۴۵۲۶
۰
۱۳۹۴/۱۲/۰۸

جریان شناسی تقریب و وحدت درحوزه علمیه قم از وفات آیت الله بروجردی تا اولین گنکره وحدت (1340-1360شمسی)

پدیدآور: سید خلیل طاوسی

خلاصه

براساس متون دینی وتاریخی، اندیشه وحدت و تقریب، سابقهای دیرینه دارد و همواره قرآن مجید مسلمانان را به «اعتصام به حبل الله» و «عدم تفرقه» در بین خودشان، تشویق نموده است.

براساس متون دینی وتاریخی، اندیشه وحدت و تقریب، سابقهای دیرینه دارد و همواره قرآن مجید مسلمانان را به «اعتصام به حبل الله» و «عدم تفرقه» در بین خودشان، تشویق نموده است. پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) و ایجاد اختلافات سیاسی وعقیدتی وپیدایش مذاهب فقهی در اسلام، متأسفانه سرنوشت جامعه اسلامی با تشتت وتفرقه پیوند خورد و دشمنان اسلام از جمله، یهودیان ومسیحیان نیز به این اختلافات دامن زدند تا بلکه بتوانند حرکت پیشتاز اسلامی را متوقف سازند. اما در همان دوران نخستین، و با نشـر معارف اسلامی توسط امامان شیعه، تأثیر توطئه دشمنان کمرنگ شد. به ویژه که بعضی از رهبران و امامان اهلسنت، مانند، ابوحنیفه و انس بن مالک رسماً در مجلس درس امام صادق(ع) شرکت می‌کردند،  ویا به بیان فضائل آنان میپرداختند  که این خود، بیانگر این حقیقت است که نه تنها علمای فریقین، بلکه حتی ائمه مسلمین، علیرغم تعصبهای جاهلی حاکم بر جامعه عرب آن روز و مشکلات عدیدهای که بر سر راه بود، به طور عملی در ایجاد وحدت و تقریب کوشا بودند.

وهمچنین در قرون اخیر و از زمان حرکت وحدت طلبانه نادرشاه افشار و تشکیل مؤتمره نجف،  شخصیتهای برجستهای در جهان اسلام، اعم از شیعه و سنی، در این راستا گام برداشتهاند که در سده های اخیر، سید جمال الدین اسدآبادی و شاگردش شیخ محمد عبده در طلیعه آنها قرار دارند. پس از این دو شخصیت برجسته و تأثیرگذار، تربیت یافتگان آنها در مصر و عراق و ایران و مغرب عربی و شامات به حرکت تقریب بین مذاهب اسلامی ادامه دادند.

از آن جمله، آیتالله بروجردی بزرگترین مرجع برجسته جهان تشیع از عالمان بزرگی بود كه همواره موضوع وحدت مسلمانان و تقریب مذاهب اسلامی را در كانون توجه خود داشت. ملاحظه اوضاع نابسامان مسلمانان، سیطره كفار بر كشورهای اسلامی و غلبه روحیه عداوت و بدبینی بین مسلمانان، مهمترین مسایلی بودند كه عزم وی را برای وحدت و همدلی بین مسلمانان راسخ تر نمود. وسعت اطلاعات این مرجع نو اندیش از منابع حدیثی، فقهی، رجالی و تاریخ اهل سنت، در كنار اشراف كاملش به منابع شیعی، به وی چنان قدرتی داده بود، كه میتوانست تشابهات و تفاوتهای بین مذاهب را تحلیل كرده و اندیشه تقریب مذاهب را تا جایی كه اصول و مبانی آن مذاهب اجازه میداد، پیش ببرد. حمایت مادی و معنوی مستمر آیت الله بروجردی از دار التقریب مصـر، نشانگر اهتمام وی به وحدت و انسجام مسلمانان بود، و شاید در میان مراجع شیعی کسی را نتوان یافت که به پایه او در راه تقریب بین مذاهب اسلامی کوشیده باشد

اما به نظر میرسد با وفات آن مرجع بزرگ شیعه درسال 1340 ش، جریان تقریب وفعالیتهای پیرامون آن در جهان تشیع و بهطور خاص در حوزه علمیه قم برای سالهای متمادی روند رو به رشد خود را از دست داد و حتی در برخی از سطوح در هالهای از ابهام قرار گرفت  و تاسال 1360 ش، که اولین گنکره بین المللی وحدت برگزار شد، دوره ای از فترت را پشت سر گذاشت.

این مقاله در پاسخ به چگونگی داستان تقریب ومسئله وحدت مسلمین در حوزه علمیه قم پس از وفات آیت الله بروجردی در سه سطح مرجعیت، دانش آموختگان آن و مؤسسات فرهنگی ومذهبی آن در داخل وخارج ازایران وراهکارها وموانع آن می‌پردازد.

 

جریانهای فکری حوزوی پیرامون تقریب و وحدت پس از وفات بروجردی

بدون تردید در تاریخ معاصر جهان اسلام، آیتالله بروجردی بنیانگذار تعامل جامعه شیعی با مراکز علمی اهل سنت در غالب ارتباطات نهادی و سازمانی بین آنها بوده است. بطوری که مراودات اوبا شیخ عبدالمجید سلیم و شلتوت، از رؤسای الازهر، دریچه جدیدی را در مناسبات علمی هر دو جامعه شیعی و سنی گشود.

اقدامات اساسی بروجردی، در حوزه علمیه قم برای جلوگیری از گسترش دامنه اختلافات بین شیعیان و اهل تسنن، با تدریس «فقه مقارن»  و تدوین کتاب«جامع الاحادیث الفقهیه» که علاوهبر نقل احادیث ائمه اطهار به روایات ائمه اهل سنت نیز می‌پرداخت و توزیع کتب فقهی شیعه بین علماء اهل سنت و سیره عملی وی در جلوگیری از اهانت به مقدسات اهل سنت تا جائیکه آنرا حرام میشمرد و گزارشهای مستند دیگر در این زمینه،   گامهای مثبت و عملی آن مرجع برای وحدت و تقریب مذاهب اسلامی بود. وی با حمایت از دارالتقریب در مصر و اعزام شیخ محمدتقی قمی به عنوان نماینده جامعه شیعه به آن دیار، اندیشه همگرایی مذهبی را در قالبهای نهادینه جست وجو کرد و باعث نشر برخی از آثار شیعی در مصر و نیز فتوای معروف شلتوت در رسمیت شیعه امامیه در کنار مذاهب چهارگانه اهل سنت انجامید. اما پس از وفات وی، مخالفان و موافقان با این حرکت در حوزه علمیه قم، در دو جبهه متضاد در مقابل یک دیگر صف آرایی کردند. و در مجموع به جریانهای فکری و فرهنگی ذیل انجامید.

1. مخالفین تقریب

گروهی که نگاهی منفی نسبت به موضوع داشته و اعتقادشان بر این بود که هیچ نقطهی مشترکی میان شیعه و سنی وجود ندارد و همه چیز این دو مذهب در تمام ابعاد با همدیگر فرق می‌کند؛ بنابراین هیچ امکان و دلیلی برای وحدت به چشم نمی خورد. و با مرگ آیت الله بروجردی در سال 1340ش، آنان در داخل وخارج ایران دست بکار شدند تا مانع از به بار نشستن این نهال نورس شوند. 

صاحبان این تفکر، که شماری از ولایت سنجان و ولایت شعاران بودند.   اگر چه در سالهای اولیه از مرگ بروجردی در اقلیّت قرار داشتند، اما با گذشت زمان، این فکر گسترش یافت و همه کسانی را که به مخالفت با این تفکر گام بر میداشتند و در راه تقریب شیعه وسنی تلاش میکردند را به سنیگری و وهابیگری متهم میکردند. و در اینمیان تلاشها و اقدامات انجمن حجتیه «که یکی از اهداف آن مسأله اهل تسنن و ایجاد دافعه در مقابل آنان بود»از دیگر گروههای مخالف، چشم نواز تر بود.  اما از آنجا که نویسنده مقاله به دنبال مباحث ایجابی در موضوع است از توضیح بیشتر در این زمینه صرفنظر میگردد.

2. موافقان تقریب

این گروه شامل اندیشمندانی بود که به تقریب با نگاهی مثبت مینگریستند و با توجه به موقعیت مسلمانان و درک صحیح از وضعیت آنان در جهان معاصر، وحدت و تقریب را ضروریترین مسئله و راهکار خارج شدن از مشکلات جوامع اسلامی میدانستند. صاحبان این تفکر عموماً در مکتب تقریبی بروجردی پرورش یافته بودند ویا با او ارتباط داشتند. اما افراد این گروه نیز از نظر اندیشه و روش با موضوع تقریب بطور یکسان برخورد نمیکردندودارای نظرات متفاوتی بودند.که عبارتند از:

الف- گروهی که به جای تقریب، راه تبدیل را برگزیدند. و خواسته یا ناخواسته از بخشی از عقاید خود عقب نشینی نمودند و به انحراف از عقیده دچار شدند. از این گروه میتوان از حیدر علی قلمداران، سید ابوالفضل برقعی و سید مصطفی حسینی طباطبایی را نام برد.

 

 ب- گروهی که به وحدت میان پیروان تاکید داشتد و معتقد بودند: که این موضوع هیچ ربطی به وحدت خود مذاهب ندارد و هر کدام از این مذاهب باید اصول و فروع خود را حفظ کنند و تنها پیروان آنها هستند که در عین حفظ اصول و فروع مذهب خویش، با پیروان مذاهب دیگر باید متحد گردند. از نظر متفکران این نظریه تلاش برای ایجاد اجتماعات در میان مذاهب اسلامی میتواند آنان را به وحدت نزدیک سازد ولذا حج را بهترین سمبل وحدت وتقریب میدانستند ومقالات بسیاری پیرامون آن منتشر نمودند. و به نظر میرسد پیشنهاد هفته وحدت وتشکیل اولین گنگره وحدت پس از انقلاب نیز با توجه به همین رویکرد بودهاست. 

ج- گروه دیگر بر این عقیدهبودند که باید تمام مذاهب اسلامی ضمن صیانت از هویت مذهبی خویش، تنها به نقاط مشترک میان مذاهب توجه کنند. واین نظریه را در راستای تلاشهای شیخ طوسی در کتاب «خلاف» وعلامه حلی در کتاب «تذکره» در جهت تقریب بین مذاهب قرار دادهاند.اما باید توجه داشت که این نظریه، بیشتر در محافل علمی بروز و ظهور داشته و در میان توده میلیونی مردم چندانی کارآیی نداشته است.

د- گروه چهارم، ضمن احترام به صاحبان و پیروان نظریههای پیشین، آنها را لازم و ناکافی دانستهو نظریه «وحدت فقهی» را پیشنهاد نمودند. 

بههرصورت، حرکت تقریبی بروجردی در حوزه علمیه قم، اندیشمندان زیادی را به تکاپو واداشت تا ازمهمترین دستاورد آن مرجع با تلاش در سه سطح، نهاد مرجعیت، دانشآموختگان و مؤسسات فرهنگی حراست کنند.

 

1ـ نهاد مرجعیت حوزه علمیه قم و مسئله تقریب پس از وفات آیت الله بروجردی

بدون شک، پس از رحلت آیت الله بروجردی مجتهدان متعددی در جغرافیای سرزمینی جهان تشیع مورد اقبال عموم شیعیان قرار گرفتند و به مقام مرجعیت نائل شدند، از آن جمله، آیات عظام، حکیم، شاهرودی، خویی و سید عبدالهادی شیرازی در نجف و گلپایگانی، شریعتمداری، نجفی مرعشی و حاج آقا روح الله خمینی در قم و میلانی در مشهد و خوانساری در تهران بودند.  و در این میان آیت الله گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری درحوزه علمیه قم شهرت بیشتری یافته تاجائیکه ازآنان به آیات ثلاثه تعبیر می‌گردید وبیشترین مقلد را به خود اختصاص دادند.

اگرچه بسیاری از مراجع مذکور، در درس آیت الله بروجردی شرکت میکردند. واز آراء و نظرات وی بهره میگرفتند. اما اهتمام آنان به مسئله تقریب با چنان جدیتی که استادشان داشت ادامه نیافت. البته لازم به ذکر است که هر کدام ازایشان دریچههای جدیدی را برای گسترش فرهنگ شیعه وشناساندن معارف شیعی به سایر فرق ومذاهب در مناطق مختلف گشودند. اما با توجه به محدوده موضوع مقاله، تلاشهای تقریبی مراجعی مورد بحث وبررسی قرار میگیرد که به نوعی به حوزه علمیه قم وابسته بودند. این مراجع عبارتند از:

الف ـ  امام خمینی ادامه دهنده سیره تقریبی آیت الله بروجردی

بدون شک امام خمینی، از جمله افرادی بود که برای آوردن آیت الله بروجردی به قم تلاش زیادی کرد و در درس خارج اصول وی شرکت نمود وتقریرات درسش را با عنوان «لمحات الاصول» نوشت.   و بعد از فوت وی کمترین تلاشی را برای مرجعیت انجام نداد.  ولی در نهایت با توجه به شرایط جامعه و احساس تکلیف، مرجعیت را پذیرفت و راهنمایی مناسب برای مردم گردید.

اگر چه مواضع تند سیاسی امام خمینی باعث تبعید وی از قم به عراق شد.اما در نظر و عمل ادامه دهنده راه وحدت بخش و روش تقریبی استادش، آیت الله بروجردی بود. ودر این زمینه به بیان نظرات و اقدامات زیادی، چه پیش از انقلاب و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت.  با اندکی تامل در سخنان وی، می‌توان فهمید که موضوع وحدت وتقریب در اندیشه های آن حکیم فرزانه یک ضرورت بوده است. و وی از جمله کسانی بود که براساس مصلح عمومی امت اسلام هرگونه اختلاف وتفرقه را منکر شده وشیعه وسنی را یکی می‌دانست. علاوه بر این، درباره رعایت حق و حقوق اهل سنت به مسئولین امر تذکرمیداد. وی همچنین با مخاطب قرار دادن روحانیت و ائمه جمعه و جماعت سراسر کشور به پیش گیری از توطئه دشمنان و ندانم کاریهای مقدس مأبها و متحجرین از شیعه، که دست بکارتفرقه وجدائی شیعه از سنی هستند، هشدار میداد  و در جهت مقابله با حرکت های تفرقه افکنانه و در راستای وحدت عملی بین مسلمین خطاب به شیعیان، آنان را به حضور در مراسم عبادی اهل سنت تشویق نموده و از برخی از کارها که مخالف شرع است باز میدارند.  وی علاوه بر اینکه معتقد بود، از اول طرح مسئله شیعه و سنی صحیح نبوده است و عمل کردن به فتوای هرمذهب را دلیل اختلاف بین شیعه وسنی نمی داند،   در كتاب الرسائل خود در قسمت اجتهاد و تقلید یكی از شرایط اجتهاد را مطالعه و بررسی فتاوا و اخبار اهل سنت ذكر كردهاست و عملاً همانند مشایخ شیعه، فتاوا و اخبار اهل سنت را مورد توجه قرار میداد و سایر مذاهب اسلامی را به رسمیت میشناخت.  به عنوان نمونه در مسائل ذبح، حج، رؤیت ماه ذیالحجه، شركت در جماعت اهل سنت، مهر گذاشتن و سجده كردن بر آن در مسجد الحرام و مسجد النبی وانجام طواف و وقوف در صحرای منا وعرفات، متابعت ازحکم برادران اهل سنت را لازم ومجزی دانسته است  و مسائل منحصر بفردی را در راستای تقریب بین مسلمانان عنوان کرده است. همچنین وی حرکت اصلاح طلبانه «هفته وحدت»را تأیید و از برپایی گنگره وحدت حمایت نمود.

ب ـ آیت الله سید محمدرضا گلپایگانی(۱۳۷۲ش) وبرپایی مناظرات تقریبی

وی که پس از وفات بروجردی مرجعیت عام یافت و برای مدتی در درس او حاضر شد. در راستای فکر تقریبی استادش اقداماتی را انجام داد که از آن جمله، میتوان به مناظرهای او با قاضی القضات مدینه در سفر اولش به حج و همچنین مذاکرات وی با امیر مدینه در سال 1385 قمری و در زمان مرجعیتش که به پیشرفتهایی در زمینه تقریب و به تغییر رفتار کارگزاران سعودی با حجاج شیعی منجر شده بود اشاره کرد. همچنین وی در جمع میهمانان خارجی اولین گنگره وحدت اسلامی در سال1360 ش، مسلمانان را به کنار گذاشتن تفرقه و چنگ زدن به ریسمان الهی تشویق نموده است.

ج- سید شهابالدین مرعشی نجفی (1315ق- 1369 ش)

وی یکی دیگر از فقیهان نامدار معاصر بود که پس از وفات آیتالله بروجردی، در حوزه علمیه قم به مقام مرجعیت رسید. وبا تأسیس کتابخانهای بزرگ به جمع آوری مجموعهی عظیمی از کتابهای گرانقدر شیعه اهتمام ورزید. در 27 سالگی به درجه اجتهاد نایل آمد. ور شاگردان زیادی را تربیت کرد.

مرعشی یکی ازمعدود مراجع معاصر بود که به سنت اجازات پایبندی شدیدی داشته است وبه همین منظور از بسیاری ازعلمای شیعه و اهل تسنن و حتی سایر مذاهب مثل زیدیها اجازه نقل روایت گرفت وبه بسیاری از آنان نیزدر این خصوص اجازه داده است.  و لذا برخی بر این نکته تاکید میکنند که خود همین سنت اجازه و استجازه بین علمای شیعه و سایر مذاهب باعث نوعی الفت و رفت و آمد و ارتباط نزدیک گردیده و به ختم و پایان دادن بسیاری از دعواهای مذهبی منجر شدهاست.

شرکت وی، در محفل و درس علمای طراز اول اهل سنت عراق مانند شیخ عبدالسلام کردستانی شافعی، سیدابراهیم موسوی، رفاعی، شافعی بغدادی و مکاتباتش با برخی از دانشمندان اهل سنت از جمله با علامه طنطاوی  و همچنین مسافرتهای علمی وی به مراکز علمی جهان اسلام ومناظراتش با برخی از دانشمندان اهل سنت از جمله، آلوسی، طنطاوی، سید یاسین حنفی وسید عبدالسلام شافعی کردستانی و رشید رضا اقداماتی بود که در راستای جریان تقریب انجام دادهاست. گذشته از این، وی از جمله مراجعی بود که مسیر وحدت را در تقریب فقهی جستجو میکرد و در این زمینه در اولین گنگره وحدت در دیدار با میهمانان آن، چنین میگوید:«مذاهب اسلامی در شناخت خدا و داشتن پیامبر، قرآن و قبله واحد، متحد هستند. شایسته است همان گونه که در حوزههای علمیه اهل تشیع اقوال اهل تسنن بررسی میشود در مراکز مذهبی اهل تسنن نیز فقه جعفری تدریس شود تا با مقایسه نظریات گوناگون امکان انتخاب متقنترین راه برای رسیدن به اهداف الهی اسلام میسر گردد» .

د- سید محمّدکاظم شریعتمداری(1284-1365ش)

شریعتمداری که از بدو ورودش به قم مرجعی سرشناس و مورد توجه بروجردی بود و در بسیاری از امور، طرف مشورت او قرار میگرفت، پس از وفات بروجردی مرجعیتی عام یافت.  مهمترین خصوصیات او را علاوه بر مراتب عالی فقاهت، آشنا به زمانه، حساس به نوآوری و به روز بودن درحوزهی علمیه دانستهاند. و لذا در درس خارج فقه او بسیاری از فضلا ومراجع کنونی شرکت میکردند.

صرفنظر از مسائلی که بعداز انقلاب در مشی سیاسی او ایجاد شد.  در دوره مرجعیتش خصوصاً قبل از وقوع انقلاب اسلامی، گامهای مؤثری در جهت وحدت و تقریب مذاهب برداشت. چرا که وی بر خلاف برخی از معاصرینش، به مطالب منتشره در روزنامهها توجه میکرد. در نتیجه یکی از مدافعان سرسخت انتشار مجله توسط حوزه به سبك الازهر مصر بود. و با تلاشهای وی وموافقت آیتالله بروجردی مجله مکتب اسلام چاپ ومنتشر گردید. و در آن مقالاتی پیرامون وحدت وتقریب خصوصاً بعد از وفات بروجردی چاپ ومنتشر گردید که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

همچنین با تأسیس دارالتبلیغ با وجود مخالفینی که داشت  بخشی از مهمترین فعالیتهای آن در راستای موضوع وحدت وتقریب بوده است. 

بدون تردید، یکی از رخدادهای مهم تقریبی سفر محمد فحام، رئیس دانشگاه الازهر مصر با هیئتی عالی از علمای مصر درسال 1350ش، به قم و دیدار وی با شریعتمداری بود. اهمیت این سفر زمانی مشخص میشود که دو طرف در راه حفظ وحدت وتقریب تلاش گستردهای را انجام داده و سخنان سرنوشت سازی را ایراد نمودند. بطوریکه برخی از شرکت کنندگان، معتقدند که این دیدارها، تأثیر بسیار زیادی در تحکیم صفوف مذاهب اسلامی داشته است.  مشروح این مذاکرات در دوجزوه مستقل به زبانهای عربی وفارسی تحت عنوان«گامی دیگر در راه وحدت اسلامی» چاپ و منتشر گردید. 

علاوه بر این، وی در پی آشوبهای فرقهای در هند، ضمن اظهار تأسف از آن، در طی نامهای به سید علی نقی، رهبر شیعیان هندوستان، از او میخواهدکه منشأ وقوع این حادثه را روشن سازد.وبه ایشان اطلاع دهد. و همچنین مجمعی مرکب از علمای فریقین تشکیل دهد وبر اساس اخوت اسلامی و تفاهم قراردادی بین خودشان تنظیم و امضا نمایند و خودش نیز اعلام آمادگی می‌کند که حاضر است آن مجمع را در قم بر پا سازد.

 

2-دانش آموختگان حوزه علمیه قم و تقریب مذاهب

بر اساس برخی از گزارش، موعظهها و توصیههای بروجردی در آغاز کلاسهای درسش ومباحث علمیاش برای صدها نفر از دانش آموختگان مدارج عالی در حوزه علمیه قم و به خصوص تجلیل و تقدیر از عالمان منصف و روشن اهل سنت، باعث شد تا تربیت یافتگان آن مرجع ازمشی تقریبی استادشان آگاه شوند.  وبا بهره گیری از آن مشی، بسیاری از شاگردان وی تا سالها پس از وفاتش پرچم تقریب را برافراشته وبا وجود مخالفین به تبلیغ از آن بپردازند. ونهضت تقریبی که او پایه گذاری نمود توسط آنان ادامه یافت ونتایج ثمرمندی را نیز به همراه داشت .شاگردان ومریدان وی در مسئله تقریب واهم اقدامات ایشان بطور خلاصه چنین است:

1- حاج میرزا خلیل کَمَرهای و تلاش برای تقریب

کمرهای (1277 - 1363) از جمله دانشآموختگان حوزه علمیه قم بود که از سال1314 ش، به جرم سیاسی مجبور به ترک قم شد و به تهران تبعید گردید  و تا آخر عمر در آن شهر سکونت نمود ولی هیچگاه ارتباط علمی و فرهنگی خودش را با آن حوزه قطع نکرد.

وی در تهران علاوه بر تدریس و تفسیر برای طلاب علوم دینی در سطوح مختلف  و تدریس در دوره دکترای دانشکده الهیات، به تالیف کتب دینی در موضوعات مختلف مذهبی مبادرت نمود. و در کنار فعالیتهای علمی، تلاش گستردهای را برای وحدت جهان اسلام وتقریب مذاهب انجام داد.

 بهطور کلی فعالیتهای تقریبی وی را میتوان در چهار زمینه، نوشتن کتاب ومقاله، دیداربا شخصیتهای فرهنگی وسیاسی اهل سنت، شرکت و سخنرانی در گنگرههای تقریب و نامه نگاری با برخی از سران کشورهای اسلامی خلاصه نمود.

تالیفات میرزا خلیل، براساس فهرستی که فرزندش ارائه دادهاست، مشتمل بر پنجاه عنوان میشود.  که عموماً آنان را بر حول چهار محور موسس دعوت (پیامبر)، کتاب دعوت (قرآن)، خانه دعوت (کعبه) و رهبران دعوت (ائمه) نگاشته است.  وبنا به اعتراف خودش، اهم تألیفاتش، منحصر به نشر کتابهایی است که در استحکام وحدت مسلمین بسیار مؤثر بودهاست. که در این میان، در نوزده عدد از تألیفاتش به موضوع مذکور پرداخته است.

وی در یکی از کتابهایش با عنوان «پیام ایران به نجد و حجاز و مصر» که موضوع آن عموماً به نوعی با افکار ضدّ غالی او که بهطور معمول در جهت وحدت اسلامی است ارتباط تنگاتنگی داشت و در سال 1342ش، چاپ نمود. با صراحت تمام روی جلد آن، موضع خودش را با عبارت«امام به عقیده شیعه امامیه ناخداست نه خدا مبارزه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) با غلاة، و عظمت ناخدایان کشتی نجات» مشخص میکند.

لازم به یاد آوری است که ناشر این کتاب، حسین فشاهی، به مناسبت یکمین سالگرد ارتحال آیت الله بروجردی آن را منتشر ساخت و در مقدمه آن، از وی با عنوان «راد مردی که برای برافراشتن پرچم تشیع و به رسمیت شناساندن مذهب امامیه، کوششهای فراوان و اقدامات مصلحانه فرمودهاند» یاد کرده است. و همچنین از ضرر و زیان اختلاف میان مسلمانان و تلاش شلتوت و مرحوم بروجردی برای وحدت سخن گفته است. وی در این مقدمه از «استخفافی که هر سال نسبت به حجاج و زوار و تجّار ایرانی از طرف متعصّبین اهل تسنن اصطلاحی میشود» سخن گفته و کوشیده است تا نشان دهد که وحدت مسلمین تا چه اندازه میتواند رشته مودّت و اتحاد میان آنان را استوار کرده و آنها را در مقابل دشمنان متّحد سازد.

کمرهای در کتاب دیگرش با نام «ارض النبوة جسر عظیم و هی جسر العباد للمعبود» که آن را تحت تأثیر کنگره رابطه عالم اسلامی درسال 1344ش، به زبان عربی نوشت. تلاش کرده است تا شیعیان را نیز در طرح سعودیها که بنا داشتند تا مرکزیت الازهر را به عربستان منتقل کنند، کعبه و حرمین را به عنوان پل فیروزی مطرح کردند سهیم کند و به تصحیح نگاه سنیان افراطی در باب عقاید شیعه بپردازد و وحدت اسلامی را تقویت نماید.

میرزا خلیل بعدها کتاب دیگری با عنوان «سروش مقدس وادی ایمن مکه و مدینه» چاپ کرد و زیر عنوان اصلی آن افزود: اسمعی یا حجاز.عنوان دیگر این کتاب «قبله اسلام، کعبه یا مسجد الحرام» است در سال 1356 ش، انتشار یافته است. محتوای آن، علاوه بر مباحث اصلی مورد نظر وی، ارائه گزارشها، تصاویرِ نامهها و عکسها و اسنادی است که به نوعی با فعالیتهای وی در کنگرههای مختلف در اختیارش بوده است. برخورد او با وهابیت در این کتاب قدری تندتر از گذشته است. و وی در این کتاب مباحثی راکه به نوعی با فتاوی علمای وهابی مربوط میشود پرداخته و به صورت پراکنده به برخی از دعاوی آنان در زمینههای مختلف پاسخ میدهد.

میرزا خلیل در کتابچه دیگری که در آبان سال 1345ش، با عنوان«پیام میلاد امیرالمؤمنین(ع) به سلاطین اهل قبله و وحدت کلمه و نقش امم متحده» به چاپ رساند، بار دیگر از فعالیتهای خود در ایجاد وحدت میان مسلمانان و شرکت در کنگرههای مربوط به حج سخن گفته است. به عقیده او، تنها رمز پیروزی، پذیرفتن رهبری امام علی(ع) است که در سایه آن، میتوان همه امتیازات قومی و نژادی را از میان برد و اتحادی جاودان برقرار کرد. وی در این کتاب راجع به برخی از کتابهای دیگرش، از جمله «کتاب عظیم قبله اسلام کعبه»، «کتاب آفاق کعبه»، «تحول قبله از بیت المقدس» و همچنین آثار دیگر خود; از جمله «آراء ائمة الشیعة فی الغلاة» و کتاب «رهبرما سلمان فارسی» توضیحاتی داده و ارتباط آنها را با مسأله وحدت اسلامی بیان کرده است.

کمرهای در سال 1348 ش. به حج رفت و در آنجا شاهد بود که کتاب «الخطوط العریضه» محب الدین خطیب در ردّ شیعه به وفور توزیع میشود. از همان زمان مصمم گردید که بار دیگر کتاب «آراء ائمة الشیعة فی الغلاة» را با توضیحاتی به چاپ برساند.

وی در این رساله تلاش کرد تا نشان دهد ائمه شیعه با غلاة ارتباطی نداشته و تفکّر و معتقدات آنان را نمیپذیرفتند. خطاب وی در این کتاب بهطور عموم به محب الدین خطیب است که میان شیعه امامیه و غلاة خلط کرده و عقاید آنان را به امامیه نسبت داده است. شگفتی وی از ملک فیصل است که چگونه اجازه میدهد این قبیل اباطیل در ایام حج میان زائران انتشار یابد. 

کمرهای درکتاب فتاوی صحابی کبیر سلمان فارسی، به ایجاد امت واحده پیامبر اشاره میکند. و همچنین از رفتار سلمان فارسی با خلفای هم عصرش و شرکت در فتوحات و منصوب شدن وی به امارت مدائن چنین نتیجه میگیرد:«سران شیعه باید همانند سلمان فارسی و حذیفةالیمان که گل سرسبد شیعه و سنبل شیعهاند در تایید دولتهای اسلامی عمر و عثمان هم تشریک مساعی میکردهاندهرچند که با عقیده آنان مخالف بودهاند.رفتار آنانرا الگوی خودشان قرار دهند.» و در پایان با نصیحت به روحانیت شیعه چنین می‌نویسد: «روحانیت پخته ما هم ببیند که سلمان فارسی با عمر فاصلهاش بیشتر بود ولی بنفع اسلام و صلاح مسلمین از جانب عمر مأموریت را قبول کرد و حکومت را هم قبول کرد .»

وی از جمله دانش آموختگان حوزه علمیه قم بود که به نمایندگی از طرف آیت الله بروجردی در سال 1338شمسی به قاهره عزیمت و از شیخ محمود شلتوت مفتی اعظم و رئیس دانشگاه الازهر مصر بخاطر فتوای تاریخیاش مبنی بر جواز پیروی از مذهب شیعه دوازده امامی تشکر نمود. وشرح آن را در کتاب حج وقبله، بیان کرده است.

وی در راه وحدت و تقریب علاوه بر شرکت وسخنرانی در گنگرههای تقریب با مقامات سعودی نیز دیدارهایی را انجام دادهاست. و در کتابچهای با عنوان «پیام میلاد امیرالمؤمنین(علیه السلام) به سلاطین اهل قبله و وحدت کلمه و نقش امم متحده» شرح آنان را بیان کردهاست. 

وی در سال 1331 ش، بههمراه سید محمود طالقانی، سید رضا زنجانی و سید صدرالدین بلاغی در کنفرانس بینالمللی شعوب المسلمین در کراچی شرکت کرد. در یکی از روزهای کنفرانس، وی به ریاست کنفرانس برگزیده شد و در مورد اتحاد اسلامی بین ملل و دول مسلمان سخنرانی نمود.

کمرهای در سال 1338ش، به همراه آیت اله طالقانی وچند چهره علمی دیگر به کشور اردن جهت شرکت در مؤتمر عالم اسلامی دعوت شد. و داستان سفرش به کشورهای سوریه اردن و مصر و شرکت در آن اجلاس را بصورت مفصل بازگو نمودهاست. او برای رفتن به آن سفر نامهای به آیت الله بروجردی مینویسد وازایشان کسب تکلیف میکند و در آن نامه اینچنین استدلال مینماید: «من معتقدم ابراز همدردی با برادران مسلمین بیتالمقدس در این موقع بموقع و بجاست ممکن است خالی گذاشتن مؤتمر از نمایندگان شیعه بیاعتنایی شیعه به مصالح عالم اسلام محسوب شود بلکه دلجویی از آوارگان فلسطین بوسیله اعانه آبرومندی خود آبروی شیعه است و ترک آن دلیل بیکسی مسلمین در موقع مصیبت است.»

وی پس از ارائه گزارش مفصل از جلسات مؤتمر وسخنانی که درآنجا رد وبدل شدهاست چنین نتیجه میگیرد «هرموقع مسلمانان بخواهند به صدق و اخلاص پیرامون یکدیگر اجتماع بکنند بیگانگان ازبرای محض فلج کردن همم اشخاص دیندار ذی نفوذ وانصراف آنها از اینگونه اجتماعات با اسلحه تهمت، همم را از کار بازمیدارند» .

علاوه بر این، وی در سال 1344ش، به حج رفت و در کنگرهای که توسط «رابطة العالم الاسلامی»، پس از ایام حج برگزار گردیده، شرکت نمود. این در حالی است که از وی پیش از آن، دعوت رسمی به عمل آمده بود. علاوه بر وی، نمایندگان شیعه شرکت کننده در این کنگره حدود ده نفر بودند. از اهل سنت، بیش از دویست و شصت نفر در آن کنگره شرکت داشتهاند. 

وی پس از بازگشت، از گنگره حج در سال 1344ش، جزوهای تحت عنوان «مختصری از کنگره رابطه عالم اسلامی در مکه، ذیحجه 1384» مینویسد و شرحی از چگونگی برگزاری آن و کمیسیونهای فرعی و مصوبات آن ارائه میکند. وی چگونگی مشارکت شیعیان در این محفل را توضیح داده و شرح میدهد که آنان کوشیدند تا جلوی پخش کتاب محبّالدین خطیب را که به رایگان میان زائران توزیع میشد را بگیرند. هدف وی از نگارش این جزوه، نشان دادن این است که چگونه حضور علمای شیعه سبب شد تا مناسبات سنی و شیعه بهبود یابد.

وی همچنین درفروردین سال1349 ش، در کنگره جهانی هزاره شیخ طوسی در مشهد که به همت واعظ زاده خراسانی برگزار شده بود شرکت نمود. و ضمن ارائه مقاله، به شدت نسبت به کتاب خطوطه العریضه که توسط محب الدین خطیب در همان سال چاپ ومنتشر شده بود وباعث برهم زدن وحدت گردیده بود وهمچنین اقدام وزارت فرهنگ ایران در حذف زبان عربی از کنکور سراسری واکنش شدید نشان داد. و در گنگره علاوه بر اینکه از تقسیم بندی مسلمانان به دو گروه شیعه وسنی ابراز ناخرسندی میکند  و باصراحت اعلام میدارد که«ما امروز میتوانیم بگوئیم شیعی مقابل سنی نیست وسنی هم مقابل شیعی نیستند همه برادر هماند .» و همچنین در نوروز سال 1356 شمسی، بنا به دعوت شیخ احمد کُفتارو مفتی اعظم کشور سوریه به دمشق عزیمت کرد و در جامع (دانشگاه) ابیالنور درباره اتحاد مسلمین جهان سخنرانی نمود.  

میرزا خلیل در راستای وظیفهای که به عنوان یک عالم دینی بر عهده داشت با نوشتن نامهوارسال پیامهای متعدد، ضرورت وحدت و تقریب را به نخبگان سیاسی و فرهنگی جهان اسلام گوشزد میکرد.وی در سال 1343ش، پیامی برای ملک فیصل پادشاه عربستان سعودی ارسال داشت که ضمن اظهار نگرانی از تفرقه انگیزیهای قومی و نژادی، از وی خواست که وسیله تفاهم و تقریب بین فقهای مذاهب اسلامی گردد. و در پیان پیامش پیشنهاد تدریس فقه جعفری را در دانشگاه مدینه داده است.

وی در همان سال و در پاسخ به علمای کردستان ایران، ضمن بررسی دوران حیات و رهبری خلفای سهگانه راشدین، نتیجه گرفت که ایشان از صحابه و یاران پیامبر اسلام بودند و پیامبر اسلام هیچگاه به آنان توهین نمیکردهاست و از اینرو اهانت به خلفای سهگانه راشدین را جایز نمیدانست. و در دیدار بامحمدبن ناصر العبودی، اولین دبیر کل دانشکاه اسلامی مدینه در دیماه 1351ش، به منظور جلو گیری از اختلاف بین مذاهب وتقویت روحیه همکاری واتحاد بین آنها پیشنهاد داد که جشن ولادت پیامبر از 12ربیع الاول تا 17ربیع الاول به مدت یک هفته در تمام بلاد اسلامی بر پا گردد وجالب آن که بعداز گذشت نه سال از این پیشنهاد با وقوع انقلاب اسلامی، تاریخ مذکور از سوی آیت الله منتظری هفته وحدت نامیده شد.

به هرصورت، وی یکی از علاقمندان به اتحاد مذاهب اسلامی بود و اصرار زیادی در تقریب بین آنها داشت ودر یک جملهاو معتقد بود«که امروز هر شیعهای سنی و هر سنی شیعه است.»

2- سید محمود علائی معروف به آیتالله طالقانی (1289–1358ش)

 طالقانی نیز از جمله دانش آموختگان حوزه علمیه قم بود که پس از دریافت اجازهنامه اجتهاد   در سال1318ش، برای تدریس در مدرسه سپهسالار راهی تهران شد.و در آن شهر ساکن گردید. اما ارتباطش را با آن حوزه قطع نکرد.وی از زمره متفکرانی بود که گامهای مهمی برای اتحاد جهان اسلام برداشت. او در کنفرانسهای متعددی، گاه به عنوان نماینده شخصیتهای بزرگی چون آیت الله بروجردی و کاشانی و گاه به طور مستقل، شرکت نمود. ازآن جمله، گنگره جهانی شعوب المسلمین کراچی و کنگره اسلامی قدس میباشد.

وی درسال 1338ش، بههمراهی میرزا خلیل کمرهای به نمایندگی از طرف آیتالله بروجردی و رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت به مصـر رفت. و در کنگرهٔ اسلامی دارالتقریب قاهره شرکت نمود.  و در حمایت از تأسیس دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه که توسط آیت الله بروجردی و با همکاری اندیشمندان الازهر مصـر بویژه شیخ محمد شلتوت ایجاد شده بود، چنین نوشت:«راه تقریب، که جمعی از علمای بیدار و مجاهد پیش گرفته اند همین است که با نور تفکر، محیط ارتباط اسلامی را روشن سازند و با نوک قلم، باقیمانده ابرهای تاریک را از افق فکری مسلمانان زایل گردانند تا وحدت واقعی پایه گیرد، نه اتحاد صوری و قرار دادی».

طالقانی قبل از انقلاب اسلامی تلاشهای گستردهای در ابعاد مختلف برای حمایت از حقوق مردم فلسطین انجام داد وبه نظر میرسد که وی راه نجات اسلام ومسلمین را از تفرقه وجدایی در پیوند زدن آن با سرنوشت فلسطین وآزادی قدس جستجو میکرد .و سالها قبل از این به این سخن امام خمینی در عمل اعتقاد داشت که مسئله فلسطین مسئله اسلام است. در نتیجه هرگز در برابر تجاوز، به این سرزمین سکوت نکرد و در کنفرانسهای متعدد از حق ملت فلسطین دفاع کرد.

وی در خطبه نماز عید فطر سال 1348 ش، به مسأله فلسطین پرداخت و ضمن آگاه کردن مردم از وضعیت مسلمانان فلسطین یادآوری مسؤولیت آنان در این مبارزه شد و از آنها خواست تا فطریه خود را برای کمک به مبارزان مسلمان هدیه کنند.

به هرصورت، اقدامات طالقانی در زمینه وحدت و تقریب وحضور مستمر در مبارزات سیاسی، باعث شد تا شماری از ولایت سنجان و ولایت شعاران در همان دوره به طالقانی خرده بگیرند و با اتهاماتی چون سنی و وهابی در صدد مخدوش کردن چهره انقلابی وی برآیند.

3-سید محمدحسین طباطبایی (۱۲۸۱-1360 ش) مفسر تقریب و وحدت

طباطبایی، از جمله دانش آموختگان حوزه علمیه قم است که احیای مباحث حکمت، فلسفه و تفسیر در آن حوزه مرهون تلاشها و زحمات او است. وی در طول حیات پربرکت خود، آثار ارزشمندی را به زبانهای فارسی و عربی به رشته تحریر درآورد. از آنجمله، تفسیر المیزان ارزشمند ترین کتاب تفسیری است که با روش «تفسیر قرآن به قرآن»، به تفسیر آیات و بحثهای لغوی در بخشهایی جداگانه و با توجه به موضوع آیات به مباحث روایی، تاریخی، کلامی، فلسفی و اجتماعیپرداخته است. علاوه بر این، وی به مقوله وحدت مسلمانان و تقریب میان ایشان توجهای ویژه کرده است. و بدین منظور متذکر برخی از آرا و نظرات اهلسنت میگردد که این خود بیانگر آن است که طباطبایی نه تنها با نگاهی جزمی و خشک به آنها نمینگرد، بلکه از ایشان بهره برده و به آنان استناد کردهاست.

وی در ذیل آیه 10 سوره حشر چنین مینویسد:«این آیه دعایى است از مهاجر و انصار به جان خودشان، و به جان مؤمنانى که قبل از ایشان بودند، دعایى است به مغفرت. اگر مسلمانان قبل از خود به «اخوان» تعبیر کردند، براى این بود که اشاره کنند به اینکه ایشان را از خود مى‏دانند؛ یعنی در اصل یکی هستند و وحدت دارند. همچنان که قرآن درباره همه مسلمانان فرموده است: «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ»  . پس مسلمانان یکدیگر را دوست مى‏دارند، همانطور که خود را دوست مى‏دارند، و براى یکدیگر دوست مى‏دارند آنچه را که براى خود دوست مى‏دارند.». 

وی در توضیح الفت بین قلوب،   راهکار وحدت بین مسلمانان را در دوری از هوای نفس دانسته  و در تفسیر آیه 105 سوره آل عمران با یاد آوری موضوع آیه که به نهى از تفرقه و اختلاف در آراء و عقائد میپردازد معتقد است:«خداى تعالى در این آیه خواسته است بفرماید: شما مسلمانان مثل آن امتها نباشید كه در آغاز بدنهایشان از یكدیگر جدا شد و از جماعت خارج شدند و در آخر این جدایى از اجتماع، سبب شد كه آراء و عقائدشان هم مختلف گردد.»

طباطبائی معتقد است اینکه خداوند مؤمنان را برادر یک دیگر قرار دادهاست ‏و مسئله تساوى در حقوق را به برادرى تعبیر کرده، براى این است که دو برادر دو شاخه هستند که از یک تنه جدا و منشعب شده‏اند و این دو در همه شئون مربوط به اجتماع خانواده و در قرابتى که با اقربا و فامیل دارند، مساوى هستند.و اضافه میکند، که برادر خوانده شدن مؤمنان در قرآن کریم به نحو مجاز و استعاره نیست، بلکه آثارى بر آن مترتب است‏. از آنجا که براى این اخوت احکام و آثارى شرعى است، بنابراین قانون اسلام آن را همانند برادرى حقیقى میان مسلمانان معتبر کرده است که مانند برادرى طبیعى عیناً آثارى عقلى و دینى بر آن مترتب مى‏شود. بنابراین، اگر قرآن این معنا را برادرى نامیده، این نامیدنش به طور مجاز و استعاره نبوده است، بلکه یک نحوه برادرى جدى است. این آیه نشان میدهد مسلمانان نیز باهم برادرند و حفظ وحدت در میان آنان عمل به سخن پیامبر(ص) است.

از نگاه صاحب تفسیر المیزان، امت واحده در تعابیر قرآنی  تمامى افراد مکلف بشـر را دربر مى‏گیرد. و مراد از امت نوع انسان است، و نوع براى خود وحدتى دارد، و همه انسانها در آن نوع واحدند.و نتیجه میگیرد که مراد از اینکه فرمود «امت واحده‏اى است»، این است که اجتماع انبیا و بلکه اجماعشان بر آن است. پس معناى آیه این است ملت اسلام ملت شما است، که واجب است حدود آن را حفظ کنید.

وی همچنین در اصلاح بین برادران دینی که قرآن بر آن تاکید فراوانی دارد معتقد است:«دو طایفه‏اى که باهم جنگ مى‏کنند، برادر یکدیگرند و باید صلح بین آن دو برقرار شود و دیگر اینکه سایر مسلمانان هم برادر هردو طرف جنگ هستند، و آنان باید رعایت برادرى و اصلاح را در بین هردو طایفه بنمایند. پس این آیه نیز میفهماند که مسلمانان برادر همدیگر هستند.» 

از این گذشته، طباطبائی در تفسیرش، علاوه بر منابع شیعی از منابع اهلسنت همانند، جامع البیان، ‏ الکشاف، مفاتیح الغیب، روح المعانى و تفسیر المنار نیز بسیار استفاده کردهاست، تا همکاری و تعاون پیروان مذاهب اسلامی براساس اصول مسلّم و مشترک اسلامی و اتخاذ موضع واحد در برابر دشمنان اسلام و احترام به التزام قلبی و عملی هریک از مسلمانان به مذهب خود را در تفسیرش مورد اهتمام قرار داده باشد.

به هر صورت، علامه طباطبائی یکی از برجستهترین دانش آموختگان حوزه علمیه قم بود که به وحدت و تقریب بین شیعه واهل سنت، اعتقادی راسخ داشت. وی علاوه بر نامه نگاریهیی که با دار التقریب مصر داشت، با تقدیر از شیخ محمود شلتوت واقدام مؤثر او در تقریب مذاهب در این زمینه چنین مینویسد:«اتحاد یا تقریب اسلامی تردیدی در رجحان آن از نظر عقل و منطق نیست. روی همین اصل شیعیان صدر اول هرگز از صف اكثریت كنار نرفته و در پیشرفت امور اسلامی با عموم مسلمین هر گونه تشـریك مساعی مینمودند. تأیید اندیشه تقریب بین مذاهب اسلامی از طرف مراجع شیعه برای همین منظور بوده و شیخ بزرگوار الازهر نیز این حقیقت را با كمال صراحت لهجه بیان نموده و اتفاق كامل دینی شیعه و سنی را به همه جهانیان اعلام نموده و شیعه باید سپاسگزار این مرد بزرگوار بوده و از عمل بیآلایش وی تقدیر نماید.»

4- علامه شهید مرتضی مطهری (1298-1358ش) فریادگر وحدت وتقریب

بدون شک، وی نمونهای برجسته از دانش آموختگان حوزه علمیه قم بود که دارای دیدگاه نظری و رویکرد عملی در راستای انسجام اسلامی و یکپارچگی مسلمانان بود، وی که از سال 1315 ش، حوزه علمیه قم گردید. بهترین ایام عمر تحصیلیاش را با اقامت پانزده ساله در حوزه علمیه قم و کسب فیض از محضر اساتید بزرگ آن روز سپری کرد. در این ایام وی یکی از شاگردان برجسته آیت الله العظمی بروجردی به شمار میرفت. و همچنین ازمحضر علمی و اخلاقی حضرت امام خمینی وعلامه طباطبایی بهرههای علمی فراوانی برد.

اگرچه مطهری، در سال 1331ش، به تهران مهاجرت کرد اما پیوسته برای تدریس مباحث فلسفی خصوصاً در دارالتبلیغ به قم رفت و آمد میکرد وهیچگاه پیوندش را با حوزه علمیه قطع نکرد. وبرهمین اساس، وی در موضوع تقریب راه استادش را دنبال کرد. و در مقالهای که چند ماه پس از وفات آیت الله بروجردی تدوین نمود، ضمن تجلیل از اقدامات تقریبی ایشان، موضوع علاقهمندی وفراتر از آن عشق ودلباختگی او را به تقریب گوشزد نمود و علت آنرا چنین بیان کرد:«این مرد چون به تاریخ اسلام و مذاهب اسلامی آشنا بود، میدانست که سیاست حکام گذشته در تفرقه و دامن زدن آتش اختلاف چه اندازه تأثیر داشته است و همتوجه داشت که در عصر حاضر نیز سیاستهای استعماری از این تفرقه حداکثر استفاده را میکنند وبلکه آن را دامن میزنند، و هم توجه داشت که بُعد و دوری شیعه از سایر فرق سبب شده که آنها شیعه را نشناسند و درباره آنها تصوراتی دور از حقیقت بنمایند به این جهات بسیار علاقهمند بود که حسن تفاهمی بین شیعه و سنی برقرار شود که از طرفی وحدتاسلامی که منظور بزرگ این دین مقدس است تأمین گردد و از طرف دیگر شیعه و فقه شیعه و معارف شیعه آن طور که هست به جامعه تسنن که اکثریت مسلمانان را تشکیل میدهند معرفی شود.....عجیب این است که مرحوم آیت الله بروجردی قبل از حادثة قلبی دوم که منجر به فوت ایشان شد و بعد از حمله قلبی اول وقتی که به هوش آمدند قبل از توجه به حال خود، موضوع تقریب و وحدت اسلامی را طرح میکنند و میگویند که من آرزوها در این زمینه داشتم.»

مطهری با تفسیر برخی از آیات قرآن به واکاوی بحث وحدت ومنشأ اختلاف بین مسلمانان میپردازد و چنین نتیجهگیری میکند:«چون مخالفان اسلام با هدفهای اسلامی مخالفاند، آرزومند تفرق و پراکندگی آنها میباشند و از وحدت مسلمانان میترسند، آنها هستند که آتشهای تفرقه و اختلاف را دامن میزنند و موانع برای وحدت مسلمین ایجاد میکنند.» 

وی در کتاب امامت و رهبری، سیره متروک و فراموش شده حضـرت علی(ع) را متذکر میشود و حضورامام را با وجود تظلم خواهی در صف جماعت مسلمین و شرکت در جمعه و جماعت و ارشاد خلفا ومشورت به آنان، بهترین درس آموزنده در زمینه وحدت میداند. 

مطهری همچنین دریکی از کتابهایش که قبل از انقلاب اسلامی نوشت از پیشگامان وحدت اسلامی همانند سید جمال الدین اسدآبادی  و محمد عبده  ستایش کرده و در مقابل به نقد اندیشههای رشید رضا که با تعصبات افراطی و اظهار نظرهای مغرضانهعلیه شیعه به ایجاد تفرقه کمک کرد، پرداخته است. 

علاوه بر این، مطهری در آثار و نوشتههایش، توصیهها و راهکارهای چندی برای وحدت امت اسلامی وتقریب مذاهب ارائه کرده است، از آن جمله، شناخت متقابل مذاهب اسلامی،   وحدت و حسن تفاهم و برداشتن سوءتفاهماتی که دیگران دربارة ایرانیان و شیعه پیدا کردهاند و مطالعه دقیق رفتار مخالفین،  تمسک به محورهای وحدت که شامل، قرآن، رسول اکرم(ص) و سیرت و تاریخ آن حضرت، کعبه و حج میباشد. و همچنین وسعت نظر و تسامح با اهل مذاهب دیگر مهمترین آنها میباشد.

به هر صورت، ازنظر شهید مطهری «تفرق مذهبی مسلمان بدین معنی که هر دستهای حقیقت اسلام را همان میداند که در نزد اوست امری مسلم است. اما اسلام وحدت مسلمین را خواسته است. و آنچه مانع وحدت ایشان است سوء تفاهماتی است که با یکدیگر دارند.»

 مطهری به ریشه اختلافات در جوامع اسلامی در دوره معاصر به درستی پی بردهاست ونقش برجسته استعمار را با تجزیه فرهنگ و تمدن اسلامی از راه تقویت ناسیونالیسم و نژاد پرستی و قومیتها، به خوبی متذکر میشود. ودر این میان به نویسندگانی که استعمار گران برای ایجاد تفرقه به خدمت گرفتهان اشاره میکند.

البته این نکته قابل توجه است که فعالیتهای شهید مطهری در ایجاد وحدت و تقریب و همچنین حمایت گسترده او از مردم فلسطین خوشایند ذوق عدهای از علما و خطبا نبود در نتیجه شایعات زیادی را علیه او در محافل مذهبی براه انداختند.

5- سید محمدحسین بهشتی(1307-1360ش)پایه گذار وحدت وتقریب مذاهب دربین مسلمانان اروپا

بدون تردید بهشتی، یکی از معدود دانشآموختگان حوزه علمیه قم بود که همزمان به تحصیل در دانشگاه پرداخت و پس از اخذ درجه دکتری از دانشکده الهیات معقول و منقول چندین سال در دبیرستان حکیم نظامی قم مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. وی با شرکت فعال در مبارزات سالهای 1342ش، از سوی ساواک مجبور به عزیمت از شهر قم به تهران گردید. و سپس به پیشنهاد و درخواست آیت الله حائری و میلانی به کشور آلمان عزیمت و سرپرستی مسجد و تشکل مذهبی جوانان شهر هامبورگ را عهده دار و به فعالیتهای عمیق دینی و فرهنگی پرداخت.

وی در اولین اقدام تقریبی خود، نام مسجد ایرانیان را به مرکز اسلامی هامبورگ تغییر داد تا مسلمانان غیر ایرانی وسایر مذاهب اسلامی نیز بتوانند به این مسجد رفت و آمد داشته باشند. بدون تردید این اقدام بهشتی موجب گردید تا این مرکز اسلامی بزرگ در قلب اروپا بجای انتصاب به یک کشور خاص به مرکزی برای جذب مسلمانان شیعه وسنی سایر کشورهای مسلمان مقیم آلمان تبدیل شود.

بر اساس برخی از گزارشها وی اقدامات عملی بسیاری در راستای وحدت وتقریب مسلمانان در اروپا انجام دادهاست از جمله اینکه تمام مهرهای نماز مسجد هامبورگ را جمعآوری نموده وحتی گذاشتن مهر برای نماز را در آن مکان ممنوع کرد و بسیاری از مستحبات قابل حذف در اذان و اقامه که برای اهل سنت حساسیتزا بود را حذف نمود چون وحدت مسلمین را بسیار مهمتر از عمل به چند ذکر مستحب میدانست.

همچنین وی در این دوران تلاش گستردهای را انجام داد تا مسئولان فرهنگی شهر هامبورگ دروس متون اسلامی را در ترکیب درسهای دانش آموزان آلمانی بگنجانند چرا که معتقد بود:«که در بعضی از مناطق، دانش آموزان مسلمان ویا حتی غیر مسلمان ناچار نباشند که دروس دینی مسیحیت وسایر ادیان را مطالعه کنند بلکه متون دینی خود را داشته باشند.» 

علاوه بر این، بهشتی در باره ضرورت وحدت و راهکارهای تقریب بین مذاهب سخنرانیهای بسیاری در اروپا انجام داد. و همواره تلاش داشت که در آنها با ایجاد روشنگری، شبهات و ایرادات تاریخی و عقیدتی و یا خطاهای سیاسی راهبردی را با توجه به خوانش صحیح و دقیق خود از اسلام و تاریخ حیات پیامبر و امامان شیعه برطرف نماید. چنانکه در یکی از جلسات تفسیرش در زمینه آیات روزه، از پارهای از انحرافهای رسوخ کرده از مسیحیت در میان مسلمانان سخن به میان آورده وموضوع عیدالزهراء که در میان شیعیان به جدایی از اهل سنت منجر شده است را یکی از خرافات برگرفته از تعالیم مسیحیان میداند و در این زمینه چنین میگوید: «این مطلب تا چه حدّ اصل و فرعش صحیح است، بحث دیگری است، ولی آنچه مهم است، این است كه اگر ما میخواهیم جشن داشته باشیم، باید چه جور جشنی داشته باشیم؟ بحث ما روی این است. آیا جشن این است كه در این شب هرزهگی كنیم و كارهایی را كه هیچ وقت نمیكنیم در این شب انجام دهیم؟ این كارها بعضیهایش گناه است، بعضیهایش مشروع نیست. میگویند در این شب قلم نوشتن اعمال برداشته شده است. این مطلب در محافل علمی و اهل علم گفته میشود. اگر به شوخی گفته میشود، شوخی بدی است و اگر جدّی گفته میشود، جدّی بدتری است......از این راه وارد میشود تا قدرت مقاومت مردم در برابر این بیماری ضعیف باشد. ملاحظه میكنید چقدر مكارانه است!»

 وی در مسجد هامبورگ پیرامون مسئلهی اختلافی ولادت و وفات پیغمبر اسلام که در بین شیعه وسنی مطرح است.پساز بیان بحث مفصل تاریخی در این خصوص، چنین نتیجهگیری میکند:«اینگونه اختلافات جزئی در میان مسلمانان برطرف شود که همه یک روز را به عنوان میلاد پیغمبر جشن بگیرند و همه یک روز را به عنوان وفات پیغمبر سوگواری کنند بسیار بهتر بود و هیچ جای تردید نیست». و در ادامه به تجلیل از اقدامات دار التقریب مصر میپردازد و چنین میگوید:«این آن فکری است که از التقریب بین المذاهب اسلامی به صورتی رسمی در حدود سیزده چهارده سال پیش در یکی از کشورهای اسلامی شروع شد و در همه بلاد اسلامی از آن حمایت شد؛ از جمله یکی از بزرگان دانشمندان سنی که خدایش رحمت کند، مرحوم علامه شیخ محمود شلتوت، مفتی بزرگ و رئیس دانشگاه الازهر مصر و در همان عصر مرحوم آیتالله بروجردی، مفتی بزرگ و رئیس جامعهی اسلامی شیعی و جامعهی دانشگاه بزرگ قم، این هر دو که در عصر و زمان خود زعیم دینی و علمی و فقهی شیعه و سنی بودند این فکر را با کمال خلوص دنبال کردند.»

وی معتقد بود که اختلاف در مسائل فرعی فقهی نباید باعث جدائی مسلمانان از یکدیگر در اصول شود. ودر این خصوص پیشنهاد میدهد که همه باید به اصول دین اعم از توحید معاد ونبوت پایبند باشند و«اختلاف حتی در مسئله خلافت و ولایت حرام است و نباید پیوند وحدت اسلامی مسلمانان را بر هم زند و صف متحد اسلامی را بشکند. کما اینکه خود علی(ع) درباره اینکه مبادا مسئله امامت و خلافت به صورتی مطرح شود که اجتماع و اتحاد مسلمین دچار شکست و تزلزل شود در نهجالبلاغه بیانات مفصل دارد.»

بهشتی، در طی حضورش در آلمان سفرهایی به عربستان، سوریه، لبنان، ترکیه و عراق(به منظور دیدار امام رحمه الله علیه) انجام داد. و سرانجام در سال 1349ش، به ایران بازگشت و به فعالیت های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد. اگرچه بهشتی معتقد بود تلاشهایش در زمینه تقریب و وحدت برگرفته از سیره ائمه اطهار است  اما زمانی که به ایران بازگشت مورد هجمه گستردهای ازتخریب که روحانیون سنتی بر علیه او ایجاد کرده بودند قرار گرفت، بطوریکه او را در پارهای از منابر وسخنرانیهایشان، مسلمانی سنی و حتی فراتر از آن شخصی وهابی معرفی میکردند که ولایت حضـرت علی(ع) را قبول ندارد. 

6- امام موسی صدر(متولد1307ش) و تقریب فقهی

سید موسی صدر درسال 1322ش، رسماً وارد حوزه علمیه قم شد. و همزمان توانست در رشته «حقوق در اقتصاد» از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شود.و سپس به حوزه علمیه نجف رفت. وپنج سال بعد به ایران بازگشت.

بدون شک، یکی از آرزوها و آرمانهای دیرین امام موسی صدر وحدت امت اسلامی در سرتاسر جهان بود. او از آغاز دوران جوانی که در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بود، به این مهم می‌اندیشید و در محافل علمی و در حضور اساتید حوزوی آن را پیوسته دنبال میکرد.  بهطوریکه در سال1326ش، در دیدار با علامه امینی از ضرورت وحدت میان شیعه و سنی در مقابل دشمن مشترک سخن به میان آورده و در مقابل استاد به دفاع از مبانی خود در این خصوص پرداخت. 

صدر در اواخر سال 1338ش، در پاسخ به وصیت سید عبدالحسین شرف الدین، رهبر شیعیان لبنان و به دنبال توصیهآیت الله بروجردی،   به لبنان رفت.  وبا اقدامات سازندهاش، چهره مخدوش شیعیان لبنان و مسلمانان آن دیار را به گونهای متفاوت از گذشته معرفی کرد.

بدون تردید، مهمترین هدف استراتژیک موسی صدر آن بود تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوائف، و نه مقدم بر آنان، در تمامی عرصههای حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. ولذا وی از اولین روزهای ورودش به لبنان با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایههای روابط دوستانه و همکاری صمیمانهای را با رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد. و به همین دلیل بسیاری وی را پرچمدار حرکت گفتگوی ادیان و تقریب مذاهب در لبنان دانستهاند.

برهمین اساس، در اولین سال ورودش به لبنان، شالوده روابط دوستی با علمای اهل سنت را در شهر صور پی ریزی کرد و از جمله با محی الدین حسن (مفتی اهل سنت) ارتباط مستمر برقرار نمود. این ارتباط به قدری گرم و صمیمی شد که مردم در اکثر مناسبات مذهبی آن دو را در کنار هم میدیدند.

علی دوانی در مسافرتش به لبنان به چگونگی اقدامات صدر در راستای وحدت طوایف لبنانی خصوصاً شیعیان و اهلسنت گزارشمفصلی را ارائه میدهد. و در ضمن آن به استقبال مسلمانان از جلسات وسخنرانیهای وی میپردازد.

صدر در تابستان سال 1342ش، و طی سفری دو ماهه به کشورهای شمال آفریقا، با ابتکاری نو توانست ارتباط مستمر و کارآمدی را میان مراکز اسلامی کشورهای مصر، مغرب و الجزایر با حوزه های علمیه و مراکز مذهبی شیعه در لبنان برقرار سازد. وبا عضویت در مرکز اسلامشناسی استراسبورگ و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعدد در آن، انتشار آثاری ارزشمند چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینه سازی نمود. 

امام موسی صدر بعد از تشکیل «مجلس اعلای شیعیان لبنان» و تصدی ریاست آن در سال1348ش، در جمع شخصیتهای بزرگ علمی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی کشور لبنان از جمله رئیس جمهور آن، در طی سخنرانی، اقدام اساسی جهت عدم تفرقه میان مسلمانان و سعی فراوان به منظور وصول به وحدت کامل و نیز همکاری با همه طوایف مذهبی لبنان و کوشش برای حفظ وحدت در کشور را برنامه و خطوط کلی خود را برای حاضران، عنوان کرد. و بلافاصله پس از افتتاح مجلس اعلای اسلامی شیعیان، در نامهای تاریخی از شیخ حسن خالد مفتی اهل سنت لبنان دعوت نمود، تا با همفکری یکدیگر برای توحید شعائر، اعیاد و فعالیتهای اجتماعی طوائف اسلامی، تدبیری بیندیشند و در پایان نامه با یادآوری نزدیکی حلول ماه مبارک رمضان، از او خواست که مسئولان محترم دارالفتوای اسلامی به نمایندگان خود مأموریت دهند تا با اعضای کمیتة تبلیغات مجلس اعلای شیعیان برنامهای کامل و مدوّن برای ایجاد فضای مناسب در این ماه تدوین کنند. 

وی در راه وحدت و تقریب جامعه مسلمان لبنان به همتایان سنی خود راهکارهایی را همانند یکسان کردن اعیاد و مناسبتها و شعایر دینی و روش اجرای برخی عبادات همچون اذان و نماز جماعت و مسائل دیگری را پیشنهاد میدهد. و در همین خصوص طرح مدونی را به اجلاس «مجمع بحوث اسلامی» در قاهره ارائه نمود. و در حاشیه آن ضمن بر شمردن برخی از مشترکات شیعیان وسایر مسلمانان  چنین ابراز داشت:«هیچ تناقص و اختلافی میان شیعه و سنی نیست و اینها پیروان دو مذهب از یک دین واحدند.»

با توجه به آثار بجا مانده از امام موسی صدر میتوان چنین استنباط کرد که راهکار وی برای تقریب بین مسلمین حول محور «وحدت فقهی» بودهاست. و این همان راهکاری است که علمای گذشته شیعه همانند شیخ طوسی در کتاب «خلاف» و علامه حلی در کتاب «التذکره» و در دوره معاصر، دانشمندان بزرگ اسلامی، در «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» قاهره همانند، شلتوت، شرف الدین، بروجردی و محمد تقی قمی آنرا دنبال کردهاند.

علاوه بر این، یکی از مهمترین اقدامات صدر، ملاقات و نامهنگاری با برخی از شخصیتهای سیاسی جهان اسلام از جمله، ملک خالد پادشاه عربستان سعودی و امیر فهد ولی عهد و برادرش امیر عبدالله در جده بودهاست، که در آنها به موضوع کتاب «التاریخ» و مجله الدعوه و پارهای از کتابهای منتشر شده در کشور عربستان و تهمتهایی که در آنها به شیعیان زده بودند را مطرح، وخواستار برخورد جدی با اینگونه مسائل که منجر به تفرقه در جهان اسلام میگردد شد.

به هر صورت، صدر یکی از دانش آموختگان حوزه علمیه قم بود، که با تفکر تقریبی، توانست به فعالیت های وحدت آفرین خود در لبنان عمق ببخشد.واقدامات مؤثری را در آن دیار از خود به یادگار بگذارد. 

7- شیخ حسینعلی منتظری(1301-1388ش)، پیشنهاد گنگره وحدت

بدون تردید، وی از شاگردان ممتاز آیت الله بروجردی بود که در سال 1360ش، به طور رسمی هفتهای را با نام «هفته وحدت» اعلام کرد.   واین حرکت اصلاح طلبانه که از سالهای قبل از این، در اندیشه منتظری خلجان داشت، مورد استقبال و توجه بنیان گذار جمهوری اسلامی امام خمینی و بسیاری از عالمان و اندیشمندان دو مذهب شیعه و سنی در داخل و خارج ایران قرار گرفت. این اقدام منتظری در راستای اهداف استادش، بروجردی و فعالیتهای دارالتقریب بودهاست اگرچه تبعید وی در منطقه سنی نشین  و آشنایی کامل با روحیات و محرومیتهای آنان نیز وی را بر آن داشت تا بدنبال چنین هدفی باشد و لذا وی باپیامهای خود، پیوسته خطر تفرقه و لزوم وحدت را به روحانیون و مردم گوشزد میکرد.

وی پس از انقلاب اسلامی مرکز بزرگ اسلامی کردستان را تأسیس کرد. و به معیشت مردم به ویژه عالمان اهل سنت اهتمام داشت و فقط در یک قلم باعث آزادی بیش از صد زندانی نوجوان و جوان کرد از زندان شد.

به نظر میرسد مهمترین دغدغه منتظری، از پیشنهاد هفته وحدت مقابله با توطئههای دشمنان دیرینه اسلام و مسلمین و رساندن صدای انقلاب اسلامی ملت ایران به گوش محرومین و مستضعفین جهان بودهاست. 

8 ـ سید هادی خسرو شاهی (متولد 1317ش)، تلاشهای فردی برای تقریب

خسروشاهى، در 16 سالگى، از تبریز به قم رفت و در حوزه علمیه به تحصیل دروس سطح پرداخت و سپس در مراحل عالی دروس حوزوى (فلسفه، تفسیر، فقه و اصول)، در حضور اساتیدى چون: آیت ‏الله بروجردى، شریعتمدارى، علامه طباطبائى و امام خمینى، تلمذ نمود. 

            بدون شک وی، یکی از سرشناسترین چهرههای حوزوی در دوره معاصر است که با انجام فعالیتهای فرهنگی متعدد از جمله، انتشار دهها کتاب و مقاله  و شركت در كنفرانس‏ها و كنگره‏هاى اسلامى در اروپا و جهان اسلام، به عنوان نماینده حوزه علمیه قم و یا نماینده امام خمینى،   خصوصاً حضور متوالی او در کنفرانس ملتقی الفکر الاسلامی در الجزایر به همراه امام موسی صدر و مباحث علمی وتقریبیاش با برخی از اندیشمندان اهل سنت از جمله، شیخ محمد بیصار رئیس دانشگاه الازهر و شیخ محمد ابو زهره و شیخ محمد غزالی بیانگر اهتمام او به موضوع تقریب است. 

             بر اساس مكاتباتش با شیخ محمدتقى قمى، مؤسس دارالتقریب قاهره، وی یکی از بارزترین پیشگامان حركت اصلاحى در مسئله تقریب بین مذاهب اسلامى، به ‏شمار مى‏رود. و همین عامل باعث پیوند او با اغلب حركت‏هاى اسلامى معاصر و رهبران آنها در سراسر جهان اسلام، شدهاست.

به نظر میرسد حرکت تقریبی خسرو شاهی با الهام از اندیشههای استادش، بروجردی وروابط مستحکمش با دار التقریب مصـر شکل گرفت ودر همین رابطه، وی از اولین نویسندگانی بود که با وجود شرایط بد و مشکلات عدیدهای که بیشباهت به قرون وسطی نبودهاست، اقدام به ترجمه وانتشار مطالب مجله رساله الاسلام دارالتقریب قاهره درمکتب اسلام و مجلههای نوردانش و هفته نامه وظیفه نمود. علاوه براین، تدوین مقالاتی درباره قتل عام مسلمانان در فیلیپین،  اسلام در موزابیک،  نقش اسلام در نهضت الجزایر و یاداشتی از سفر حج  در مجلات مذکور بیانگر دغدغههای او در این زمینه میباشد.

با توجه به مقالات وکتابهای خسرو شاهی میتوان چنین نتیجه گرفت که وی یکی از مؤثرترین دانشآموختگان حوزه علمیه قم است که پس از فترت ایجاد شده در روابط دار التقریب مصر با حوزه علمیه پس از انقلاب اسلامی، تلاش گستردهای را به منظور ایجاد روابط دوباره با آن مرکز آغاز کرد. و باحضور چندین ساله در کشور مصر ومعرفی دار التقریب و مؤسسان آن و انجام گفتگوهای علمی در غالب میزگرد با برخی از دانشمندان اهلتسنن راه تعاملات فرهنگی و مذهبی را در مسیر تقریب مذاهب هموار نمود.

و در پایان این بخش، لازم به ذکر است که شخصیتهای مذکور، تعداد معدودی از دانشآموختگان حوزه علمیه قم در بین دو دهه چهل و پنجاه بودند که با وجود ناملایماتی که از سوی برخی از متعصبین باصطلاح ولایی در مسیر تقریب برای آنان ایجاد شد قدمهای مؤثری را برداشته وبه تبلیغ از آن پرداختند.اما نویسندگان وصاحب نظران بسیار دیگری همانند، واعظ زاده خراسانی، ناصر مکارم شیرازی، آیت الله امینی، محمدی یزدی، هاشمی رفسنجانی و صالحی نجفآبادی نیز بودند که درراه تقریب و وحدت اقدام به نوشتن مقالات وکتابهای متعددی نمودند.

 

ج ـ مؤسسات فرهنگی ومجلات حوزوی پیشگامان تقریب

بدون شک، استقرار بروجردی در حوزه علمیه قم و اصلاحات بنیادین او، موجب رونق و نشاط علمی بیش از پیش آن گردید. و همین عامل باعث شد تا پس از فوت او، برخی از مراجع و استادان عالیرتبه حوزوی برای رفع برخی نقایص اقدام به تأسیس مؤسسات فرهنگی در قالب سیستمهای دانشگاهی نمایند. از جمله مهمترین این مؤسسات، دارالتبلیغ اسلامی بود که توسط شریعتمداری وهمچنین مؤسسه در راه حق و مدرسه حقانی بود که توسط افرادی چون سیدهادی خسروشاهی، سیدمحسن خرازی، سیدجمالالدین دینپرور، رضا استادی وشهید بهشتی اداره میشدند. و هدف اصلی آنها تربیت مبلّغان بر طبق برنامهای منظم و دقیق برای مقابله با تبلیغات ضد دینی و ضد تشیع وترویج امور دینی و فرهنگی در زمینه اصول اعتقادات، فروع مذهب و مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی بود.

علاوه بر این برای اولین بار و با حمایت بروجردی مجلات حوزوی به سبک مدرن همانند مجله مکتب اسلام ومکتب تشیع منتشر شد. بهطوریکه مؤسسات ومجلات مذکور، بخشی از اهداف و فعالیتهای خود را در راستای ترویج وحدت و تقریب قرار داده بودند. و در این میان نقش مؤسسه دار التبلیغ پر رنگتر از همه بودهاست.

1-تلاشهای دارالتبلیغ در جهت تقریب: اگر چه برخی معتقدند که فکر تأسیس دارالتبلیغ به زمان حیات بروجردی بر میگردد اما به نظر میرسد، بنا به عللی این طرح در آن زمان مسکوت ماند وپس از وفات او وبا وجود مخالفینی که به همراه داشت  به منظور مقابله با تبلیغات گسترده مسیحیان  توسط شریعتمداری در سال 1344ش، رسماً افتتاح شد.

بر اساس اسناد منتشر شده از این مرکز، یکی از مهمترین فعالیتهای دارالتبلیغ ایجاد تفاهم وتقریب بین مذاهب اسلامی بود وبدین منظور تلاش گستردهای از سوی مؤسس آن برای تربیت دانشجویان و طلاب مسلمان سایر کشورهای اسلامی وغیر اسلامی و فرستادن مبلغان دینی به کشورهای غیر شیعی و تدریس علوم کلاسیک دینی و معارف اسلامی و زبان انگلیسی، ادبیات عرب، زبان اردو و فقه مذاهب چهارگانه اسلامی توسط اساتید حوزه و دانشگاه انجام گردید.

در سال چهارم فعالیتهای دارالتبلیغ، نخستین نشریه سالانه این مرکز در 520 صفحه منتشر شد ودر آن، ضمن پرداختن به علل و عواملی که باعث پریشانی اوضاع واحوال مسلمانان گردیده است، به نقش ایادی استعمار در داخل کشورهای اسلامی به منظور تفرقه و ایجاد اختلاف میپردازد و راه رهایی از اختلافات را احیاء فکر دینی و تبلیغ صحیح اصول و عقاید اسلامی دانسته و در این زمینه به اقدامات اقبال لاهوری، شاه ولی الله دهلوی و جمال الدین اسد آبادی اشاره میکند .

2-مجله «درسهایی از مکتب اسلام»: این مجله که توسط برخی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم همانند، سید موسوی اردبیلی، محلاتی، ناصر مکارم شیرازی، سبحانی، نوری، واعظزاده خراسانی، صدر، جزائری و دوانی پایه گذاری گردید از سال ۱۳۳۷ش، انتشار یافت و با حمایتهای مالی شریعتمداری همراه شد.

نویسندگان مجله، به موضوعات مختلف وسرنوشتساز جهان اسلام میپرداختند. و مسئله وحدت و تقریب را یکی از اولویتهای مباحث فرهنگی خود در جهان اسلام دانسته ودر این زمینه مقالات بسیاری تدوین نمودهاند. از جمله، مطهری طی مقالاتی با عنوان «امامت وخلافت سکوتی شکوهمند و قیامی باشکوهتر» دلایل سکوت حضرت علی (ع) دربرابر خلفاء میپردازد و با شاهد آوردن از سخنان آن حضـرت به ضرورت وحدت وتقریب اشاره میکند. 

وهمچنین مکارم شیرازی، برخی از مقالات خود را به موضوع وحدت وتقریب اختصاص داده و درسلسله مقالاتی تحت عنوان «تقیه تحبیبی یک شاهکار دیگر» تقیه را، یک وسیله سازنده در راه تحکیم پیوندهای دینی و جامعه اسلامی بیان کرده و فرمولی را برای ایجاد وحدت مذهبی درچهاربند ارائه می‌دهد که ازآن جمله، به رسمیت شناختن حقوق بشر، گذشتن از برخی خواسته ها و در نظرگرفتن منافع بزرگتر، احترام گذاشتن به عقاید دیگران وشرکت در آداب و رسوم معقول یکدیگر میباشد. وی در پایان متذکر اختلاف عمیق بین دوگروه شیعه واهل سنت میشود و در راستای تقیه تحبیبی ضرورت اتحاد بین آن دو را لازم میداند.

زین العابدین قربانی نیزیکی از نویسندگان قدیمی مکتب اسلام است که در سلسله مقالاتی پیرامون علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، به دلایل عقب ماندگی مسلمانان میپردازد   وی تحزب و فرقه گرائی به دوعامل در پیدایش اختلافات درمیان مسلمانان دانسته و برای نجات از آن رجوع به قرآن و عترت را پیشنهاد میکند و در این راستا وظیفه دانشمندان و عالمان دینی را آگاه دادن به مردم و ازبین بردن عوامل تفرقه و برگرداندن وحدت کلمه به جامعه اسلامی دانسته و سپس به ارزیابی تأسیس جماعت التقریب بین المذاهب الاسلامی توسط شیخ شلتوت وآیت الله بروجردی و دیگران میپردازد. 

صالحی نجف آبادی نیز ازجمله نویسندگان مقالات مکتب اسلام، با پیروی از استادش، بروجردی در تحلیل مسائل تاریخی به مستندات نویسندگان اهل سنت توجهای ویژه دارد  و درآثارش نیز پیوسته با غالیگری به مبارزه برخواستهاست. همچنین حجتی کرمانی درمقالهای تحت عنوان «یک برنامه بزرگ علمی» به چگونگی گردآوری احادیثی که مورد اتفاق شیعه وسنی است و توسط جمعیت التقریب بین المذاهب الاسلامی عملی میشود اشاره کرده است. و مجتهد شبستری نیزطی سلسله مقالاتی پیرامون «تاریخ قوانین رسمی در کشورهای اسلامی»در جهت تقریب تلاشی را انجام داده است  وبلاخره امام موسی صدر نیز مقالاتی را پیرامون «اسلام و فرهنگ قرن بیستم» تدوین نمود و دریکی ازآنها به موضوع وحدت تحت عنوان «وحدت و یکپارچگی فرهنگ اسلامی» پرداخته است. 

علاوه براین، مجله مکتب اسلام اخبار کنگرههای اسلامی که در مناطق مختلف پیرامون مسائل مسلمانان و وحدت و تقریب برگزار میشد را درداخل ایران انعکاس میداد.   و همچنین به اخبار و رخدادهای جهان اسلام باعنوان «خبرهایی از جهان اسلام» در تمام شمارههایش پرداخته ومقالاتی از خسروشاهی  وسعیدی  در این زمینه چاپ ومنتشر کردهاست.

همچنین در برخی از سرمقالات آن موضوع حج به عنوان یکی از بارزترین نشانههای عظمت اسلام و مهمترین عامل برای ثبات وضع سیاسی واقتصادی و وحدت کشورهای اسلامی در بعد خارجی آن اشاره شدهاست. به هرترتیب نویسندگان مکتب اسلام با تیز بینی، تمام تحولات جهان اسلام را دنبال نموده وچنانچه موضوعی را برخلاف وحدت وتقریب مشاهده میکردند با نامه نگاری در صدد اصلاح آن برمیآمدند.

3-سالنامه پیام اسلام: این سال نامه که یکی از مجلات حوزوی و به همت جمعی از فضلا حوزه علمیه قم در سال 1354ش، چاپ و منتشـر شد، بیشتر به مسائل جهانی اسلام میپردازد. در یکی از مقالات آن با عنوان «رابطه مسئولیت و تفرقه» پس از آنکه آیاتی را درباره وحدت و جلوگیری از تفرقه درجامعه مسلمانان بیان می‌کند استعمار را بزرگترین عامل تفرقه درنوع بشر دانسته است و در این زمینه شواهد تاریخی متعددی را بازگو میکند و سپس نتیجه گیری میکند که بزرگترین عامل شکست مسلمانان امروز تفرقه و بزرگترین عامل پیروزی مسلمانان دیروز اتحاد و برادری بودهاست. 

4-نشریه کتابخانه عمومی مسجد اعظم: این نشـریه که از سال 1345ش، زیر نظر ابوالقاسم دانش آشتیانی منتشر شد، با درج مقالات دینی واجتماعی کوشش نمود تا درشکل نوین به دفاع از دین اسلام بپردازد.  و در این راستا مقالاتی در زمینه وحدت وتقریب البته با نگاهی متفاوت از سایر مجلات منتشر کرد. در یکی ازسلسله مقالات آن با عنوان«یک فرمان» نویسنده مقاله به موضوع چگونگی حل اختلاف شیعه و سنی پرداخته و ضمن اینکه راههای پیموده شده در این مسیر را ناکافی دانسته، بیشترین گناه تفرقه را متوجه اهل سنت نموده و اضافه میکند:«من فکر میکنم گناه این جریان را به مقدار زیادی میتوان به گردن برادران اهل سنت گذاشت و حل آن را هم به همان مقدار بعهده آنان سپرد» به نظر وی «اهل سنت باید اختلافات موجود بین شیعه و سنی را همچون اختلافات بین مذاهب چهارگانه، دیده و همه را اهل اسلام بشناسند چنانچه اخیراً این فکر رو به رشد رفته و از دانشگاه الازهر گرفته تا دیگر مؤسسات علمی همه به این نکته توجه و علاقه بیشتری نشان دادهاند.» 

5-سالنامه مکتب تشیع: این مجله همزمان با انتشار مجله مكتب اسلام توسط هاشمی رفسنجانی، صالحی كرمانی و جمعی دیگر منتشر شد. و بر خلاف مجله مذکور بیشتر مطالب را از شخصیتهای معروف آن زمان گرفته و چاپ میكردند. و از آن جمله، مقالاتی را پیرامون وحدت و تقریب منتشر نمودهاست که در این میان میتوان به مقالات شهید بهشتی در پنجمین سالنامه آن اشاره کرد.

بهر صورت، وبا توجه به مطالب ارائه شده میتوان چنین نتیجه گرفت که نباید نقش اساسی و بی بدیل مرحوم آیت الله سید محمد حسین بروجردی در راه تقریب را نادیده گرفت. چرا که اگر همکاری و همفکری ایشان به عنوان مرجعیت توانمند جهان تشیع نبود، موفقیت و پیشرفت فکر تقریب به این سرعت به سامان نمی رسید. گرچه فقها و علما و مراجع عظام دیگری در عراق و ایران نیز به پشتیبانی از این حرکت پرداختند. اما پس از وفات آن مرجع و علیرغم اینکه برخی معتقدند راه تقریب و وحدت دورهای از فترت را آغاز کرد واین موضوع تا قبل از انقلاب اسلامی به فراموشی سپرده شده بود، مشخص گردید که این نظر از چندان اعتبار علمی برخوردار نیست، چرا که تلاش طیف گستردهای از حوزویانی که در مکتب بروجردی تحصیل کرده بودند معطوف به مسئله مذکور گردید ونظریات واندیشههای متعددی را بوجود آورد وگروههای مختلفی به ترویج این فکر پرداختند. ونتایج حاصل از این تلاشها در اولین گنگره وحدت وپس از آن در تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب نمودار شد.

 

کتابنامه

آ. مراد، حامد الگار، ن .برک و عزیز احمد، نهضت بیدارگری در جهان اسلام، ترجمه محمد مهدی جعفری، شرکت سهامى انتشار، تهران، 1362ش

اباذری، عبدالرحیم، امام موسی صدر سروش وحدت، مجمع جهانی تقریب مذاهب، تهران، 1383ش

ابن حیون، نعمان بن محمد، شرح الاخبار فی فضایل الائمه الاطهار، محقق، حسینی جلالی، جامعه مدرسین، قم

ابوزهره، محمد، ابوحنیفه: حیاته وعصـره - آراؤه الفقهیة، دار الفكر العربی، القاهرة، الطبعة الثانیة، 2008م

اسفندیاری، محمد، پیک آفتاب پژوهشی در کارنامه زندگی وفکری آیت الله سیدمحمود طالقانی، صحیفه خرد، قم، 1383 ش

الإمام الشافعی، دیوان، دار الکتب العربی، بیروت، ۱۴۱۴ ق.

امامی، محمدمهدی، زندگینامه آیت الله گلپایگانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1382ش

ایزدی، مصطفی، گذری برزندگی واندیشه های آیت الله منتظری، نهضت زنان مسلمان، 1359 ش

بهشتی، سید محمد حسین، مجموعه مقالات استاد سید محمد حسین بهشتی، به کوشش آیتی، جهان آرا، قم، 1384ش

بی آزار شیرازی، عبد الکریم شیخ محمد شلتوت، طلایهدار تقریب، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ دوم، 1385ش

پایگاه اطلاع رسانی امام موسی صدر www.imam-sadr.com

پایگاه اطلاع رسانی سیدالشهدای انقلاب آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی www.shahidbeheshti.org

تسخیری، محمدعلی، درباره وحدت و تقریب مذاهب اسلامی، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، چاپ دوم، 1386ش.

جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران، چاپ نهم، خانه کتاب، تهران، 1387 ش

جمعی از دانشمندان، مجله مکتب تشیع، چاپخانه حکمت، قم، 1338 ش

خسرو شاهی، سید هادی، خاطرات مسند سید هادی خسرو شاهی درباره آیت الله سید محمود طالقانی، کلبه شروق، قم، ش

خسروشاهی، سید هادی، سرگذشت تقریب، مجمع جهانى تقریب، 1386ش

خسروشاهی، سید محمود، نگاهی به زندگی و آثار استاد سید هادی خسروشاهی، مؤسسه انتشاراتی امام عصر (عج)، تهران 1386ش

دانش آشتیانی، ابوالقاسم، نشریه کتابخانه عمومی مسجد اعظم، قم

دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج13، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1386 ش

دوانی، علی، هزاره شیخ طوسی، چاپخانه افق، تهران، ۱۳۴۹ش

رجائی، غلامعلی، سیره شهید دکتر بهشتی، شاهد، تهران، 1383ش

رفیعی، علی، شهاب شریعت درنگی در زندگی حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی، کتابخانه عمومی مرعشی نجفی، قم، 1373 ش

روحانی، حمید، شریعتمداری در دادگاه تاریخ، قم، 1361ش

سالنامه پیام اسلام، انتشارات پیام اسلام، قم، 1354ش

سرحدی، مهدی، سیره وسرگذشت امام موسی صدر، موسسه تحقیقاتی امام موسی صدر، تهران، 1389

شریف رازى، شیخ محمد، گنجینه دانشمندان، چاپ تهران

صحیفه امام ـ مجموعه آثار امام خمینی (س)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378ش

صدر، موسی، ادیان درخدمت انسان، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، تهران، 1384ش

طباطبائی، سید محمدحسین، اسلام وانسان معاصر، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1382ش

طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1417ق.

علیا نسب، سید ضیاء الدین، جریان شناسی انجمن حجتیه، زلال کوثر، قم، ش

غنی، مهدی، راهی که نرفته ایم:مجموعه مقالات برگزیده از بیست سال نشریه پیام هاجر درباره آیت الله سید محمود طالقانی، مجتمع فرهنگی آیت الله طالقانی، تهران، 1379 ش

فرزندان آیت الله کمرهای، زندگینامه آیت الله حاج، میرزا خلیل کمرهای، 1390 ش

قزوینی، حمید، حدیث روزگار خاطرات استاد سید هادی خسروشاهی، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، تهران، 1393 ش

کمرهای ناصرالدین، درپیشگاه امام هشتم(ع)کنگره هزاره شیخ طوسی، چاپخانه حیدر

کمرهای ناصرالدین، فهرست تألیفات آیت الله کمرهای، بینا، بیجا، 1348ش

کمرهای، میرزا خلیل. ارض النبوه جسرعظیم (سرزمین نبوت پل بزرگی است) چاپخانه اسلامیه، تهران، ۱۳۹۵ق

کمرهای، میرزا خلیل، افق اعلی نگاهی بچهره محمد(ص) وعلی، اسلامیه، تهران

کمرهای، میرزا خلیل، فتاوی صحابی کبیر سلمان فارسی، چاپخانه اسلامیه، 1351ش

کمرهای، ناصرالدین (گردآوری). رابطه عالم اسلام - همبستگی جهان مسلمین و ولایت امیرالمومنین (ع). تهران: چاپخانه حیدری، ۱۳۴۴ ش

لطفی، مجتبی، ستیز با ستم بخشی از اسناد مبارزات حضرت آیت الله العظمی منتظری، مؤسسه فرهنگی خرد آوا، تهران 1387 ش

مجله مکتب اسلام، دار التبلیغ، قم، 1381ق

مرعشی نجفی، سید محمود، نسخهشناسی:پژوهشهایی در نسخههای خطی ایران وجهان، صحیفه، خرد، قم، 1389 ش

مطهری، مرتضی، بحثی در باره مرجعیت وروحانیت، شرکت سهامی انتشار، 1341ش

مطهری، مرتضی، نهضتهای اسلامی در صد سالة اخیر، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1363ش

مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، صدرا، تهران، 1378

مطهری، مرتضی، تکامل اجتماعی انسان، صدرا، قم، 1374ش

مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، صدرا، قم، 1381ش

مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، صدرا، قم، 1378ش

منتظری، حسینعلی، خاطرات، 2ج، زیراکسی

نامهی مفید، فصلنامه تخصصی دانشگاه مفید، ش 16، زمستان 1377ش

نوایی، عبدالحسین، نادر شاه وبازماندگانش همراه با نامههای سلطنتی و اسناد سیاسی و اداری، زرین، تهران، 1368ش

واعظ زاده خراسانی، محمد، یادنامه شیخ طوسی، دانشکده فردوسی، مشهد، 1354 ش

واعظ زاده خراسانی، محمد، پیام وحدت، مجمع جهانی تقریب مذاهب، 1373ش

وجدانی، مصطفی، سرگذشت های ویژه از زندگی حضرت امام خمینی، انتشارات پیام آزادی، تهران، 1374ش

هنرورشجاعی خویی، محمد صادق، مدار شریعت، دارالاحیا، 2010م

هیئت رئیسه جنبش امل، سیره وسرگذشت امام موسی صدر، مترجم مهدی سرحدی، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، تهران، 1389ش

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در