت ماهی بر این مورد کافی است .  هر دو مدّعا مبتنی بر همان سوء تفاهم و هر دو ناتمام است به شرح زیر :

اولاً کدام روایت خاص در حلیّت میگو وارد شده است ؟  کلمه میگو که طبعاً در هیچ حدیثی نیست  . پس منظور ناقد همان روایتی است که در باب «ماهی اربیان» وارد شده ، ولی ماهی اربیان چه ربطی به میگو دارد ؟ در همان روایت که با دو سند مختلف نقل شده ملاک جواز اربیان را صریحاً ماهی بودن آن می داند اما میگو که ماهی نیست .  اگر فرض کنیم که سند آن روایت به امام می رسد معاذ الله که امام بر خلاف واقع چیزی بفرماید .  اگر حکم را تعلیل نفرموده بود مانند ناقد محترم می گفتیم مورد میگو با آن که ماهی نیست  استثنائی اضافی است بر عموم قاعدة مصطاده از احادیث : «لا یؤکل من حیوان البحر الاّ السمک فی الجملة» ، ولی وقتی صریحاً در حکم به حلیّت می فرماید : «کُل فانّه قسم من السمک»  دیگر چه مجالی برای این حرف هاست ؟  ما امروز نه می دانیم ربیثا چیست و نه می دانیم اربیان چه بوده است . به گفته علامه مجلسی در بحار 62: 191 : «ظاهر الاصحاب أنّ الربیثا غیر الاربیان . . و لم یُذکر الربیثا فی ما عندنا من کتب اللغة و لا کتب الحیوان» . امّا به صراحت همان روایت می دانیم که هم ربیثا و هم اربیان از ردة ماهیان بوده اند .  این که «اربیان» مذکور در حدیث  همین میگوست از کجا  به شما ثابت شد؟ استظهار یک دو لغت نویس با تأثیر پذیری از تشابه لفظی و صوتی اربیان و روبیان که حجت شرعی نیست . اما  به شهادت علم  این قدر می دانیم که میگو ماهی نیست و از تیره خرچنگ هاست . حرمت خرچنگ هم که روایت خاص دارد (کافی 6: 221 چاپ غفاری ؛  وسائل چاپ آل البیت 24: 146 ) . پس راهی هم برای رجوع به عامّ فوق (اُحلّ لکم صید البحر و طعامه - مائده 96)  نیست  خلافاً لما نسب إلی أحد حسنات الدهر - مدّ الله فی عمره و أنعم علینا بدوام وجوده -  فی تقریر بعض تلامیذه :

https://mfeb.ir/home/64-2/

ثانیاً کدام عرف ؟ بیشتر فرهنگ های لغت عربی و فارسی که عرف زبانی اهل لسان را ثبت می کنند نوشته اند که میگو خرچنگ است . همین فرهنگ های فارسی فراهم شده در دوران خودمان را ببینید : فرهنگ معین می گوید : «میگو: نوعی خرچنگ دریایی» . دهخدا می گوید : «میگو :  جانوری است از شاخه بندپایان و از ردة  سخت پوستان و از دستة  خرچنگهای دراز که دارای جثة  نسبتاً کوچک است . ملخ دریایی . جُرادالبحر. ملخ بی بال . ملخ آبی » . حتی شباهت ظاهری نیز میان میگو و ماهی نیست که عرف در تشخیص آن دو به اشتباه بیافتد . مردم دوره ما هم تا چهل و چند سال پیش که من هنوز در ایران زندگی می کردم میگو را ملخ دریایی می خواندند و حلیت آن را از باب حلیّت ملخ می دانستند .  به خاطر دارم  نخستین بار که میگو را دراواسط سال های دهة چهل شمسی در بازارچة مروی تهران دیدم و از فروشنده در بارة آن پرسیدم گفت که ملخ دریایی است . اگر اکنون چیز دیگری می گویند لابد تحت تأثیر سخنانی است که در برخی رسائل عملیه خوانده و یا از مسأله گویان شنیده اند .  چه قدر فرق است میان مجازفه و تسرّع و تساهل مستشکل ما در حکم ، و دقت نظر مسئولانه باحث حنفی پاکستانی معاصر در ردّ کسی که گفته بود «روبیان» در عرف مردم از ردة ماهیان است (برگرفته از مقاله ای که همان دانشجوی محترم برای من فرستاده است) :

«ويرد على التقرير المذكور أنّ عرف أهل العرب في عصرنا بخلافه ، وأنّ اللغويين لم يتفقوا على كونها سمكاً كما تقدم (اشاره به اختلاف منابعی که پیش تردر همین مقاله ذکر شده مانند الجامع لمفردات الأدوية والأغذية از ابن البیطار مالقی اندلسی درگذشته 646  ، جلد 1 ، ص 30  که مشخصاً در باره روبیان می گوید : «هو الجراد البحری » ،  در مقایسه با حياة الحيوان الكبرى از کمال الدین دمیری درگذشته 808 ، جلد 2 ، ص 467 که در برابر نظر ابن البیطار می گوید : «الروبيان : سمك صغير جدّاً  أحمر») ، وأنّ [اسم] السمك قد يستعمل لجميع حيوانات البحر (اشاره به سخنانی که پیش از این از متون متعدد فقهی مانند احکام القرآن ابن العربی 2: 198 ، شرح المهذب نووی 9: 32 ، روضة الطالبین او 3: 274 ،  توضیح ابن الملقن 26 : 391 ، اسنی المطالب زکریا انصاری 1: 553 ، و نهایة المحتاج رملی 8 :  113 نقل کرده در فرق میان اصطلاح شرع و عرف عام در این باب «که بر همه آبزیان و آن چه که در دریاست نام ماهی اطلاق می کنند») .  فالاستدلال به لإثبات عرف أهل العرب محلّ نظر . و قد سافرت إلى أكثر من ثلاثين دولة في العالم و سألت كثيراً من العلماء والعوامّ ، و باستثناء البنغال الغربي و  الشرقي صرّح الناس بأنّه ليس بسمك ، وحدّثني إخواني من المدينة المنورة أنّهم لا يعتبرون الروبيان سمكاً » .

https://islamicportal.co.uk/are-prawns-fish/

امّا مطلبی که مستشکل محترم در اواخر نقد خود به فارسی غیر روان نوشته که : «این روایات خاص  است که یا تخصیص می زند حرمت غیر از سمک از حیوانات بحر را که حلیت روبیان است یا می‌فرماید روبیان را هم ما جز[ء] سمک حساب می‌کنیم و اگر عرف شک دارد ملحق کند به مصادیق سمک و شک نداشته باشد دیگر. پس می‌توانید بخورید یعنی بیان می‌کند که مصداق است برای سمک نیز» ، فهم درست منظور ایشان خالی از صعوبت نیست . به هر حال اگر ایشان با مبانی علم اصول آشنایی دارد لابد می داند که ما نحن فیه از موارد شبهه مصداقی مخصّص است یعنی این که آیا میگو  ماهی است تا (به شرط ثبوت فلس داشتن) داخل در عموم حلیّت مستفاد از تخصیص مذکور در آن قاعدة مصطاده از احادیث : «لا یؤکل من حیوان البحر الاّ السمک فی الجملة» باشد یا خیر ،  و لابد این مطلب را هم می داند که در این گونه موارد حتی اگر بر خلاف نظر مشهور میان امامیه قائل به رجوع به عام «لا یؤکل» نباشیم دست کم در جایی که - مانند ما نحن فیه -  لسان عامّ  لسان منع است بناء عقلاء ، به شهادت برخی از اساطین فنّ ،  بر حکم به منع است در مصادیق مشکوکه  ،  همان ذهنیّت عقلائی «دع ما یریبک الی ما لا یرببک» ، و همان مبنا که ملاک حکم بعضی از مراجع عصر به  اجتناب از ماهی مشهور به «اوزون بُرون» شده است - در این مورد البتّه به خاطر عدم اطمینان به وجود فلس با وجود علم به ماهی بودن «اوزون بُرون»  (به عنوان یک منبع دم دستی ببینید کتاب طریق الوصول  جناب آقای مکارم ، جلد 1 ، صفحه 332) .  در مانحن فیه که اصلاً و تحقیقاً علم به ماهی نبودن میگو داریم و به تبع ، به وجود فرق میان «روبیان» و «اِربیان» مذکور در حدیث . و الله اعلم .

 

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ