
الشیخ النجاشی: دراسة فی السیرة و العقیدة
خلاصه
نگریستن به میراث اندیشگیِ پیشینیان از زاویهای نو و جدا از زاویه نگاههای مرسوم میتواند نتایجی بدیع در پی داشته باشد. دکتر حسن عیسی حکیم در کتاب خویش چنین کرده است. او رجال نجاشی را نه چون پیشینیان به مثابه کتابی رجالی و بیانگر احوال راویان، بلکه به عنوانِ آیینۀ میراث مکتوب شیعه نگریسته است.معرفی کتاب
نگریستن به میراث اندیشگیِ پیشینیان از زاویهای نو و جدا از زاویه نگاههای مرسوم میتواند نتایجی بدیع در پی داشته باشد. دکتر حسن عیسی حکیم در کتاب خویش چنین کرده است. او رجال نجاشی را نه چون پیشینیان به مثابه کتابی رجالی و بیانگر احوال راویان، بلکه به عنوانِ آیینۀ میراث مکتوب شیعه نگریسته است و از این منظر کوشیده تا گوشههایی از نظام فکریِ شیعیان نخستین را به تصویر کشاند.
کتاب در یک مقدمه و شش فصل سامان یافته است. نویسنده در مقدمه (ص 3- 4) از دقّتهای نجاشی در گزارش میراث مکتوب شیعه از سدۀ نخست تا پنجم هجری سخن میگوید و رسالتِ اصلی کتاب خویش را بازخوانی سیاهۀ کتابهای گزارش در رجال نجاشی و ترتیب موضوعی آنها میداند. او در فصل نخست (ص 7- 18) روزگارِ نجاشی (372- 450هـ) را از نظر میگذراند. در این دوران آلبویه در کنار برقراری امنیت و رفاه در بغداد، مردمان را در ابراز عقیده و رأی خویش آزاد گذاشتند و دانشیان با تخصّصها و مذاهب گوناگون را ارج نهادند، از اینرو بغداد کعبۀ آمال و آرام جایِ عالمان شد. از دیگر سو تأسیس دارالعلمهای گونهگون در بغداد چون دارالعلم ابونصر بن شاپور بستری مناسب برای مباحثات و مناظرات علمی فراهم آورد و بدینسان علم و دانش در عرصههای گونهگون خویش به اوج شکوفایی رسید. پس از سال 400 هجری، نزاعهای میان خلافت عباسی و خلافت فاطمی، پروبالگرفتن اندیشههای سلفی، غارتهای عیّاران و دستبهدستشدنِ گاه و بیگاه حکومت و ... بغداد در هالهای از آشفتگی و بیثباتی فرو برد تا آنکه به سال 447هـ سلجوقیان بر این شهر مسلّط گشتند و در پی آن موجی از قتل و غارت، میراثسوزی و شیعه ستیزی بغداد را درنوردید.
حکیم در فصل دوم (ص 21- 30) به زندگانی نجاشی میپردازد. اجداد و خاندان، تولّد، تحصیلات و جایگاه علمی، سفرهای نجاشی به نجف، کوفه، جزیره و بصره و اجازات علمی او از مواردی است که در این فصل بهاختصار از آن سخن به میان رفته است. تاریخ و محلّ وفات نجاشی فرجامین بحث در این فصل است. این بحث اندکی مفصلتر از مباحث دیگر است؛ زیرا از سویی مصادر تاریخ وفات نجاشی را 450 هجری گزارش گردهاند و از سوی دیگر در رجال او به تاریخ وفات ابویعلی جعفری، سال 463هـ اشاره شده است. حکیم راهکارهای عالمان در قبال این مسئله چون اشتباهبودن تاریخ وفات نجاشی و تصحیف در تاریخ وفات ابویعلی جعفری را مطرح کرده است، ولی ظاهراً خود به این راهحل مرحوم آقابزرگ تهرانی گراییده است که تاریخ وفات ابویعلی جعفری در حاشیه کتاب بوده و ناسخان آن را در متن داخل کردهاند.
سومین فصل کتاب (ص 35- 93) به مشایخ و اساتید نجاشی ویژه است. بررسی این مقوله بهویژه در علوم وابسته به سماع چون حدیث و رجال بسیار اهمیّت دارد؛ زیرا کثرت اساتید فرد به معنای زیادت خبرویت و اطلاع اوست. همچنین نجاشی جز مواردی انگشتشمار، از شرح حال مشایخ خود خبر نداده است. در کنار همۀ اینها برخی از عالمان بر آن رفتهاند که تمامی مشایخ نجاشی ثقهاند که با توجّه به عدم وجود توثیق برای بسیاری از اساتید نجاشی، تعیین دقیق مصادیق آنها مهمّ خواهد بود. حکیم سیاههای 53نفره از اساتید نجاشی ارائه میدهد که عبارتند از: ابراهیم بن مخلد بن جعفر القاضی، ابوالحسن البغدادی السورائی البزاز، ابوالحسن المیمونی، ابوالحسن بن محمد بن ابی سعید، ابوالحسین بن لمهلوس العلوی الموسوی، ابوطالب بن عزوز، ابوعبدالله بن الخمری، ابوعبدالله النحوی، ابوعلی بن همام، احمد بن الحسین بن عبیدالله الغضائری، احمد بن عبدالواحد بن احمد البزاز، احمد بن علی بن الحسن بن شاذان الفامی القمی، احمد بن علی بن العباس السیرافی، احمد بن الکامل، احمد بن محمد بن سلیمان الزراری، احمد بن محمد بن عبدالله الجعفی، احمد بن محمد بن عبیدالله الجوهری، احمد بن محمد بن علی الکوفی الکاتب، احمد بن محمد بن عمران بن موسی بن الجندی، احمد بن محمد بن موسی بن الصلت الاهوازی، احمد بن محمد المستنشق، احمد بن هارون، اسد بن ابراهیم بن کلیب السلمی الحرانی، الحسن بن احمد بن ابراهیم، الحسن بن احمد بن القاسم العلوی المحمدی، الحسن بن احمد بن محمد ن الهیثم العجلی، الحسن بن محمد بن یحیی الفحام، الحسین بن احمد بن موسی بن هدبة، الحسین بن جعفر بن محمد المخزومی الخزاز الکوفی، الحسین بن عبیدالله بن ابراهیم الغضائری، الحسین بن عبیدالله القزوینی، سلاکة بن دکا الموصلی الحرانی، العباس بن عمر بن العباس الفارسی الکلواذانی، عبدالله بن محمد بن عبدالله الحذاء الدعلجی، عبدالسلام بن الحسین بن محمد البصری الادیب، عبدالواحد بن محمّد بن عبدالله البغدادی البزاز، عثمان بن احمد الواسطی، عثمان بن حاتم بن المنتاب التغلبی، علی بن احمد بن العباس النجاشی، علی بن احمد بن محمد بن طاهر بن ابی جید القمی، علی بن الحسین بن موسی الموسوی (سید مرتضی)، علی بن شبل بن اسد الوکیل، علی بن محمّد العدوی الشمشاطی، علی بن محمد بن یوسف، محمّد بن جعفر التمیمی النجار، محمد بن الحسین بن موسی الموسوی (سیّد رضی)، محمّد بن عبدالله بن محمّد بن عبید الشیبانی، محمّد بن عبیدالله بن احمد بن ابی طاهر الزراری، محمّد بن عثمان بن الحسن النصیبی، محمد بن علی بن خشیش التمیمی الفزاری، محمد بن علی بن شاذان القزوینی، محمد بن علی بن یعقوب القناتی الکاتب، محمّد بن محمّد بن نعمان الحارثی العکبری (شیخ مفید)، محمّد بن هارون بن موسی التلعکبری، هارون بن موسی بن احمد التلعکبری. گفتنی است که نویسنده بر اساس گزارشهای عالمان متأخّر چون بحر العلوم در الفوائد الرجالیة، خوانساری در روضات، سیّدمحسن امین در أعیان الشیعة، آقابزرگ تهرانی در الذریعة، آیتالله العظمی خویی در معجم رجال الحدیث لیست مذکور را فراهم آورده است و خود ذیل شرح حال برخی از اینان چون متذکّر میشود که شاگردی نجاشی نزد ایشان ثابت نشده است. سعی نویسنده بر آن است که با استفاده از دیگر مصادر رجالی شیعه و کتابهای تاریخی و رجال اهل سنّت بر زندگانی هر یک از افراد پیشگفته پرتویی افکند.
فصل چهارم (ص 97- 106) بر وزانِ فصل پیشین دربارۀ سیزده نفر از شاگردان و معاصرانِ نجاشی و شرح حال آنهاست، مانند ذوالفقار بن محمّد بن معبد الحسینی، سلیمان بن الحسن بن سلمان الصهرشتی، علی بن احمد بن علی نجاشی (پسر نجاشی)، محمّد بن الحسن بن علی الطوسی (شیخ طوسی)، احمد بن محمد بن احمد بن طرخان الکندی، اسحاق بن الحسین بن بکران العقرائی، الحسین بن علی بن الحسین المغربی، عبدالله بن الحسین بن محمد بن یعقوب الفارسی، علی بن حماد العدوی، علی بن عبدالله بن عمران القرشی المیمونی، علی بن عبدالرحمن بن عیسی بن عروة الکاتب، علی بن محمد بن شیران الابلی، محمد بن علی الشجاعی، محمد بن موسی بن عبدویه القزوینی، هبة الله بن احمد بن محمّد الکاتب.
نویسنده در فصل پنجم (ص 109- 176) از نگاشتههای نجاشی سخن میگوید. ابتدا به صورت گذرا بر آثار او چون أخبار بنی سنسن، اسد بن المعلّی،[1] انساب بنی نضر بن قعین و أیامهم و اشعارهم، تفسیر، الجمعة و ما ورد فیه من الأعمال، الرجال یا الفهرست، الکوفة و ما فیها من الآثار و الفضائل، مختصر الأنواء و مواضع النجوم التی سمتها العرب مروری دارد و آنگاه به صورتِ خاصّ به بررسی تحلیلی کتاب رجال میپردازد. نجاشی در مقدمۀ کوتاه خود از سخن سیّدشریف یاد میکند که مخالفان شیعه را گروهی بدون پیشینه و اثر میانگاشتند و همین او را به نگارش کتابی دربارۀ مصنفات شیعه وا میدارد. برخی سیّد شریف را سیّدمرتضی دانستهاند، ولی نویسنده بر آن است که او ابویعلی محمد بن حسن جعفری است. نجاشی در این مقدمه بیان میکند که به قدر توش و توان خویش سیاهۀ آثار را گرد آورده و دعوی استقصاء ندارد، چه شمار آنها بسیار است و در سرزمینهای گونهگون پراکندهاند. به باور نویسنده این عذر هر چند در جای خود موجّه است، امّا عدم اشارۀ نجاشی به صاحبان کتب و امامی مذهبان معروفی چون حسن بن محبوب، الحسن بن ابی الصهبان عبد الجبار،[2] ابوعبدالله الحسنی، عبدالعزیز بن اسحاق، علی بن احمد العلوی العقیقی، حیدر بن نعیم سمرقندی، محمّد بن ابی عمیر[3] توجیهناپذیر است. پس از بررسی مقدمه، از اهمیّت کتاب سخن به میان آمده است. نویسنده با بهرهجستن از سخنان عالمان دربارۀ جایگاه کتاب، استناد وسیع دانشیان شیعی و حتّی سنّی بدان و اشاره به تألیفات بر محور آن، کوشیده تا اهمیّت کتاب را بر نماید. به باور او یکی از جلوههای بارز اهمیّت رجال نجاشی، ترسیم معالم حیاتِ علمی و فکری در شهرهای سرزمین اسلامی است. او در همین راستا به بخشی از تصویرگریهای رجال نجاشی از فضای علمی، عالمان و محدّثان شهرهای بغداد، کوفه، نجف، کربلا، سامرا، بصره، قم، ری، نیشابور و... اشاره دارد.
پس از این ساختار شرححالهای کتاب بررسی میشود و ویژگیهای آنها و اطلاعاتی که در ضمنشان عرضه شده با نمونههایی ارائه میگردد. این اطلاعات عبارتند از: 1. شناسههای هویّتی راوی (اسم، کنیه، لقب، نسبت به قبیله، شهر، شغل و...) 2. مناصب اداری و دینی (مثل قاضی، خازن، کاتب) 3. فعالیتها، تخصّصها و برآیندهای علمی (در زمینههای تفسیر، حدیث، قرائت، ادب، فلسفه و کلام، فقه، وعظ و زهد و آثار) 4. مکانها و نقشهها 5. مذاهب و فرق (فقهی، کلامی، فلسفی) 6. علقهها و پیوندها با ائمه و اهلبیت (مثل مصاحبت با معصوم، وجاهت و منزلت نزد او، وکالت و...) 7. مصطلحات خاصّ به امامیه (مثل أصحابنا و...) 8. القاب و مصطحات خاندانی (مثل شیخ من الهاشمیین، الشریف، الطاطری و...) 9. مصطلحات جرح و تعدیل (نمونههای از الفاظ جرح و تعدیل در رجال نجاشی همراه با مدلول آن) 10. اطناب و ایجاز (در شرححالها به فراخورِ جایگاه علمی و اجتماعی فرد) 11. ویژگیهای ظاهری و جسمانی 12. جنبههای تاریخی و تمدّنی (مانند رخدادهای تاریخی، شغلها و پوششها)
فرجام این فصل منابع نجاشی در کتاب خویش است. نقل مستقیم یا باواسطه از افرادی مانند ابن عقده، بلاذری، حسین بن حسن بن بابویه، سعد بن عبدالله اشعری، سلامة بن محمّد ارزنی، پدر شیخ صدوق، جاحظ، ابن ندیم، بخاری، طبری، ابن بطه، ابن سعد، شیخ صدوق، کشی، محمد بن عمر واقدی، مسلم بن حجاج، منابع مجهول چون ذکر بعض اصحابنا، کتابهای فهرست مثل فهارس برقی، حمید بن زیاد، ابن ولید، ابن بطه و علی بن محمد شمشاطی، کتب رجال و طبقات مثل طبقات سعد بن عبدالله، رجال ابن عقده، کتاب الشیعة من اصحاب الحدیث جعابی، رجال کشی و... و خطوط بهری از دانشیان چون ابن عقده، غضائری، ابن نوح، حسین بن احمد بن شیبان قزوینی از جملۀ این منابع هستند.
فصل ششم در حقیقت پاسخگوی مهمترین دغدغۀ نویسنده است؛ یعنی دادن چینش و ترتیبی نو به آثار گزارششده در رجال نجاشی و از همین روی هم بیشترین حجم کتاب را به خود اختصاص داده است. در اینجا موضوعات کتابهای گزارششده در رجال نجاشی را در ده دستۀ کلّی قرآن کریم و علوم آن، حدیث شریف و علوم آن، سیرۀ نبوی و ولوی، فقه و اصول فقه، ادعیه و اعمال و زیارات، اخلاق و آداب، عقائد و فرق و مذاهب، رجال و تاریخ و تمدن، لغت و ادب و متفرقات آورده شده است. هر یک از این بخشها نیز به نوبۀ خویش فروعاتی دارند. برای نمونه قسمت مربوط به فقه زیرمجموعههایی چون عبادات و معاملات دارد و خود عبادات هم زیرشاخههایی چون صلاة، صوم، زکات، خمس و... پیدا میکند. نویسنده در هر یک از این زیرشاخهها جدولی سهبخشی، شامل نام کتاب، نام نویسنده و آدرس آن در رجال نجاشی طراحی کرده است و اسامی کتابها با موضوع مدّ نظر را آورده است. در ابتدای موضوعات کلی و زیرشاخهها هم توضیحاتی کلّی دربارۀ موضوع داده یا در انتهای یادکرد کتابهای هر بخش گاه جمعبندیهایی کرده است.
در جدول زیر کوشیدهایم تا نمایی کلّی از دو دستۀ پیشگفته، زیرشاخههای آن و تعداد کتابهای هر دسته ارائه دهیم.
موضوع |
تعداد آثار به تفکیک زیرشاخهها |
مجموع آثار |
القرآن الکریم و علومه |
-------------------------------------------------------------------------- |
97 |
الحدیث الشریف و علومه |
الاصول و الکتب و النوادر و النسخ (615)، الکتب العددیة (20)، رواة الحدیث و رجاله (29)، کتب الحدیث و مصادره (14)، الرسائل و المسائل و الروایات (54)، الحدیث و طرقه و علومه.(46) |
781 |
السیرة النبویة و أهل البیت |
السیرة النبویة (52)، الإمام علی (118)، خدیجة و فاطمة (14)، الامامان الحسن و الحسین (30)، الامام زین العابدین و ولداه الباقر و زید (24)، الامام الصادق (24)، الامامان الکاظم و الرضا (40)، الائمة الجواد و الهادی و العسکری (12)، الامام المهدی و الغیبة (49)، الائمة (38)، آل البیت و آل ابی طالب (52) |
453 |
الفقه و الاصول |
کتب الفقه (46)، کتب اصول الفقه (23)، ابواب الفقه (العبادات (444)، المعاملات (271)، الاحکام (197)) |
981 |
الادعیة و الاعمال و الزیارات |
-------------------------------------------------------------------------- |
90 |
الاخلاق و الآداب |
-------------------------------------------------------------------------- |
138 |
العقائد و الفرق و المذاهب |
أصول الدین (التوحید (73)، العدل (2)، النبوة (25)، الامامة (99)، المعاد (10)، اصول دین (11))، الایمان و الکفر (32)، الغلو و الغلاة (16)، المعتزلة و الاعتزال (25)، الفسلفة و علم الکلام (170)، الردود علی أصحاب الفرق (63)، المسائل و الجوابات (45) |
571 |
الرجال و التاریخ و الحضارة |
الاخبار و التاریخ (156)، الرجال و النساء (59)، الغارات و المغازی و الملاحم (50)، الخطب و الرسائل (24)، المناقب و الفضائل (52)، الانساب و القبائل (25)، المثالب و النقائض (24)، الاوائل و الاواخر (7)، الفتوح و المعارک (54)، المدن و المواقع (17)، الطب و الادویه (27)، الحیوان و النبات (21)، العلوم و المعارف (41)، الطبقات و الفرق و الجماعات (48)، المجالس و الامالی (17)، الطرائف و الظرائف و اللطائف (9)، الملابس و النقود و الاحجار الکریمة (25)، الملاهی و المسلیات و السفرات (16)، المواعظ و الارشاد (11)، الافلاک و النجوم (13)، المحاسن و المساوئ (23) |
719 |
اللغة و الأدب |
الشعر و الشعراء (50)، النحو و اللغة و الادب (25)، البلاغة و البیان (5) |
80 |
المتفرقات |
-------------------------------------------------------------------------- |
19 |
به هر روی کتاب حسن عیسی حکیم و بهویژه فصل ششم آن گامی نو در راه باز شناخت میراثهای مکتوب شیعه در سدههای نخست است و پیجویی و تکمیل آن امری بایسته و شایسته است.
معرفی از: روح اللّه شهیدی
منبع: آینه پژهش، شماره 159
[1]. نویسنده این مطلب را از الذریعة نقل کرده است ولی این مطلب صحیح نیست؛ چراکه آقا بزرگ تهرانی تنها گفته است که نجاشی به صورت مستقل شرح حال اسد بن معلی را آورده است (الذریعة، ج 1، ص 336) و این ارتباطی به نوشتن کتاب مستقل دربارۀ او ندارد.
[2]. به نظر میرسد که محمّد بن ابی الصهبان صحیح باشد.
[3]. البته نجاشی شرح حال ابن ابی عمیر را آورده است. (رجال النجاشی، ش 887)
پربازدید ها بیشتر ...

سومریان در تاریخ بضمیمه تمدن سومری
عزمی سکر - جاک پیرینکتاب حاضر از دو بخش تشکیل شده است: بخش نخست سومریان در تاریخ، تألیف نویسنده لبنانی دکتر عزمی سکر که

ارنست پرون فراش دبيرستان شوهر شاهنشاه آريامهر
محمد پورکياناين کتاب که در برلن غربي در سال 1357 چاپ شده است در باره سابقه آشنايي ارنست پرون با محمدرضا پهلوي و
نظری یافت نشد.