۳۷۴۱
۰
۱۳۹۶/۰۳/۳۱

برگریزان در چهار باغ اصفهان در عصر اخیر صفوی

پدیدآور: رسول جعفریان

خلاصه

یک شاعر صفوی در چارباغ اصفهان، جایی که درختان چنار و بید فراوان بوده، و بر اثر برگ ریزان، سطح زمین پوشیده از نمایی خوشرنگ، در اشعاری وصف کرده است.

آبان که رو به اتمام می رود، خیابان های حاشیه دانشگاه تهران، زیر درختان چنار، در روزی که بادی تند بوزد، صحنه برگ ریزان می شود، برگ های زرد  و قرمزی که سطح زمین را می پوشاند. این را برگ ریزان یا خزان برگ ریزان گویند، چیزی که برای اهل ذوق و ادب و شعر، همیشه سوژه ای در زیبایی شناسی بوده و صدها بیت از شاعران به این امر اختصاص یافته است. البته برای بنده هم، مانند باقی مردم،  یکی از بهترین اتفاقات این است که این برگ ریزان خزان، روزهایی باشد که بنده به دانشگاه می روم. در این وقت که پاییز پا گرفته است، بادی می ورزد و برگها که دیگر طاقت آویختن به درختان را ندارند، متواضعانه فرو می غلطتند، اما در همین حال، کنار هم قرار گرفته، و صحنه تازه ای را از زیبایی می آفرینند. حالا حاشیه خیابان و جوی آب پای درختانا با رنگ زیبای زرد متمایل به قرمز پوشانده از برگ می شود.
این حس زیبا را یک شاعر صفوی در چارباغ اصفهان، جایی که درختان چنار و بید فراوان بوده، و بر اثر برگ ریزان، سطح زمین پوشیده از نمایی خوشرنگ، در اشعاری وصف کرده است. او سعی کرده با تشبیهات و توصیفات خود، از هر جهت این وضع زیبا را وصف کند. بنده شعر شناس نیستم که سطح ادبی این اشعار را تعیین کنم، اما همین که کسی این مقدار به این احساس توجه کرده و شعر سروده، احساس خوبی دارم. اشعار را از یک متن خطی نقل می کنم، خبر ندارم چاپ شده است یا خیر:
بده باده ساقی که آمد خزان /دگر برگ‌ها شد گل ارغوان
ز سرخی گمان می‌کند هوشیار /که تاج خروس است برگ چنار
به گلشن شد از برگ سرخ خزان /لب جو لب لعل مان خوردگان
کند برگ سرخ خزانی فرار /شکسته است گوئی سپاه بهار
به باغ است برگ خزان گل نما /چو پیری که گردد جوان از دعا
خزان نیمه سرخ و نیمی است زرد /چو رویِ خجل گشته ی اهل درد
بده باده ساقی پی رفع غم /که جوشیده معشوق و عاشق بهم
بود شاخ از برگ سرخ خزان /چو سیخ کباب ترخونچگان
زمین گشته ابری ز برگ خزان /ازو فیض باریده بر آسمان
ندیدم بجز برگ سرخ خزان /سفر کردن از آتش کاروان
بهشتی شده باغ مینو سرشت /درو سالخوردان جوان چون بهشت
خزان برگ را ارغوانی نمود /ته این خم نیل شنجرف بود
می از چاه هر شاخ آمد برو /چو دولاب از گردش رنگ رو
گل باغ را شیشه آمد بسنگ /ازو ریخت در دامن برگ رنگ
برآمد چو گل سرخ برگ از قبا /چو دستی کزو تازه شویی حنا
بود برگ‌ها چون زر جعفری /مگر بوته شد بوته زرگری
شد از برگ سرخ خزان چنار /دگر باغ یکدست چون لاله زار
خزان کار را کرده بر باغ تنگ /که خالی نباشد ز پرواز رنگ
تو گویی ز بس سرخ رو گشته خاک /خم می شکسته است در پای تاک
به گلشن تصور کند گلشنی /که گلبند شد خار را سوزنی
تو گویی بهار از چمن با صبا /گذشته است و ماندست ازو نقش پا
به پرواز آمد تذرو جنان /که زد بال بر هم ز برگ خزان
ز برگ خزان شاخ‌ها شد عری /برآمد چو دیو از لباس پری
بطرف چمن شاخ عریان نمود /قلندر شد و برگ خود را گشود
چمن کودکی شوخ شلاق شد /کتاب گلستانش اوراق شد  
مگو اینقدر مرغ رنگین که دید /که هر یک ز کف رشته برپا پرید
بود رنگ بر روی او ذو فنون /چو طاوس کز بیضه آید برون
خزان برگ‌ها را حنایی نمود /مگر رنگ سبزش حنابند بود
بگو شاخ بید از کجا می‌رسد /که خون از دم خنجرش می‌چکد
شکسته است زینسان چرا لشکرش /چو آلوده ی خون بود خنجرش
درین فصل گویی به خون خزان /چمن را گرفت است خواب گران
به باغ از چمن مانده ایم در شگفت /که این خون خوابیده او را گرفت
ندیدم بجز بید گلگون قبا /که گلهای غران بود بی صدا
به صد رنگ شد از خزان برگ بید /تو گویی نم از آب ابری کشید
ببین نارون را که با برگ و ساز /مرقّع به بر کرده چون طاس باز
بسی بی قرار است برگ خزان /ز رهزن گریزان شد این کاروان
چو زد راهشان راهزن در تلاش /پراکنده شد کاروان را قماش
تو گویی که بهر تماشاییان /دکان چیده بزاز برگ خزان
هلالی است در دیده هر برگ بید /سراسر هلال آسمان را که دید
نه این آسمان است و نه این هلال /شد انگشت مشاطه ز غازه آل
زمین گشته چون مخمل هفت رنگ /که در چشم خوابش ندارد درنگ
چمن خفته سرمست و عکسش ز آب /عیان گشته مانند تعبیر خواب
به دقت نظر کن به صحن ریاض /که افشان زر شد زمین بیاض

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

برهان المسلمین در توحید و فلسفه احکام و قوانین اسلام

رسول جعفریان

نویسنده کتاب برهان المسلمین که در سال 1307 خورشیدی نوشته و منتشر شده است، می کوشد تصویری از اسلام ار