۴۴۵۹
۰
۱۳۸۷/۱۱/۲۶

رابطه حمله ازبکان به خراسان و گسترش تشيع در هند

پدیدآور: رسول جعفريان

خلاصه

تا آن که خاقان اعظم عبدالله خان اوزبک بر سر اهل خراسان تاخت و آن اقليم را به يد تصرّف خود درآورد و طايفه شيعه که در آن ديار غلبه و شيوع پيدا کرده بودند، بعضي به قتل رسيدند و بعضي ديگر جلاي وطن شده به هند آمدند
رابطه حمله ازبکان به خراسان و گسترش تشیع در هند

رسول جعفریان


نگارش آثاری بر ضد شیعه در آغاز تشکیل دولت صفوی و پس از آن در دو قرن دهم و یازدهم هجری، در عثمانی از یک سو و در هند از سوی دیگر، به طور گسترده رواج داشت. طی این سالها، دهها بلکه صدها کتاب در رد بر شیعه نوشته شد و هدف از آن نیز جلوگیری از گسترش تفکر شیعی بود که دولت صفوی و بسیاری از دولت های محلی در هند حامی آن بودند. اگر قرار باشد موقعیت مشابهی با آنچه آن زمان رخ داد معرفی کنیم باید به آثار عدیده ای که طی سه دهه گذشته به خصوص در سعودی و پاکستان بر ضد شیعه نوشته شده، اشاره کنیم. در روزگار ما سعودی جای عثمانی را گرفته و پاکستان نیز جای گرایش های تند ضد شیعی قرن دهم و یازدهم هند را دارد. محصول چنین فعالیتی را می توان تحت عنوان شکل گیری ادبیات ضد شیعی مرور کرد؛ مطلبی که نویسنده این سطور به بخشی از آنها در مجلد اول کتاب صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست به آنها پرداخته‌ام. با این حال، دانسته است که دایره این نوع نگارش ها بسیار وسیع بوده و هر روز ممکن است اثر تازه ای در این موضوع یافت شود.
یکی از آنها اثری است کوتاه از احمد سرهندی فاروقی (971 - 1034)‌ از علمای معروف هند در اواخر قرن دهم و اوائل قرن یازدهم که به مجدد الف ثانی مشهور بوده و عقاید عرفانی ویژه خود را دارد. شرحی مفصل از عقاید و دیدگاه های وی را آقای فتح الله مجتبایی در مدخل «احمد سرهندی» در دایرة المعارف بزرگ اسلامی آورده است. ادعاهای شگفت او در رفتن به معراج و تبدیل شدن وی به یک عنصر مؤثر در اندیشه اسلامی هند از این گزارش به خوبی مشهود است. در این میان، نقشبندیه غالبا به عقاید وی احترام گذاشته و یکی از دلایل گرایش های ضد شیعی در نقشبندیه، به عکس بکتاشیه، وجود همین افکار سرهندی و من تبع او در اوار بعدی است. اهمیت روزگار وی در عهد اکبر و جهانگیر و درگیر شدن وی در برخی از منازعات فکری – مذهبی این دوره،‌ موقعیت وی را بیشتر جلوه‌گر کرده است.
یکی از جریان های مذهبی این دوره که بسیار فعال بود، تشیع بود، تشیعی که با تمام قوا می کوشید در میان اکثریت سنی آن دیار، راهی برای خود بگشاید. این فعالیت هم از طریق فکری و تبلیغی و هم از طر یق نفوذ در دربار مغولان و پیش از آن دربارهای سلاطین جنوب، ادامه یافت و بسیاری از فرهیخگان را تحت تأثیر خود قرار داد. البته تشیع در دربار مغولان به سلسله وقایع طولانی مربوط می شد که شاید نخستین آنان آمدن همایون به ایران دوره طهماسب و ارتباط او با دولت صفوی بود. در این زمینه شرح کافی و وافی توسط عباس اطهر رضوی در کتاب تاریخ تشیع در هند به دست داده شده است.
اما آنچه در اینجا مورد نظر است، گزارشی از رساله رد روافض احمد سرهندی فاروقی است که در چهارچوب همان فعالیت ها قابل بحث است.
رساله رد روافض سرهندی به ضمیمه کتاب مکتوبات امام ربانی مجدد الف ثانی طبع نولکشور در لکهنو (1889) به چاپ رسیده و اخیرا ترجمه ترکی آن به قلم سید زین العابدین ایشیق در استانبول منتشر شده است. (دایرة‌ معارف بزرگ: 7/57 – 58).
مرحوم اطهر عباس رضوی هم که در تاریخ تشیع در هند (1/205) آن رساله چاپی را ملاحظه کرده و گزارش اجمالی از آن به دست داده است.
اما نکته مهم در این رساله، منهای محتوای آن که تکراری و مربوط به برخی از اتهامات رایج از جمله بحث سب صحابه و تکفیر شیعه و مانند اینهاست، مقدمه کوتاه آن در ایجاد ارتباط میان تشیع ایران و هند است.
در این باره دو مطلب اهمیت دارد.
الف: نخستین نکته آن است که این رساله در واکنش به انتشار دو رساله در باره تشیع که در حوزه ماوراءالنهر و خراسان تألیف شده بوده و به هند رسیده نوشته شده است. این دو رساله مربوط به قضایای عصر شاه عباس صفوی و در سالهای نخست قرن یازدهم هجری است، زمانی که ازبکان به خراسان حمله کرده، مشهد را در محاصره گرفته و به قتل عام شیعیان پرداختند. شاملو نوشته است: در آن چند روز اوزبکان بی باک دست تظلم به نهب و غارت اموال مسلمانان گشودند و آنچه دیدند ربودند. و بسیاری از شیعیان حیدر کرار را قتل رسانیدند (قصص خاقانی: 1/140، تهران، 1371).
در این وقت، یکی از علمای شیعه در مشهد، نامه ای به عبدالله خان ازبک نوشت و به او گفت که« به چه دلیل و برهان محاصره بلده مشهد مقدس و استیصال مردم او را که اکثرا ذریه حضرت رسولند به خود حلال ساخته اند و دست نهب و تاراج و قتل بر حال و اموال و مزارع مردم و اوقاف سرکار فیض آثار گشاده‌اند»؟
این نامه سبب شد تا عبدالله خان از علمای اهل سنت در ماوراءالنهر بخواهد تا کفر شیعیان را ثابت کنند تا نتیجتا نهب اموال و کشتن آنان شرعا مشروع گردد. شاملو سپس متن «جواب نامه ای که علمای ماوراءالنهر به فضلای مشهد» را آورده است (همان: 1/140 – 146). و پس از آن پاسخ مولانا محمد مشکک را آورده است که با استناد به متون بزرگانی از اهل سنت مانند اشعری و غزالی و آمدی و نسفی و ابن اثیر (صاحب جامع الاصول) نشان داده است که آنان شیعه را از فرق اسلامی دانسته و از سوی دیگر آنچه شیعه به آن باور دارد سبب تکفیر نمی شود، چرا که اینان اهل قبله را مسلمان می‌دانند.
این نامه و پاسخ آن با عنوان «جواب مکتوب علمای ماوراءالنهر که مولانا رستمداری قلمی نموده» شهرت زیادی یافت و به همین دلیل نسخه های فراوانی از آن در کتابخانه های مختلف نگهداری می‌شود. از آن جمله چندین نسخه از آن در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است (3455 ، 5996، 901، 14179). نویسنده این اثر محمد بن فخرالدین علی معروف به مشکک رستمداری است.
آنچه بر اساس رساله رد روافض سرهندی می‌توان دریافت آن است که تأثیر این پاسخ در هند، فراوان بوده و همین امر سبب شده است تا شیعیان نسخه هایی از آن را در آن دیار ترویج کنند.
ب: اما دومین نکته که در کتاب سرهندی مورد توجه قرار گرفته این است که با حمله ازبکان به خراسان، بسیاری از شیعیان آن دیار آواره شده و به هند آمدند. به نظر او همین جماعت هستند که تشیع را در هند بسط داده‌اند. در حالی که از دید او تا پیش از این ماجرا، تشیع در هند جایی نداشته است. وی معتقد است که تنها پس از حمله ازبکان به خراسان شیعیان آواره راهی هندوستان شدند. سرهندی در این باره شعری هم از امیرخسرو دهلوی از اوائل قرن هشتم نقل می کند. در واقع مستند این نظر سرهندی از اول قرن هشتم هجری است که صد البته آن زمان هنوز تشیع رسوخی در هندوستان نیافته بود. اما به مرور و پس از قوت گرفتن بهمنیان در اواخر قرن هشتم و در طول قرن نهم و سپس برآمدن قطب شاهیان به تدریج تشیع در جنوب هند رواجی وافر یافت. اما در دهلی، این رواج محدودتر و متأخرتر بود. همین زمان که سرهندی زنده بوده، قاضی نورالله در همین دهلی و آگره به شدت مشغول ترویج تشیع بود و جانش را نیز بر سر همین اقدامات خود نهاد.
نکته دیگر آن است که نسخه چاپی رد روافض که همراه با مکتوبات سرهندی به چاپ رسیده با نسخه‌ای از این رساله که در کتابخانه مجلس به شماره 18146 نگهداری می‌شود قدری متفاوت است. این تفاوت دقیقا مربوط به اطلاعاتی می‌شود که در دو بند فوق الذکر به آن اشاره کردیم. نکته مهم آن است که سرهندی در مقدمه نسخه ما، ابیاتی از امیر خسرو (شاید دهلوی) در باره سلامت مذهبی هند در تمسک به مذهب حنفی آورده است که این اشعار در نسخه چاپی نیامده و نویسنده پس از مقدمه کوتاهی که ذیلا خواهد آمد، مستقیم به سراغ نقد مکتوب رستمداری پرداخته است.
مقدمه سرهندی در نسخه چاپی به این شرح است:
اما بعد می‌گوید بنده که محتاج است به رحمت خداوند واحد صمد خادم علمای اهل سنت وجماعت احمد بن عبدالاحد العمری الفاروقی نسبا که چون در این ایام رساله که شیعه در وقت محاصره مشهد به علمای ماوراءالنهر نوشته بودند، در جواب رساله آنها در باب تکفیر شیعه و اباحه قتل و اموال آنها مر مسلمانان را بود به این حقیر قلیل البضاعه رسید که حاصلش بعد طی مقدمات ابله فریب، تکفیر خلفای ثلاثه است و ذم و تشنیع حضرت عائشه صدیقه رضی الله تعالی عنها و بعضی از طلبه شیعه که متردد این حدود بودند به این مقدمات افتخار و مباهات می‌نمودند و در مجالس امرا و سلاطین آن مغالطات را شهرت می‌دادند و این حقیر هرچند در مجالس و معارک مشافهة به مقدمات معقوله و منقوله رد آنها می کرد و بر غلط‌های صریحه ایشان طلاع می داد، اما از روی حمیّت اسلام و .... به این قدر رد و الزام کفایت نمی‌کرد و شورش سینه بی کینه تشفی نیافت و به خاطر فاتر قرار یافت که اظهار مقاصد ایشان تا در زمانی که در قید کتابت نه درآید در حیز تحریر فایده عام و نفع عام نبخشد.
اما مقدمه نسخه خطی موجود از این رساله محتوی همین آگاهی ها به ضمیمه مطالب دیگری است که در دو بند فوق الذکر یادآور شدیم. نکته افزون مقدمه نسخه خطی، ذکر اشعاری است که امیر خسرو دهلوی در باره وضع مذهبی هند سروده است. این اشعار از مثنوی خضرخانی امیر خسرو گرفته شده است که به نام عشیقه یا عشقیه یا منشور شاهی نیز شهرت دارد. فضای این اشعار مربوط به قرن هشتم هجری است و این مثنوی نیز سروده سال 715 است. شرحی در باره این مثنوی با اصل آن در مجلد سوم گزیده آثار امیر خسرو دهلوی (افغانستان، اسفند 1353 ش، ص 57 به بعد) آمده است. در چاپ مزبور تنها بیت اول اشعاری که در این نسخه آمده، در ص 72 درج شده است.
اما اشعار یاد شده در کتاب دیگری که به اردو شرحی بر مثنوی مزبور نوشته (هند، 1916) به طور کامل و حتی با چند بیت افزوده که دو بیت آن را در کروشه آورده‌ایم، آمده است. ما بر اساس آن کتاب و آنچه در نسخه بوده، اشعار زیر را که در ادامه مقدمه سرهندی است نقل می‌کنیم.
اینک مقدمه سرهندی بر اساس نسخه خطی:
اما بعد مي‌گويد: کمترين خادمان، بنده که محتاج است به رحمت خداوند احد و صمد و خادم علمای اهل سنت و جماعت، احمد بن عبدالله الأحدي العمري الفاروقي نسبا و السرهندي مولدا و وطنا، و الحنيفي ملة و مذهبا که ديار هندوستان هر چند از ساير ممالک در اسلام متأخر است و اصحاب کرام هيچ يکي به اين اقليم تشريف نياورده‌اند، اما از آن زمان که اسلام در آنجا ظاهر شده است و سلاطين اسلام استيلا يافته و مشايخ عظام و اولياء کرام از اطراف و جوانب تشريف آوردند، معالم دين و اعلام اسلام، زمان زمان در تزايد و ترقي است بر ساير ممالک بر يک وجه ، بلکه به وجوه مزيّت و فضيلت دارد که تمام سکّان آن از اهل اسلام بر عقيده حقّه اهل سنت و جماعت‌اند و نشاني از اهل بدعت و ضلالت در آن ديار پيدا نيست و طريقه مرضيه حنيفيه دارند، حتي که اگر بالفرض شخصي را که مذهب شافعي يا حنبلي داشته، طلبند نيابند و هر چند اين مذهب از اهل حق‌اند، اما اهل هوا و بدعت را گريزگاهند. حضرت خواجه خسرو - عليه الرحمه - در تعريف ملک هندوستان مي‌فرمايد:
خوشا هندوستان و رونق دين
شريعت را کمال و عزّ و تمکين
[ز علم با عمل دهلی بخارا
ز شاهان گشته اسلام آشکارا]
[تمامی کشور از تیغ غزا کار
چو خارستان ز آتش گشته بی خار]‌
[زمینش سیر خورده آب شمشیر
فروخفته غبار کفر در زیر]
[زبردستان هندو گشته پامال
فرودستان همه دُردانه مال
بدين عزّت شد اسلام منصور
بدان خواري سران کفر مقهور
به ذمت گر نبودي رخصت شرع
نبودي نام هندو ز اصل تا فرع
ز غرنين تا لب دريا در اين باب
همه اسلام ببيني بر يکي آب
نه ترسايي که از نا ترس کاري
نهد بر بنده داغ کردگاريي
نه از جنس جهودان جنگ و جوریت
که از قرآن کند دعوي ز توريت
نه مُغ کز طاعت آتش شود شاد
وزو با صد زبان آتش بفرياد
مسلمانان نُعماني روش خاص
ز دل هر چهار آيين را به اخلاص
نه کين با شافعي نه مهر با زَيد [یزید]
جماعت را و سنت را به جان صيد
نه زاهل اعتزالي کز فن شوم
ز ديدار خدا کردند محروم
نه رفضي تا رسد زان مذهب بد
جفایي بر وفاداران احمد
نه آن سگ خارجي کز کينه سازي
کند با شير حق روباه بازي
زهي ملکي مسلمان خيز و دين جوي
که ماهي نيز سنّي خيزد از جوي
و تا قريب به پانصدسال بر همين صرافت و لطافت بود تا آن که خاقان اعظم عبدالله خان اوزبک بر سر اهل خراسان تاخت و آن اقليم را به يد تصرّف خود درآورد و طايفه شيعه که در آن ديار غلبه و شيوع پيدا کرده بودند، بعضي به قتل رسيدند و بعضي ديگر جلاي وطن شده به هند آمدند و به حکام و سلاطين تقرّب نموده، بعضي جهّال را به مقدمات مزخرفه مغالطات زراندود اغوا نمودند و از راه بردند. هر چند فتنه و فساد در اقليم خراسان تسکين يافت و مسلمانان از شراره آنها وارستند، اما از قدم بَديُمن آن بدکيشان، در ديار هند مسلمان را فتنه عظيم واقع شد و فتنه از سر بيدار گشت.
منقول است که يکي از بزرگان دعا مي‌کرد که: الهي اهل خراسان را بر جمعيت نگاه دار و از تفرقه امان بخش. مريدان از کمال تعجب پرسيدند که يا شيخ! اين چه دعاست که در حق اين بي‌دولتان مي‌کنيد؟ فرمودند که: تفرقه اينها موجب ضلالت و تفرقه عالم است و ايقاض فتنه نائمة.
و در همين اثنا رساله‌ای که شيعه در وقت محاصره عبدالله خان مشهد را به علمای ماوراء النهر نوشته بودند، در جواب رساله آنها در باب تکفير شيعه و اباحت قتل اموال ايشان مسلمان را روا بود، به اين حقير قليل البضاعت رسيده که حاصلش بعد از طي مقدماتِ ابله‌ فريب، تکفير خلفای ثلاثه است و تشنيع حضرت عايشه صديقه - رضي الله تعالي عنها - و بعضي از طلبه شيعه که متردّد اين حدود بودند، به اين مقدمات افتخار و مباهات مي‌نموده و در مجالس امرا و سلاطين ‌اين مغالطات را شهرت مي‌دادند. اين حقير هر چند در مجالس و معارکه، مشافهة به مقدمات معقوله منقوله رد آن ها مي‌کرد و بر غلط‌هاي صريحه، روبروي ايشان را اطلاع مي‌داد، اما از روي جمعيت اسلام و به موجب حديث نبوي علي مصدرها - الصلاة ‌و السلام - فرمودند «إذا ظهرت الفتن و شاع البدع و سبّت اصحابي فليظهر العالم علمه و من لم يفعل ذلک فعليه لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعين لا يقبل الله له حرفا و لا عدلا» رگ فاروقيم به اين قدر رد و التزام کفايت نکرد و شورشِ سينه بي‌کينه تشفّي نيافت و به خاطر فاتر قرار يافت که اظهار مفاسد ايشان و ابطال اين بدکيشان تا [آن] زمان که در قيد کتابت نَدَرايَد و در حيز تحرير نيايد، فايده تام و نفع عام نه بخشد .
وی در صفحات آغازین رساله و پیش از جواب دادن به مکتوب رستمداری به نوشته علمای ماوراءالنهر، به ارائه شرحی از فرقه های شیعه پرداخته و پس از آن که در باره هر کدام چند سطری از همان مطالب معمول در کتب فرق بیان می‌کند، به رد نوشته مزبور می‌پردازد. پاسخها غالبا تکراری و احادیثی که به آنها استناد شده است، غالبا از همان دسته احادیث مدح و ستایشی است که در درستی آنها تردید وجود دارد. طبعا هدف ما مرور بر این مسائل تکراری نیست، هر چند مقایسه آنچه رستمداری آورده با این پاسخها، می‌تواند در یک بررسی دیگر، مرور شود.
نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

رساله در ردّ بر تناسخ از ملا علی نوری (م 1246)

به کوشش رسول جعفریان

یکی از شاگردان ملاعلی نوری (م 1246ق) با نام میرزا رفیع نوری (م 1250ق) که به هند رفته است، پرسشی در

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

منابع مشابه بیشتر ...

دو رساله اعتقادی صریح السنه و التبصیر فی معالم الدین از محمد بن جریر طبری مورخ و مفسر (224 ـ 310)

رسول جعفریان

طبری بیش از همه به تاریخ و تفسیرش شهرت دارد. چندین اثر حدیثی هم دارد که یکی تهذیب الاثار است. در دهه

مروری بر افکار ابوالفتوح رازی در کتاب رَوح الاحباب و رُوح الالباب

رسول جعفریان

کتاب روح الاحباب و روح الالباب اثر ابوالفتوح رازی ـ صاحب تفسیر روض الجنان «480 ـ 552» ـ به تازگی در

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

اندر تعریف صحیفه پنجم از کتاب صحائف العالم

رسول جعفريان

گزارش و معرفی کوتاهی است از بخشی از کتاب صحائف العالم، اثری که تاکنون منتشر نشده است. در این فصل، اط

يک گزارش و سه سند در باره حجاج ايراني در راه جبل

رسول جعفريان

یش از یک هزار و سیصد سال، ایرانیانی که عازم حج بودند از راه جبل، به مکه می رفتند. این راه، حد فاصل ک