۳۹۱۷
۰
۱۳۸۴/۱/۱۵
پيک آفتاب  ( پژوهشي در کارنامه زندگي و فکري آيت الله سيد محمود طالقاني  )

پيک آفتاب ( پژوهشي در کارنامه زندگي و فکري آيت الله سيد محمود طالقاني )

پدیدآور: محمد اسفندياري

معرفی کتاب

پيک آفتاب جديدترين شرح حالي است که در باره آيت الله طالقاني بر اساس منابع متنوع و از سر جانبداري و عشق مؤلف به آن مرحوم نوشته شده است.
نويسنده اين اثر جناب آقاي محمد اسفندياري به درستي در مقدمه از نگاه معصوم تراشانه موجود در ايران سخن مي گويد و از آن انتقاد مي کند. غافل از آن که خود ايشان در اين کتاب تماما بر اساس ديدگاهي معصوم تراشانه به آيت الله طالقاني نگاه کرده و کوچکترين انتقادي را نسبت به آن بزرگوار بر نتافته است.
براي مثال، اگر هم بحث آيت الله طالقاني و هم حجره اش گفته است که آيت الله طالقاني تا مکاسب بيشتر نخوانده، بعدهم به تهران آمده و اقامتش براي تحصيل در نجف هم جز به اشارت تأييد نشده و با مدارک اثبات نگشته، ايشان برآشفته و با استناداتي که خود هم مي داند بيشتر آنها سياسي بوده و براي حفظ جان آيت الله طالقاني، کوشيد تا ادعاي يک شاهد عيني را که در عدالتش ترديد نيست، تکذيب کند.
به نظرم آيت الله طالقاني شخصيت برجسته اي است که نياز به داشتن اجتهاد فقهي ندارد. وي يک انديشمند ديني و مجاهد در راه خداست که عمري را براي تحقق حکومت اسلامي سپري کرده و بهترين دوران جواني خود را در کنار نواب صفوي و فدائيان اسلام و چهره هاي مبارز ديگر از جمله مرحوم بازرگان بوده و تا آخرين روزهاي زندگي از آرمان حکومت اسلامي يا به قول ايشان اسلام سياسي دفاع کرده است.
در اين کتاب بحث عضويت آيت الله طالقاني در نهضت آزادي طرح شده و پس از آن هم به نقل از ابراهيم يزدي آمده است که آقاي طالقاني سال 58 براي ايفاي نقش عمومي تر از نهضت آزادي خارج شد (ص 151 - 152)
کتاب در سه بخش يا به قول ايشان سه بهره تنظيم شده است. بهره نخست تاريخ زندگي است با اين عناوين:
زادگاه ،
پدر،
نخستين زنداني سياسي،
در کانون اسلام،
با جوانان و دانشجويان؛
نجات آذربايجان،
مسجد هدايت،
زمين نه سرزمين،
با نهضت ملي ايران،
پناه بي پناهان ،
تأسيس نهضت آزادي ايران،
در زندان انقلاب سفيد،
ابوذر در تبعيد،
تحت تعقيب ساواک،
و آخرين زندان ،
در انقلاب ايران،
برپايي عاشوراي انقلاب،
ياد فداکاران،
برافراشتن پرچم عفو و عدالت،
نقش آفرين وحدت،
اعتراض به آنارشيسم،
احياي اصل شورا،
مشاغل،
خاموشي دريا،
اينها مواد زندگي نامه اياشن بود در بهره اول.
اما بهره دوم شخصيت و افکار است با اين عناوين:
پايه گذار نهضت بازگشت به قرآن
دعوت به اسلام سياسي
خطر کردن
دغدغه عدل و ظلم
دردمندي
تسامح
آزادي
شورا
اقتصاد اسلامي
تلاقي دو فرهنگ
روحاني اما روشنفکر
بهره سوم کتاب کتابشناسي است با اين عناوين:
چند و چون آثار
تأليفات از طالقاني
تأليفات در باره طالقاني
متأسفم کسي که عمري به کار ويرايش کتاب مشغول بوده براي کتابش آن هم در اين زمان حساس يک فهرست اعلام نگذاشته است تا خواننده بتواند به راحتي مطلبي را که در باره هر کسي مي خواهد پيدا کند. شايد براي اين که مجبور شود همه کتاب را بخواند و فايده بيشتر ببرد.
اشاره کرديم که نويسنده اين کتاب را از سر عشق به آيت الله طالقاني نوشته و اين احساس خود را هيچ پنهان نکرده و به همين دليل در بيشتر بخش ها گزينشي و نه از ديد يک ناظر بي طرف عمل کرده است . يک نتيجه آن که ايشان دست کم در مواردي از ذکر آنچه به مصلحت نبوده خودداري ورزيده است.
براي مثال در باره نهضت بازگشت به قرآن و اين که طالقاني مؤسس آن بوده هيچ يادي از تلاش هاي خرقاني که سالها در تهران آن روزگار جلسات تفسير قرآن داشت و يا شريعت سنگلجي که سالها چنين مي کرد و هر دو بر افکار آقاي طالقاني مؤثر بودند و شاهدش هم آن است که بعدها درسهاي تفسير خرقاني را آقاي طالقاني چاپ مي کند و به اجمال هم اشاره به حضور در جلسات تفسير او دارد نمي کند.
اصولا آقاي اسفندياري بحث از آبشخورهاي فکري آقاي طالقاني را رها کرده و اصلا به آن نپرداخته است. يکي از مهم ترين اين آبشخورها رفاقت او با حکمي زاده بچه خواهرش بود که هراندازه مرحوم بدلا آن را روشن کرده آقاي اسفندياري از کنار آن گذشته است. تأثير پذيري او از خرقاني به مانند چهره هاي ديگري مانند بازرگان در بعثت و ايدئولوژي و يا حتي قلمداران چيزي است که مؤلف آنها را رها کرده است.
به نظرم در باره همراهي هاي فراوان آقاي طالقاني با نواب صفوي حق بود که فصل خاصي به آن اختصاص يابد. نويسنده از اين بحث تنها فصل پناه بردن نواب به خانه طالقاني را مد نظر قرار داده که گويي آن هم براي دفاع از بي پناهان بوده است! همين مقدار هم از روي مردانگي مطرح شده و جاي تقدير دارد. با اين حال صفحاتي طولاني از اين کتاب به بحث روابط مصدق و کاشاني اختصاص يافته بدون آن که آن مباحث مستقيم و غير مستقيم مربوط به ايت الله طالقاني باشد؛ روزگاري که تقريبا از آيت الله طالقاني تلقي بيش از يک نويسنده مقالات مذهبي در مجلات ديني که آنها را هم ديگران از جمله همين فدائيان اسلام يا حاج سراج و ديگران انشتار مي دادند مطرح نبود.
يکي از بحث هاي ديگري که ايشان طرح کرده اين است که آقاي طالقاني با اصل ولايت فقيه مخالف بوده است. شاهد اين حرف مطالب آيت الله منتظري و همين طور سخنان اعظم طالقاني و مرحوم سيد منيرالدين حسيني شيرازي است که به آنها استناد شده است (ص 303 - 304). به نظرم آيت الله طالقاني با انتشار کتاب خرقاني با عنوان محو الموهوم و صحو المعلوم نشان داد که در مورد امامت هم حرف دارد چه رسد به ولايت فقيه. در آن کتاب بارها ادله امامت امام علي و حتي حديث غدير رد شده و هيچ حاشيه اي از سوي آقاي طالقاني که آن کتاب را چاپ کرده بر آن زده نشده است. به عکس در مقدمه از خرقاني به عنوان يک مجاهد نامبرده شده است.
به هر روي با همه فوايدي که اين کتاب دارد، جاي هر گونه انتقادي نسبت به آيت الله طالقاني خالي است. دليلي هم ندارد که غير اين باشد. شرح حال نويسي ما ايرانيان بلکه ما مسلمانان براي علما آن است که يکسره از آنان ستايش کنيم. اگر توانستيم از آن چه در باره آنها گفته شده دفاع کنيم مي کنيم و گرنه اصلا اصل حرف زده شده را به فراموشي مي سپاريم و جان خود را راحت مي گذاريم.
بدون ترديد تاريخ معاصر ما به خصوص از 40 تا 57 بدون طالقاني فهميده نمي شود. اما نبايد از ياد برد که جريان روشنفکري ديني ما به خصوص وقتي در لباس آخوندي در مي آمد تأثير منفي شگفتي داشت به همان اندازه که مي توانست تأثير مثبت داشته باشد. پرداختن به هر دو جنبه سزاست و غير از اين نه.
بنده همين مقدار انصاف را هم که در برخي از موارد کتاب ملاحظه کردم بسيار قابل ستايش مي دانم.
با اين حال تأکيد مي کنم که آيت الله طالقاني از همان ابتدا توسط گروه هاي خاصي مصادره شد. به نظر مي رسد اکنون هم همان رويه ادامه دارد در حالي که آيت الله طالقاني متعلق به همه مردم است.
و به ايشان و کساني که کتاب بازوي تواناي اسلام و ديگر مجلدات مربوط به اسناد آيت الله طالقاني را را چاپ کردند دست مزيزاد مي گويم که بدون آن کتاب نوشتن اين کتاب هم تقريبا دشوار بود.
نگارش اين کتاب قدمي تازه در باب نگارش تاريخ انقلاب اسلامي به شمار مي آيد، حرکتي که در سالهاي اخير شدت گرفته و از اين بابت جاي خوشحالي و تقدير و تشکر دارد.
نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر

ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر

محمد پورکيان

اين کتاب که در برلن غربي در سال 1357 چاپ شده است در باره سابقه آشنايي ارنست پرون با محمدرضا پهلوي و

شناخت تاریخی طایفه بهلولی و تعاملات سیاسی آنها در عصر پهلوی

شناخت تاریخی طایفه بهلولی و تعاملات سیاسی آنها در عصر پهلوی

زهرا علیزاده بیرجندی

بر اساس نتایج تحقیقات میدانی و کتابخانه ای و در مقایسه با سایر جوامع عشایری ایران، بهلولی ها یک طایف

منابع مشابه بیشتر ...

ابن ابی الحدید و فهم نهج البلاغه

ابن ابی الحدید و فهم نهج البلاغه

محسن رفعت

کتاب پیش رو تلاشی است برای فهم روش تفسیری ابن ابی الحدید و می کوشد روش تعامل او با حدیث و روایت را د

بریتانیا و کشور حائل: فروپاشی امپراتوری ایران 1914-1890

بریتانیا و کشور حائل: فروپاشی امپراتوری ایران 1914-1890

دیوید مک لین

کتاب حاضر با تکیه بر منابع و اسناد دست اول، دورنمایی از جایگاه ایران در رقابت روس و انگلیس در اواخر