۴۹۶۷
۰
۱۳۸۳/۱۱/۲۴

داستان تسلط وهابيان بر نجد ( نگاهي به کتاب العثمانيون و آل سعود في الارشيف العثماني )

پدیدآور: رسول جعفريان
داستان تسلط وهابيان بر نجد

نگاهي به کتاب العثمانيون و آل سعود في الارشيف العثماني

زکريا قورشون

بيروت
الدار العربيه للموسوعات، 2005

رسول جعفريان

جزيره العرب از يک جهت متعلق به اعراب ساکن آنجا بوده و هست و از جهت ديگر متعلق به همه مسلمانان، اعم از دولتها وملتهاست. بنابرين - واز ديرباز- اهميت ديني اين ناحيه، سبب شده است تا حاکمان بلاد مختلف نسبت به آن حساسيت داشته و علاقمند باشند تا نام آنان در آنجا بر سر زبان باشد و در خطبه نماز جمعه از آنان ياد شود. روزگاري عباسيان و فاطميان چنين مي کردند. بعدها آل رسول حاکم در يمن و مماليک که مرکزشان در صنعا و قاهره مصر بود رياست حرمين يا مقام خادم الحرميني را داشتند. سپس دولت عثماني که از زمان سلطان سليم (م 926) بر اين ناحيه مسلط شدند و اين لقب را به خود اختصاص دادند، رياست بر حرم داشتند و بنامشان خطبه خوانده مي شد. ابتدا مکه و مدينه و بعدها بر ساير نقاط جزيره العرب از جمله احساء و نجد و حتي يمن هم تسلط يافتند. اين تسلط بيش از چهار قرن به درازا کشيد.
درست زماني که دولت عثماني در بخش اروپايي خود، سخت گرفتار دولت هاي اروپايي و فشارهاي بي امان روسيه بود، در سمت و سوي جزيره العرب هم گرفتار وهابيان در نجد و احساء شد. محمد بن سعود که رئيس يک قبيله بود با حمايت از انديشه هاي محمد بن عبدالوهاب و اتحاد با وي در سال 1744 ميلادي ، توانست نجد و سپس احساء و قطيف را در تصرف خود در آورد و عثماني ها را براي مدتها گرفتار مشکل کند. عثماني ها در مرتبه نخست ، در اواخر قرن دوازدهم و اوائل قرن سيزدهم هجري با اين ماجرا درگير شدند و در نهايت آن را سرکوب کردند.
اين جريان صد سال بعد، در اوائل قرن چهاردهم هجري، با ديگر سربرآورد. اين زمان از اعقاب آل سعود، عبدالعزيز بن عبدالرحمن حرکتش را در سنين جواني آغاز کرد. اين بار به دليل ضعف مفرط دولت عثماني و شرايط جديد پديد آمده در بلاد عربي بر ضد عثماني ها و ترکها بخت با او يار شد. در واقع، همزمان با رشد جريان هاي عربي ضد عثماني از يک سو و فشار اروپايي ها براي از هم گسستن دولت عثماني که از آن با عنوان يک دولت بيمار ياد مي شد، فرصتي تاريخي براي آل سعود پديد آورد تا سلطنت خود را پايه گذاري کنند و ايادي دولت عثماني را از اين نقطه بيرون رانند.
ماجراي اين دو دوره از حرکت وهابي ها در سالنامه هاي عثماني با دقت ثبت شده و مواضع و اقدامات دولت عثماني در برابر دولت مستقل نجد به تفصيل در اسناد موجود در آرشيو نخست وزيري ترکيه موجود است. در اين اسناد اطلاعات بسيار دقيقي ارائه شده که نوعا نگاه و نظر دولت عثماني را نسبت به حرکت وهابيان نشان مي دهد.
عثماني ها علاوه بر اقدامات نظامي سياسي فراوان از لحاظ مذهبي هم تلاش فراواني کردند تا حرکت وهابيت را به عنوان يک بدعت محکوم کنند و از بين ببرند. در اين زمينه علماي عثماني رساله هاي بيشماري در نقد تفکر وهابي نوشتند که بيشتر آنها همان زمان در استانبول چاپ شده است. مع الاسف نويسنده اين سطور تاکنون گزارش کاملي از اين فعاليت هاي علمي و انتشاراتي که علماي سني بر ضد وهابي ها داشتند در جايي نخوانده است.
در سالهاي اخير يک حرکت علمي براي انتشار اسناد عثماني و اطلاعات موجود در آنجا در باره جزيره العرب آغاز شده است. طبعا اين اسناد بيشمار براي روشن کردن تاريخ جزيره العرب از اهميت زيادي برخودار است. کارهاي استاد زکريا کورشون و نيز سهييل صابان که اولي بيشتر به ترکي و گاه به عربي و دومي غالبا به عربي به صورت مقاله يا کتاب در سعودي چاپ مي شود، با استفاده از اسناد عثماني در ارتباط با جزيره العرب نوشته شده است.
سهيل صابان کارمند پژوهشي کتابخانه ملک فهد در رياض است و طبعا نگاهي جانبدارانه نسبت به وهابي ها دارد. وي اخيرا کتابي هم با عنوان مصادر تاريخ الجزيرة العربيه في ترکيا نوشته که همان کتابخانه منتشر کرده و حاوي فهرستي از اسناد موجود در ترکيه در باره تاريخ سياسي عربستان است. از صابان مقالاتي هم در نشريات مختلف تاريخي سعودي از جمله نشريه الدارة و مجله کتابخانه ملک فهد در زمينه اسناد عثماني در ارتباط با جزيرة العرب منتشر کرده است.
زکريا کورشون از استاداني است که در ترکيه زندگي مي کند و طبعا گريش هاي ترکي خود را که عميقا ضد وهابي است کم و بيش در خود حفظ کرده است.
کتاب العثمانيون و آل سعود في الارشيف العثماني (1745 – 1914) از آثاري است که استاد زکريا کورشون در قالب يک اثر پژوهشي و محققانه در اين موضوع نوشته است.
متن ترکي آن در سال 1998 در ترکيه منتشر شده و اکنون متن عربي آن توسط الدار العربيه للموسوعات در لبنان به چاپ رسيده است.
زکريا کورشون يا قورشون يا گورشون (در ترکي به معناي گلوله) متولد طرابوزان است که ليسانس خود را در دانشگاه مرمره گرفته، زبان عربي را در دانشگاه بوسفور و عربي را در دانشگاه قاهره خوانده و دکتراي خود را در تاريخ سياسي جديد از دانشگاه مرمره در سال 1991 گرفته است. وي از سال 1995 به مقام استادي رسيده و طي اين سالها آثاري در زمينه ارتباط عثماني با بلاد عربي نوشته است. اين اطلاعاتي است که روي جلد کتاب وي آمده است.
اثر حاضر با استفاده از اسناد آرشيو عثماني تلاش کرده است تا موضوع مورد بحث را با دقت به لحاظ تاريخي شکافته و جوانب مختلف آن را آشکار سازد.
فصل اول اين کتاب کاهش نفوذ دولت عثماني در نجد و احساء و ظهور حرکت وهابي در ميانه قرن هيجدهم ميلادي و اواخر قرن دوازدهم هجري است. در اين فصل، ابتدا ظهور حرکت وهابي را به عنوان يک حرکت مذهبي مورد توجه قرار داده در باره موسسه آن و نيز آراء خاص محمد بن عبدالوهاب سخن گفته شده است. اتحاد و پيوند ميان ابن سعود و ابن عبدالوهاب در ادامه آمده است. در بخش ديگري از اين فصل استيلاي وهابيان بر نجد و احساء مورد بحث قرار گرفته که در ادامه به سمت عراق آمده و به کربلا نيز تجاوز کرده آن را غارت کردند. در اين جريان آنان بر مکه و مدينه و طائف هم غلبه کردند و اين غلبه به شدت به دولت عثماني لطمه زد.
حمله به کربلا و کشتار بيش از پنج هزار نفر از شيعيان که براي عزاداري محرم در آنجا اجتماع کرده بودند يکي از مهم ترين حوادث خونيني است که ميان شيعيان و وهابيان رخ داد. گفتني است که پيش از آن وهابيان با اشغال منطقه الاحساء تعداد فراواني از شيعيان آن ناحيه را کشته و جامعه شيعي آن ناحيه را تحت سيطره خود گرفته بودند. اندکي بعد تعدادي از وهابيان به مناطق جنوبي عراق به قصد تجارت آمدند که ميان آنان و افرادي از شيعيان قبيله خزعل درگيري پيش آمد و طي آن تعدادي از وهابيان کشته شدند.
دولت عثماني از ترس حملات وهابيان به تنبيه طايفه خزعل پرداخت اما اين امر وهابيان را راضي نکرده در روز بيستم آوريل سال 1801 به کربلا يورش بردند. ايام محرم بود و تعداد زيادي زائر از اطراف و حتي ايران به کربلا آمده بودند. بر اساس اسناد موجود تعداد پنج هزار نفر در اين قتل عام توسط وهابيان کشته شدند. بسياري از مزارات و حرم مطهر تا سر حد امکان تخريب شده و غنايم بيشماري توسط وهابيان به غارت رفت. اين ماجرا نصف روز به طول انجاميد و آنان به درعيه گريختند. دولت ايران هم از اين بابت سخت عصباني شده و در ايران اعلان عزاي عمومي شد.
اين زمان نجف هم در معرض تهديد بود و به همين دليل سليمان پاشا دستور داد تا اشياء قيمتي حرم مطهر را به حرم کاظميه منتقل کردند. سليمان پاشا سپاهي را براي حمله به درعيه آماده و ارسال کرد که کاري از پيش نبرد. سال بعد سليمان پاشا مرد. از آن طرف شخصي که خود را حاجي عثمان مي ناميد به عنوان وهابي داخل در درعيه شد و گويا با تحريک والي بغداد در مسجد جامع بغداد به عبدالعزيز بن محمد حاکم دولت وهابي حمله کرده او را کشت. پس از وي فرزندش سعود به جاي وي نشست. اما به هر روي ، ماجراي کربلا خشم دنياي اسلام را برانگيخت و سني و شيعه را بر ضد وهابيان تحريک کرد (ص 64).
وهابي ها که جرأتشان بيشتر شده بود به طائف و مکه و مدينه هم دست اندازي کردند. ادامه اين اوضاع آبرويي براي دولت عثماني باقي نمي گذاشت. سعود در سال 1803 وارد مکه شد و تمامي ضريح ها و مقابر را تخريب کرده و تنها مقام ابراهيم را باقي گذاشت. او نمازهاي ائمه مذاهب اربعه را تعطيل کرد و دستور داد همه پشت سر يک امام نماز به خوانند. همچنين دستور داد که کتاب کشف الشبهات محمد بن عبدالوهاب را در کعبه بخوانند. تمام کافه ها و قهوه خانه ها تعطيل شد. تدخين و استفاده از تمامي مخدرات ممنوع شد. بعد هم به جده حمله کرده چندي آنجا را محاصره کرد. سپس به مدينه رفته آنجا را هم محاصره کرد و اجازه ورود هيچ غذايي را به آن شهر نداد. همه اينها خشم مسلمانان را برانگيخت و دولت عثماني را که مدعي منصب خادم الحرميني بود با همه دشواري هايي که پيش رو داشت ، بر ضد وهابي ها و طراحي برنامه اي براي نابودي آنان تحريک کرد.
از آنجا که اين تهاجمات و درگيري ها اين سالها را ناامن کرده بود و امر حج مختل شده بود، مسلمانان در هر کجا بودند بر ضد وهابي ها تحريک شدند. اين وضعيت در سال 1804 و 1805 هم ادامه يافت. در سال 1806 باز مکه محاصره شده در اختيار وهابي ها قرار گرفت و نام سلطان عثماني از خطبه انداخته شد. امير سعودي کارش را بسط داده همچنان بر شام و بغداد و نواحي آنها يورش برده دست به غارت مي زد.
تصميم گيري هاي بعدي دولت استانبول بدانجا منتهي شد که محمدعلي پاشا از سوي آن دولت موظف به سرکوبي اين دولت شد.
محمد علي پاشا در سال 1805 به عنوان والي مصر تعيين شد. سلطان عثماني به وي نوشت که هرچه زودتر فکري را براي فتنه سعود خارجي بکند که مدينه را در محاصره گرفته و اجازه ورود آذوقه به آنجا را نمي دهد. به مصر نيز دستور داده شد تا مهمات و آذوقه براي تدارک يک لشکر بزرگ که بتواند ماهها در بيابانهاي نجد اقامت کند فراهم سازد. با اين حال مدتها طول کشيد تا مصر کاملا تحت سيطره محمدعلي درآمده و او چاره اي براي حجاز و نجد بکند.
آن زمان زندگي اهل حجاز و به طور کل جزيره العرب از طريق مصر تامين مي شد. محمدعلي راه تجارت را بست تا مردم اين ناحيه تحت فشار قرار گرفته و خود اقدامي بر ضد وهابيان بکنند. بعد هم سپاهي به فرماندهي پسر احمد فرستاد که کاري از پيش نبرد و شکست خورد. سپاه ارسالي بعدي به کمک احمد شتافت و او توانست مدينه را از چنگ وهابيان درآورد که خبر آن همه استانبول را از شادي به آسمان برد. سال بعد يعني 1813 مکه هم از دست اين خوارج که دين تازه آورده بودند نجات يافت. سعود بن عبدالعزيز در سال 1814 مرد و پسرش عبدالله آمد.
اين بار محمدعلي پاشا فرزندش ابراهيم را با سپاه عظيمي همراه با تدارکات بيشمار به سوي وهابي ها فرستاد . همراه اين سپاه تعداد زيادي مهندس آمدند تا بناهايي را که و وهابي ها خراب کرده بودند از نو بسازند. اين بار سپاه عثماني تا درعيه رفت و آنجا را محاصره کرده درخواست تسليم شدن عبدالله بن سعود را داد. آنها تسليم نشدند اما در نهايت شهر در سال 1818 تصرف شده، عبدالله دستگير و همراه شمار زيادي از يارانش رهسپار استانبول شد. در آنجا پس از استنطاق، او را به همراهي چندين نفر از يارانش اعدام کردند. وبدين ترتيب دولت نخست سعودي از بين رفت.
مولف در فصل دوم تسلط مجدد عثماني ها را بر نجد و تشکيل ايالت مستقل را در آنجا مورد بحث قرار داده و دشواري هاي دولت عثماني را براي تثبيت حاکميت خود بر نجد و احساء و درگيري هايي که با انگليسي ها در منطقه خليج فارس داشت را بر اساس اسناد موجود در آرشيو نخست وزيري مورد بررسي قرار داده است.
از بين رفتن سلطه سياسي وهابي ها به خصوص در منطقه نجد به معناي نابودي تفکر مذهبي وهابي ها نبود. به نظر مولف حرکت مذهبي وهابي ها از هر جهت شبيه حرکت خوارج بود و مهم ترين وجه شبه آنها يکي غلو وافراط و ديگري آن بود که اعراب بدوي موجد آن بودند. خوارج و وهابيان هر دو بدوي بوده و از پذيرش سلطه دولت مرکزي گريزان. ( ص 108). دولت عثماني که نسبت به قدرت قبايل در اين منطقه آگاه بود کوشيد تا نوعي توازن قوا ميان قبايل ايجاد کرده و بقاياي آل سعود را محترم بدارد.
فصل سوم در باره ظهور آل رشيد است که رقباي آل سعود بوده و با تسلط بر آن نواحي که با حمايت عثماني ها بود آل سعود را از نجد بيرون راندند. اين زمان منازعات ميان انگليسي ها و عثماني ها در حوالي نجد و سواحل دريا ادامه داشت. اين زمان بار ديگر آل سعود حرکت دوم خويش را آغاز کرده و بر رياض و نواحي آن تسلط يافتند. اين بعد از اني که بود که آل رشيد در اين منطقه قدرت يافته و با فشاري که روي عبدالرحمن بن سعود آوردند وي را مجبور کردند همراه با خانواده خود از جمله پسرس عبدالعزيز پدر همين فهد و عبدالله وغيره .– از رياض گريخته عازم کويت شوند ( سال1891).
يازده سال بعد (102) آنان فرصت را مغتنم شمرده بعد از جذب برخي از سران قبايل شبانه به رياض آمده حاکم آن ناحيه را که از سوي آل رشيد حکومت مي کرد کشتند و بر آنجا تسلط يافتند. بعد ازآن هم شروع به حمله به نواحي اطراف کرده مناطق را يکي بعد از ديگري تصرف کردند. فصل چهارم کتاب به اشغال احساء توسط عبدالعزيز و جريان هاي بعدي اين منطقه اختصاص دارد.
اين اسناد که در اصل متعلق به عثماني است و وجهه نظر عثماني ها را نسبت به حرکت آل سعود و وهابي ها نشان مي دهد، حاوي نکات بسيار مهمي از مسائل پشت پرده تشکيل دولت سعودي است که اين بار با تلاش عبدالعزيز بن عبدالرحمن آغاز شد و با حمايت انگليسي ها توانست به مرور بر نجد و اطراف آن و در نهايت مناطق ديگر جزيره العرب تسلط يابد.( همان کتاب، ص 337 – 338).
مولف سير طولاني تحولات اين دوره را که طي آن به تدريج موقعيت آل رشيد و عثماني شريف حسين در اين منطقه تضعيف شده و بر قدرت وهابيان افزوده مي شود را بر اساس اسناد آرشيو عثماني به دقت دنبال کرده است.
نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

منابع مشابه بیشتر ...

چگونه دانش «کتاب شناخت» را به عنوان یک رشته جامع علمی تأسیس کنیم؟

رسول جعفریان

روز سه‌شنبه ساعت ۱۷ عصر اسفندماه سال ۱۴۰۲ با با حضور جمعی از پژوهشگران، فهرست‌نگاران و مدیران کتابخا

البدء و التاریخ مقدسی، اثری مبتکرانه در تاریخ نگاری اسلامی

رسول جعفریان

گزارشی است در باره کتاب البدء و التاریخ مقدسی که از جهاتی اثری مبتکرانه و منحصر به فرد در میان کتب ت

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

اندر تعریف صحیفه پنجم از کتاب صحائف العالم

رسول جعفريان

گزارش و معرفی کوتاهی است از بخشی از کتاب صحائف العالم، اثری که تاکنون منتشر نشده است. در این فصل، اط

يک گزارش و سه سند در باره حجاج ايراني در راه جبل

رسول جعفريان

یش از یک هزار و سیصد سال، ایرانیانی که عازم حج بودند از راه جبل، به مکه می رفتند. این راه، حد فاصل ک