۲۶۹۵
۰
۱۳۹۶/۱۱/۱
سه فقیه حکیم

سه فقیه حکیم

پدیدآور: علی ثقفی ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) و نشر عروجتاریخ چاپ: ۱۳۹۶مکان چاپ: تهران

خلاصه

نوشتار حاضر، زندگی نامه ی سه فقیه حکیم؛ حضرت آیت الله حاج میرزا محمد ثقفی تهرانی، آیت الله میرزا ابوالفضل تهرانی و آیت الله حاج میرزا ابوالقاسم نوری تهرانی را بیان می کند.

معرفی کتاب

پامنار یکی از خیابان های اصلی محله عودلاجان (از محله های قدیمی تهران)، روزگاری مرکز تهران قدیم و محلی برای سکونت بسیاری از بزرگان سیاسی، اجتماعی، علمی، روحانی و تجاری بود. نگاهی به اسامی کوچه های منتهی به این بزرگراه دیروز، این واقعیت تاریخی را نشان می دهد و شاید بی دلیل نبود که کشوری مانند شوروری در ابتدای این خیابان در زمینی به وسعت حدود سه هزار متر به عنوان سفارتخانه، مستقر شده بود که هنوز هم به بهانه مرکز تجاری در اختیار روسیه است.

امروزه پامنار یکی از محله های فرسوده و شاید از نظر زندگی متروکه است. طبیعی است در چنین شرایطی کمتر آن صفای گذشته و زندگی آرام روزگاران آرامش، حس شود. کسانی که سالیان درازی را در پامنار سپری کرده اند می دانند که هنوز هم تعدادی از ساکنین باقی مانده از افراد آن روزگاران و یا فرزندانشان کم و بیش به روش قدیمی زندگی می کنند. 

شاید تنها یادگار ایام گذشته از این خیابان، مناره ای باشد که راست قامت کنار مسجد آیت الله ثقفی ایستاده و حکایت روزگاران را در لابلای پله های گردان خود بازگو می کند و به ما یادآور می شود که چگونه بعضی اوقات اذان، مرشد حبیب الله از پله هایش بالا می رفت و در بالای آن به صوت رسای خود مردم را برای فریضه نماز جماعت که به امامت آیت الله حاج میرزا محمد ثقفی اقامه می شد، دعودت می کرد.

در میانه پامنار منزل و مسجد آیت الله کاشانی که قبل تر به مسجد آقا بهرام شهرت داشت، واقع شده است پایگاهی برای گروهی از انقلابیون بود که آن روزها علیه حکومت طاغوت جنب و جوشی داشتند و خود حضرت آیت الله کاشانی رکن و رهبر مبارزین بود. در کنار مسجد آقا بهرام کوچه ای به نام صدر اعظم بود که امروز به نام شهید صوفیانی نامگذاری شده است و در کمرکش این کوچه دالانی بود که پس از گذر از چهار خانه، در انتها به منزل آیت الله ثقفی ختم می شد. خانه ی آیت الله مشتمل بر یک بیرونی و یک اندرونی بود. این خانه به انضمام دو - سه خانه دیگر که در ورودی دالان قرار داشت مسکن پدر و پدر بزرگ ایشان بود؛ حضرت آیت الله حاج میرزا ابوالفضل تهرانی و حضرت آیت الله حاج میرزا ابوالقاسم کلانتر نوری. که بعدا آن دو - سه خانه برای امرار معاش به اجاره داده شد. اندرونی این خانه که زادگاه سرکار مرحومه خانم خدیجه ثقفی همسر مکرمه حضرت امام خمینی (ره) است، دری به کوچه بن بستی داشت که به کوچه بهاء الدوله می رسید و در انتهای بن بست خانه ای بود که سال ها محل سکونت همسر اول آیت الله ثقفی بود و چندین تابستان افتخار میزبانی امام خمینی (ره) را داشت.

در بیت آیت الله ثقفی در زمان حیات پدر و پدربزرگ، رفت و آمد بیشتری از شخصیت های دولتی، سیاسی و علمی انجام می گرفت. در یکی از خانه ها اتاق بزرگی با سقفی آیینه کاری و دیواری گچ بری شده و درهایی چوبی با شیشه های الوان که به صورت کشویی بالا و پایین می آمد و آن روز به این نوع پنجره ها «ارسی» می گفتند، مزین شده بود و آن روز این قبیل اتاق ها به «شاه نشین» معروف بود. از این محل، برای پذیرایی میهمانان رسمی، اعم از دولتی و یا شخصیت های علمی بهره برداری می شد. بعدها مرحوم آیت الله حاج میرزا محمد ثقفی که علاقه ای به تشریفات این چنینی که در میان بزرگان مرسوم بود، نداشت و می خواست بسیار ساده و بی تکلف زندگی کند و میهمانان خود را از هر صنف و گروه و قماشی که هستند در همان اتاق اختصاصی و مطالعه خود پذیرایی نماید و چون بنا نداشت از وجوهات شرعی و سهمیه ی حوزوی گذران زندگی کند لذا سه - چهار خانه موجود را اجاره داد و به همان بیرونی ساده خویش اکتفا نمود.

در گذشته پامنار از خیابان چراغ گاز (امیرکبیر امروز) شروع می شد و در مسیر شمال به جنوب در جنب مسجد صالحیه (آیت الله ثقفی ) به بازار مسقفی ختم می گردید که در ادامه، بازار به خیابان بوذرجمهوری (پانزده خرداد فعلی) می رسید. وقتی تصمیم گرفته شد که بازار برچیده و مسیر آن روز گسترده شود قسمتی از مسجد صالحیه به خیابان واگذار شد و مسجد مذکور به صورت نیمه جان رها گردید و بعدها به اهتمام اهالی محل و توصیه و پیگیری آیت الله ثقفی و حمایت سازمان اوقاف مسجدی به کمی فاصله از مسجد قبلی ساخته شد. ناگفته نماند که در گلوگاه بازار تکیه ای به نام تکیه ملا صالح وجود داشت که مشتمل بر یک حوزه کوچک علمی برای طلاب، یک مسجد، یک تکیه برای اقامه عزاداری و یک بارانداز و حمام و آب انبار بود. مرحوم میرزا صالح علاوه بر وقف این محلات، تعدادی مغازه در ابتدای بازار که مالک بود، همه را وقف کرد تا مخارج مدرسه، مسجد و تکیه از محل درآمد این املاک تأمین شود. متأسفانه امروز از حوزه علمیه و تکیه و ...خبری نیست و موقوفات در اختیار اداره اوقاف و امور خیریه است.

آنچه بیشتر از همه مایه تاسف است این  که آن روزها این خیابان از مراکز مهم فرهنگی، مذهبی و سیاسی بود و شاید بدون اغراق برترین محله فرهنگی- دینی تهران به شمار می آمد. وجود شخصیت های روحانی چون آیت الله کاشانی، آیت الله شاه آبادی، آیت الله لاریجانی، آیت الله سبط الشیخ، آیت الله ثقفی، آیت الله افجه ای، آیت الله استرآبادی، حاج سیف الاشراف افجه ای و ... بر وجاهت و شرافت این منطقه افزوده و اعتباری دوچندان به این محله بخشیده بود. امروز متأسفانه آنها که رفته اند و هیچ کس به مانند ایشان و یا حتی به درجاتی به مراتب پایین تر در این محله سکونت ندارند و این افت علمی برای آنها که سنی بیشتر دارند و در این محله رفت و آمد می کنند، کاملا محسوس و مایه تأسف است.

نوشتار حاضر شاید قدمی کوتاه در معرفی سه تن از فقهاء حکیم و ادای دینی هرچند کوچک به خانواده بزرگ ثقفی است. خصوصیات اخلاقی، تألیفات، فرزندان و کلام دیگران درباره ی ایشان یا سروده های این فقیهان حکیم در این مجموعه معرفی گردیده است. 

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر

ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر

محمد پورکيان

اين کتاب که در برلن غربي در سال 1357 چاپ شده است در باره سابقه آشنايي ارنست پرون با محمدرضا پهلوي و

شناخت تاریخی طایفه بهلولی و تعاملات سیاسی آنها در عصر پهلوی

شناخت تاریخی طایفه بهلولی و تعاملات سیاسی آنها در عصر پهلوی

زهرا علیزاده بیرجندی

بر اساس نتایج تحقیقات میدانی و کتابخانه ای و در مقایسه با سایر جوامع عشایری ایران، بهلولی ها یک طایف

منابع مشابه بیشتر ...

در مسیر احیای آثار حکیم ابونصر فارابی

در مسیر احیای آثار حکیم ابونصر فارابی

اکبر اسدعلیزاده

کتاب پیش رو در صدد معرفی طرح پژوهشی موسوعه حکیم ابونصر فارابی و بیان مراحل و شیوه های پژوهشی آن و گز

اصلاحات ارضی در استان کردستان (53-1341) - منطق استقرار، پیامدهای اجتماعی و تبعات سیاسی

اصلاحات ارضی در استان کردستان (53-1341) - منطق استقرار، پیامدهای اجتماعی و تبعات سیاسی

شهین رعنایی

اصلاحات ارضی در ایران که قرار بود رابطه ی ارباب - رعیتی را در کشور ملغی سازد و زارع را به دهقان صاحب