نگاهی گذرا به دوران مدیریت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران
خلاصه
گفتوگوی اندیشه پویا با رسول جعفریان به بهانه استعفا از مدیریت کتابخانه مرکزی دانشگاه تهرانجناب آقای جعفریان، شما بعد از چهار سال عهدهدار بودن مسوولیت ریاست کتابخانه دانشگاه تهران، از این مسئولیت کنار رفتید. اگر ممکن است درباره علت کنار رفتنتان از مسوولیت برای ما بگویید. علت استعفای شما چه بود؟
بنده چهار سال و یک ماه مدیر کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بودم. تیمی که در این دوره در مدیریت دانشگاه وجود داشت، « تقریبا» با ما همراه بود، اگرچه مشکل «بیپولی» همیشه وجود داشت و به قوت خود باقیست. وقتی پول و امکانات مالی نباشد، تمام تلاشها و زحمات و طرح های شما بیسرانجام است. با این که من با تلاش برای تحصیل منبع مالی، خیلی کارها را پیش بردم اما این تلاشها همیشه نتیجهبخش نبود. برای اولین بار میگویم که همان ابتدای کار، آقای علی لاریجانی همراهی کرد تا مجوز دریافت سه تا پنج میلیارد تومان از رئیسجمهور برای کتابخانه مرکزی را بگیرم و موفق هم شدیم امضای رییسجمهور را بگیریم، اما این فقط قدم اول بود. برای گرفتن این پول، دو بار نزد معاون رئیسجمهور رفتم، اما هیچ کمکی نتوانست بکند یا نکرد. امید ما به خیّرین بود که گاه تا چند صد میلیون تومان برای عوض کردن صندلیها یا تهیه وسایل تهویه هوا به کتابخانه کمک میکردند. شما به اهمیت وجود اشتراک در پایگاههای علمی مراکز علمی دنیا واقفید، اما وقتی توان مالی پرداخت اشتراک سالیانهی پایگاههای علمی را ندارید، میخواهید چه میکنید؟ این اواخر چندین میلیارد تومان بدهی به همین دلیل داشتیم. این گرفتاریها در شرایطی بود که دانشگاه تهران تحریم نبود وگرنه برخی از دانشگاههای ما که تحریماند اصلا نمیتوانند از خدمات اشتراک پایگاههای علمی استفاده کنند. در همین سه ماه آخر مسئولیتم نزدیک به پنجهزار نامه قدیمی دانشکده حقوق را اسکن کردیم و موقوفه جمالزاده قبول کرد که هزینه این کار را بدهد. اما وقتی تغییرات مدیریتی رخ داد، این بدهی ماند و تاکنون هم پرداخت نشده است که امیدوارم بشود. حالا فکر کنید کار اسکن و بارگذاری دهها هزار کتاب آنجا چه قدر هزینه بر و وقت گیر و نیازمند نیرو است که عملا وجود نداشت. کرونا هم مزید بر علت شد و اندک درآمد کتابخانه از اجاره سالنها، از میان رفت. ما برنامه داشتیم و تلاش هم میکردیم اما عمده وقت و نگرانی ما صرف دریافت پول میشد. انگار همه تلاشها مذبوحانه بود. مشکلات دیگری هم بود و مثلا اوائل که کار را شروع کردم، برخی مدیران، نگاههای امنیتی به عرضه «محتوا» داشتند و نتوانستیم ارتباط نزدیکی با ایرانداک داشته باشیم، اما پس از مدتی توانستم مدیران وقت را همراه کنم. در ابتدای کار، اینکه محتوای منابع علمی چگونه دیجیتال شود متولی نداشت و حرفهای من برای تیم مدیریت قبلی هم مفهوم نبود و مدتها طول کشید تا این ذهنیت را آماده و همراه کنید. حالا شرایطی را در نظر بگیرید که تیم جدید مدیریتی آمد، و هیچ تصوری از اصول شما و طبعا همراهی با رویکرد شما ندارد، من باید دو سال وقت صرف میکردم که به ایشان حالی کنم انجام این کارها در کتابخانه مهم است. اگر اصول مدیران جدید با آنچه در ذهن شما هست متفاوت باشد و در عالم دیگری باشند، کار دشوارتر خواهد شد. در این مرحله، بهتر است شما استعفا کنید تا دست آنها برای گذاشتن مدیر جدید باز باشد. لذا بنده همان روز اول استعفا کردم.
در این چهار سال چه تحولاتی را توانستید به رغم همه کمبودها در کتابخانه دانشگاه تهران ایجاد کنید؟
از سال 1328 خورشیدی که کتابخانه مرکزی آغاز بکار کرده دهها نفر برای تقویت آن تلاش کردهاند که بزرگترین آنها مرحوم استاد ایرج افشار بوده و دهها هزار منبع با ارزش در اینجا جمع کرده است. بعد از استاد افشار هیچکس عقل مدیریتی او را برای یک کتابخانه ای در حد کتابخانه مرکزی نداشته است. برای نمونه بگویم از مجموع بیش از 16 هزار نسخه خطی که در کتابخانه وجود دارد، فقط دوهزار عنوانش در تمام سالهای بعد از انقلاب بر این مجموعه افزوده شده است. و اما بنده، آنچه در کتابخانه دانشگاه تهران انجام دادم، کارهایی بوده در حد امکانات موجود، کارهایی که میتوانستم به کارمندانم فشار آورم که انجام دهند بیآنکه هزینهای داشته باشد. مثلا بیش از شانزدههزار نسخه خطی را که چیزی حدود ۳۰هزار عنوان است، به طور مجانی آنلاین کردیم و در دسترس همگان قرار دادیم. این کار از نظر من یک انقلاب بود که قبلا در کتابخانه مجلس نیز انجام داده بودم. همچنین بیش از ۹۰هزار پایاننامه در سامانه آریان، با مبلغ ناچیزی در اختیار همگان و عموم خواستاران قرار داده شد. هیئت رئیسه دانشگاه برای انجام این کار به من اعتماد کرد و تنها شرطی که گذاشتیم این بود که ۲ سال از تاریخ دفاع رساله گذشته باشد. هیچ دانشگاهی این طور آزادانه تمام پایاننامههای خود را در اختیار عموم قرار نداده است. چندینهزار عکس و سند را نیز در اختیار عموم قرار دادیم. این سرمایهای بود که داشتیم و عرضه کردیم. با مرکز نور در قم قراردادی منعقد شد که امکان عرضه و خرید پایاننامههای دانشگاه از طریق آنها هم فراهم شود. بیش از ۵۰هزار پایاننامه را نیز برای مشابهتیابی در اختیار این مرکز که اسمش سمیم نور گذاشتیم و معادل آن، از امکانات دیجیتالی این مرکز برای دانشجویان بهره گرفتیم. در زمینه اسناد با ارزش کتابخانه، هشت جلد فهرست اسناد منتشر کردیم و محتوای آن روی وبسایت برای جستجو گذاشته شد. بیش از یازدههزار کتاب چاپ سنگی کتابخانه نیز فهرست شد که اگر کسی بداند که فهرستنویسی این آثار چه قدر دشوار است، قدر آن را خواهد دانست. تعداد عناوین کتابهای فهرست شده، در سال ۱۳۹۶ جمعا 165 هزار عنوان بود که در حال حاضر به بیش از 250 هزار عنوان رسیده است. سامانه اوراکل که قدیمی بود کنار گذاشته شد و سامانه آذر سا آمد که خود این بیش از دو سال وقت ما را گرفت. کار دیگر ایجاد کتابخانه دیجیتال در این سامانه بود که از میانه سال 99 اتفاق افتاد. در پایان مسئولیت بنده، بیش از 40هزار عنوان کتاب در آن وجود داشت. برای افزایش منابع کتابی کتابخانه هم تلاش زیادی کردیم. توانستیم از اساتید مختلف، دهها هزار کتاب اهدایی بگیریم که هم اکنون در تالار ایرانشناسی یا تالارهای دیگر نگهداری میشوند. خلاصه از این دست کارها که چندان هزینهبر نبود، انجام دادیم. چندین کتاب هم در تاریخ کتابخانه، تاریخ شفاهی کتابخانه، و نیز دو شماره از نشریه نسخه های خطی دانشگاه که سالها بود ادامه نیافته بود، منتشر کردیم. یک موزه فعال در طبقه چهارم درست کردیم. مرکز اسناد دانشگاه تهران را راه انداختیم. تالار بزرگی برای نشریات در طبقه زیرزمین درست کردیم که تمام مجلات فارسی به آنجا انتقال یافت و این با حمایت دکتر کریمی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. طبعا اگر بودجههای میلیاردی در اختیار داشتم، آنرا هزینه خرید کتابهای چاپی، نسخ خطی، نشریات و اسناد میکردیم. هنوز راه درازی برای آنلاین کردن بسیاری از این کتابها در پیش است و کتابخانه دیجیتال دانشگاه که یک نهال است، باید به درخت برومندی تبدیل شود. امیدوارم این حرکت ادامه یابد.
شما همواره برای ایجاد دسترسی عمومی به آرشیوهای ملی کوشیدهاید. چرا در برابر دسترسی همگانی به آرشیوها در کشور ما مقاومت میشود؟
در کشور ما مراکز آرشیوی در فراهم نمودن دسترسی همگانی، به سه گروه دستهبندی میشوند. گروه اول، با دشواری همکاری میکنند. گروه دوم روش میانهای دارند و گروه سوم دستودلباز هستند. تلاش من در کتابخانه دانشگاه تهران و قبلا در کتابخانه مجلس از نوع سوم بود. کاری که کردیم نه تنها دردسری ایجاد نکرد بلکه بقیه مراکز را نیز ترغیب کرد که قدری دستودلباز شوند. کتابخانه مجلس تجربه موفقی را در باز کردن دست مردم به منابع پیشچشم گذاشت. اما برخی کتابخانههای ما، مثل کتابخانه آیت الله مرعشی، بهرغم غنای منابع، به هیچ روی دستودلبازی ندارند. یکی از بدترین مراکز آرشیوی کشور ما از لحاظ دسترسی که البته از لحاظ غنای منابع، بسیار اهمیت دارد، کاخ گلستان است. دست پژوهشگران عموما به نسخههای خطی و اسناد با ارزش کاخ گلستان کوتاه است، و در سالهای اخیر رفتارها در کاخ گلستان قبیلهای و سلیقهای بوده است. چند سال است همه گلایه میکنند و گوش کسی بدهکار نیست. آقای وزیر جدید میراث فرهنگی هم تا بفهمد سند و نسخه خطی چیست، دوران وزارتش به سر میرسد. اگر اینطور نیست، اقدام کند ببینیم در مقابل کارمندان سختگیر چه قدر موفقیت خواهد داشت. برخی دیگر از مراکز آرشیوی ما مثل آستان قدس رضوی و کتابخانههای اقماریاش هم میانهحال هستند. البته ادعاهای عجیبی میکنند که چندهزار نسخه خطی را آنلاین کردهاند. باور نکنید. من هنوز نمیفهمم اگر تصاویر چندهزار نسخه خطی کتابخانه ملک که بکار پژوهشگر میخورد به آسانی در دسترس باشد، آسمان به زمین می آید؟ مگر اینها از این تصاویر چه قدر درآمد دارند؟ یا اگر کسی اینها را داشته باشد، چه چیزی لو میرود؟ مگر شما نمیخواهید فرهنگ ایرانی در دنیا منتشر شود، پس چرا یک پژوهشگر در هر کجای دنیا نتواند از طریق وب به این نسخهها دسترسی داشته باشد؟ چه چیزی از آنها کم میشود؟ اصلا نمیدانم چرا این نکته به این روشنی قابل فهم نیست. خواهش من از مدیران کتابخانه آستانه قدس رضوی این است که بدون شرط و شروط، همه و همه نسخه های خطی و اسناد خود را آنلاین کنند و هیچ محدودیتی مثل ثبت نام و غیره و غیره ایجاد نکنند. در جامعه ای که کتابخانه کنگره امریکا سیصد نسخه می گذارد این همه اشتیاق وجود دارد که دایما از آن سخن می گویند، چرا علاقه مندان مذهب و دین و زبان فارسی و عربی نتوانند به راحتی به تصویر هزاران نسخه خطی در آستان قدس و کتابخانه آیت الله مرعشی دسترسی داشته باشند. این چه خسّتی است که در راه علم و فرهنگ هست؟
چندی قبل در توییتی ابراز تاسف کردید از اینکه در کتابخانههای بزرگ ایران، هزاران نسخه خطی، دیجیتال نشده و ایرانیان باید به کتابخانههای غربی رجوع کنند. بنظر شما آیا راهبرد کلانی میتواند، به تحقق این خواسته شما یعنی آنلاین شدن عمومی آرشیوهای ملی یاری رساند؟
ارادهای برای این کار نیست و الزام قانونیای هم وجود ندارد. چون مدیران کار پژوهشی نمیکنند، به اهمیت این کار واقف نیستند. برخیشان به غلط فکر میکنند، اگر تصاویر نسخ خطی در اختیار عموم قرار گیرد، ارزش آنها پایین میآید، یا دیگر کسی به کتابخانة آنها مراجعه نمیکند. شاید کسانی هم فکر میکنند مگر این مساله چه اهمیتی دارد و چه گرهی از کار چه کسی می گشاید! در بسیاری از موارد هم ارزش این نسخ را در بالا بردن سطح علم و تحقیق و دریافت درست فرهنگ اسلامی و ایرانی نمی دانند. به هر حال به دلایل واهی در مقابل این قبیل خواستهها مقاومت میکنند. زمانی که جناب آقای رئیسی مدیر آستان قدس بود، پیامی به خانم علمالهدی دادم که بهتر است تصاویر منابع خطی را یکجا در اختیار عموم قرار بدهند. ایشان دانشگاهی بود و گفتم شاید بتواند مسوولان آنجا را قانع کند، اما متاسفانه نشد. حدس زدم، موانع زیادی هست و تصمیمگیری در این زمینه برایشان دشوار است. گاهی کارمندان بد و مشاوران هم موثر هستند. بحث فنی کار، و هزینهها هم مساله مهمی است. سامانههای خوبی برای عرضه این تصاویر وجود ندارد یا اگر هست کیفیت کاری و فنی ندارند. داشتن یک فضای سروری مفصل، داشتن یک خط اینترنت قوی، همه اینها مشکل است. اسکنرهایی که استفاده میشود هم در اسکن دقیق نیست و تصاویر اکثر آنها معیوب است یا کسانی که با آنها کار می کنند در این زمینه تخصص ندارند. مثلا در کتابخانه ملی برای سالها تصاویری از نسخ خطی را میگذاشتند اما آن قدر بیکیفیت بود که به زحمت میشد از آنها استفاده کرد. بعد هم خبر شدیم که بخش عمده همان تصاویر هم از بین رفته است. در برخی از کتابخانهها، صدهاهزار سند و کتاب است که حتی فهرست نشده، چه رسد به این که اسکن شود. بارها گفته شده که کتابخانه ملی مشکل اسکنر دارد. شاید برخی از مدیران بودجهها را بجای صرف کردن در این امور، خرج آفتابه و لگن میکنند. روش من این بود که با اندک بودجهای که دارم خانه خودم را آباد کنم، کتاب بخرم، بلافاصله آنها را فهرست کنم و اگر مشکل حقوقی ندارد اسکن کنم و علاوه بر اینها خدماتدهی را سرعت ببخشم. کسی که به مرکز آرشیوی مراجعه میکند، نباید کارش را به فردا انداخت. اوایل به کارمندانم میگفتم تا این کاربر در بیرون هوایی میخورد یا سیگاری میکشد باید کارش را آماده کنید، و حالا که بسیاری منابع آنلاین شده از این لحاظ راحت هستیم. در پایان باید بگویم «کشته از بس که فزون است، کفن نتوان کرد.» مانند بسیار از بخشهای دیگر، در این حوزه نیز مدیران لایقی وجود ندارند تا دستکم، به کسانی که اهل هستند اعتماد کنند و حامی ایشان باشند. البته که باید حداقلهای مالی را نیز تامین کنند، مشروط به این که این پول هزینه آباد کردن کتابخانه با انجام وظایف اصلی باشد. شنیدیم حرکتی را که ما با افتخار برای ترویج متون ایرانی در همه جای دنیا کردیم و تصاویر نسخ خطی را به رایگان در اختیار همه گذاشتیم، بار دیگر پولی کرده اند. اولا خواستم بگویم، این درآمد چندان نیست. ثانیا زحمتی که به قشر پژوهشگر کم درآمد می دهد زیاد است. ثالثا این که در خارج از کشور، پرداخت پول برای بسیاری از مشکل است و باید متوسل به شخصی در داخل شوند. فکر می کنم اقدام خوبی نیست. تا آن جا که می دانم ملی رایگان است، مجلس هم اخیرا پولی کرده است. من از هیئت رئیسه قبلی دانشگاه ـ بویژه آقای دکتر رحیمیان، معاون پژوهشی دانشگاه که نهایت همراهی را با بنده داشتند ـ که با درخواست من برای رایگان کردن گرفتن تصاویر خطی موافقت کردند، تشکر می کنم. نمی دانم تصمیم جدید، دوباره در هیئت رئیسه گرفته شده یا در خود کتابخانه، امیدوارم به وضع قبلی بازگردد. (اندیشه پویا، ش 77 «با اصلاح چند جمله»).
پربازدید ها بیشتر ...
طلایه، اثری از یک روحانی زاده در باره «زن» در اواخر دوره رضاشاه
رسول جعفریانطی سالهای پس از کشف حجاب در دوره رضاشاه، با یا بی توصیه حکومت، سعی شد آثاری در باره وضع زن در دوره ج
برخورد ما با تمدن غرب: از تسخیر تمدن فرنگی شادمان تا غربزدگی جلال آل احمد
رسول جعفریاندشمنی با غرب در میان ما ایرانیان امری نهادینه شده است و تنها شدت و ضعف دارد. این شامل همه طیف ها از
منابع مشابه بیشتر ...
علوم انسانی دیجیتال در ایران (گفتگو)
رسول جعفریانگفتگویی است با وبسایت https://digitalorientalist.com/ در باره علوم انسانی دیجیتال در ایران در حوزه د
گفتگو در باره ایرج افشار
رسول جعفریانپاسخ چند پرسش در باره مرحوم ایرج افشار است که سال 1398 نوشته ام.
دیگر آثار نویسنده بیشتر ...
گزارشی از ذیل شرح مواقف در باره فرق اسلامی
رسول جعفریانقاضی عضد ایجی در مواقف، و شارح کتاب او، سید شریف جرجانی، در پایان این کتاب، گزارشی از فرق اسلامی به
سراج السالکین در ملل و نحل از دوره صفوی (یک معرفی کوتاه)
رسول جعفریاندانش ملل و نحل از پس از قرن ششم ضعیف شد و بیشتر آنچه نوشته شد، حاوی مطالب تکراری بود. علتش هم این بو
نظری یافت نشد.