معرفی کتاب

بازار خاطرات دوران پيش از انقلاب همچنان داغ است. تاکنون مرکز اسناد انقلا ب و حوزه هنري اين قبيل خاطرات را منتشر مي کردند اکنون موزه عبرت ايران هم که ساختمان کميته مشترک را به موزه تبديل کرده دست به انتشار خاطرات افراد زده است.<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

اين بار خاطرات جلال رفيع در قالب گفتگويي که با وي صورت گرفته توسط موزه عبرت منتشر شده است. جلال خوش صحبت است و بارها اين قبيل خاطرات را در تلويزيون و مطبوعات گفته بود اما اين بار کامل است و از آغاز دستگيري­اش در دوران دانشجويي تا دوران پس از انقلاب را شامل مي شود.

اوج اين خاطرات مربوط به سالهاي 54-56 است که شلوغ ترين سالهاي زندان بود، دوراني که نزاع گروههاي داخل زندان و بيرون  بسيار داغ و مباحث زنده بود.  وي در دي ماه اين سال دستگير شده و به کميته مشترک برده شده و براي هفت ماه در آنجا بوده است. اتهام وابستگي به گروه ها بوده که وي از اساس منکر آن است و مي گويد که هيچ گاه بستگي به گروهي نداشته است. وي ماجراي تظاهرات هاي دانشجويي را از سال 52 – 54 بيان کرده که بحث تازه و جالبي است. همين طور گوشه اي از روابط خود را با شماري از کساني که کارهاي مبارزاتي داشته اند و شرکت در برخي جلسات و ... را بيان کرده است. اينها فضاي فکري پيش از انقلاب را نشان مي دهد. وي مخصوصا نام شماري از دانشجويان مبارز را که اکنون نامشان فراموش شده زنده کرده است.

وي که در جريان بازديد از کميته ياد اتاق هاي شکنجه را بيان کرده و خاطراتش را از آنچه در آنجا رخ داده آورده است.

وي پيش از زندان هم کتابي دربا عنوان ارتجاع مدرن و صبر بصير که نام جلال رفعتي روي نوشته شده بود منتشر کرده و نشان داده بود که به مباحث تئوريک هم علاقه مند است. کتابچه اي هم با عنوان اصول حاکم بر روابط اقتصادي در اسلام.

در زندان بحث مجاهدين با انتشار بيانيه تغيير ايدئولوژي بسيار داغ شده و تحليل ساواک اين بوده است که مارکسيستها از ساده لوحي روحانيون و مبارزان متدين استفاده کرده اند.شرحي در اين باره در کتاب آمده است.

در اين خاطرات، ياد از آيت الله طالقاني، مسائل جاري در زندان از جلسات درس و غيره، ياد از اشعار انقلابي و سرودها، تئاتر در زندان اوين، هاشمي رفسنجاني، ياد از صمديه لباف، صمد قهرماني و همين طور مناسبات داخل و بيرون زندان مطالب خواندني آمده است.

بحث از شريعتي هم در اين خاطرات در حد خود محدود اما جالب است. به ويژه خاطره اي از آقاي عسکراولادي در تحليل مقالات نقد مارکسيسم دکتر که در وقت زندانش در کيهان چاپ شد. عسکر اولادي گفته بود که شريعتي با دادن اين مقالات يک نوع فداکاري کرده و با خدا معامله کرده و پس از شنيدن مارکسيست شدن مجاهدين با اين اقدام به مبارزه با مارکسيسم برخاسته است. از صفحه 165 مربوط به دوران بعد از انقلاب است. در اين قسمت شرحي از همکاريش با کيهان و اطلاعات و نوشتن برخي از آثار و کتابهاي را به دست داده است.

کتاب ضمائم جالبي هم دارد که شامل برخي از اشعار انقلابي آن روزگار و اسنادي مربوط به پرونده آقاي جلال رفيع است. چند عکس هم چاپ شده که از بس خراب چاپ شده انسان آروز مي کند اگر نبود بهتر بود.