۴۹۵۷
۰
۱۳۸۷/۱۰/۱۱

پاسخ چند پرسش در باره نهضت عاشورا

پدیدآور: رسول جعفریان

خلاصه

تاریخ همانند فقه و هر رشته علمی دیگر یک روش اجتهادی دارد. شما باید میان روایات مختلف با روش علمی _ اجتهادی یک روایت را که نزدیک تر به واقع می دانید، برگزینید.

<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

پاسخ چند پرسش در باره نهضت عاشورا

 

متن زیر در پاسخ  به پرشسهای دوستی در باره کتاب «تأملی در نهضت عاشورا» است:

 

1- در بخش دوم کتاب - زمینه های قیام کربلا- عواملی همچون«تحریفات در عقاید»و «منحرف کردن عامه مردم توسط امویان» به عنوان اصلی ترین زمینه های قیام کربلا معرفی شده است.با توجه به اینکه این عوامل، قبل و بعد از قیام عاشورا نیز در جامعۀ عرب آن زمان وجود داشته است؛ آیا می توان گفت، لزوما این موارد زمینه ساز قیام کربلا بوده است؟ به عبارت دیگر بین حادثه عاشورا و عوامل مذکورچه رابطۀ علیّ وجود دارد؟

 

اگر ما حادثه کربلا را حرکتی برخلاف مسیر طبیعی اسلام و سیاست اسلامی بدانیم باید برای آن عللی را جستجو کنیم. در این زمینه می بایست به علل فکری و سیاسی و شاید اخلاقی پرداخت. زیرا ماهیت این حرکت جنبه دینی و فکری و اخلاقی دارد و لاجرم دلایل رخ دادن آن هم در همین امور است. بدین ترتیب ما باید بستر این انحراف را در وهلة نخست، در مباحث اسلامی و عقیدتی جستجو کنیم.

اولین نکته ای که در این باره به ذهن می رسد همین است که تصور عمومی از «اسلام» در دوره امام حسین (ع) با آنچه در عهد رسول (ص) بوده تفاوت کرده است. این تفاوت جز این که صورت اصلی عقاید عوض شده، توجیه نخواهد شد. ما باید این تفاوت و تغییر را بشناسیم و روند رو به رشد آن را از پس از وفات رسول خدا (ص) تا کربلا دنبال کنیم. این همان چیزی است که از آن با عنوان تحریف در عقاید یاد می کنیم. البته ممکن است این کار با عمق بیشتری انجام شود و دوره به دوره دیدگاه هایی که در این زمینه وجود داشته بررسی شود. اسلامی که توسط خلفا مطرح شد با آنچه امام علی (ع) می شناخت تا حدودی متفاوت بود. امام حسین (ع) دنباله رو اسلامی بود که پدرش معرفی می کرد اما تصور عمومی و جاری میان مردم، برگرفته از اسلامی بود که حاکمیت گذشته ترویج کرده بود. البته همان طور که اشاره کردم دوره به دوره اوضاع بدتر می شد. این که امام علی (ع) می فرماید «دین در این دوره اسیر دست یک مشت شرور بوده» باید تحقیق شود که مقصود حضرت کیست. آنچه هست، بازی کردن با دین در یک دوره خاص است. این بازی کردن یعنی همین تحریف کردن. اما این که این تحریفات دینی رابطه روشنی با حادثه کربلا داشته باشد، ریشه در این دارد که ما نوع انحراف و تفاوت دیدگاه ها و اسلام ها را بشناسیم. اسلام تحریف شده به عمد و اسلام درست و اصیل. بدون تردید کربلا که یک رخداد دینی است ریشه در همین انحرافات دارد. به جز این چیزی پذیرفته نیست. البته بخشی از انحراف سیاسی و به طور خاص ایجاد حکومت شاهانه کسرایی و قیصری و به طور خلاصه مستبدانه است. سیاست اسلامی مورد نظر امام علی (ع) متفاوت با دیگران است و همین تفاوت است که موجد حادثه کربلاست.

 

2- در این کتاب «گزارش نامه ای از واقعۀ کربلا» با اشاره به مقاتل مختلف آمده است. نوع انتخاب مقاتل توسط شما برای سامان دادن به این گزارش مختصر از رویداد کربلا بر چه اساسی بوده استك؟

 

تاریخ همانند فقه و هر رشته علمی دیگر یک روش اجتهادی دارد. شما باید میان روایات مختلف با روش علمی اجتهادی انتخاب کرده و یک روایت را که نزدیک تر به واقع می دانید، برگزینید. روش اجتهادی در تاریخ مثل آنچه در علم اصول برای فقه تبیین شده، دست کم در سنت اسلامی چندان تبیین و تعریف نشده است. آثاری در باره روش تحقیق در تاریخ نوشته شده اما به خصوص در حوزه تاریخ اسلام، روش اجتهادی ما ویژه است و باید به طور خاص روی آن بحث شود. در این زمینه هم باید از اصول علمی تبعیت کرد و هم به مسائل اختصاصی این دوره عنایت داشت. یکی از طبیعی ترین مسائل در این زمینه، توجه داشتن به منابع درجه اول و دوم تاریخی است. دهها اصل دیگر هم هست که باید مد نظر قرار گیرد. به نظر می‌رسد ما باید روی روش اجتهادی در حوزه تاریخ اسلام به عنوان یک علم مستقل توجه کرده و کار کنیم. منبع درجه اول در تاریخ کربلا تعریف خاص خود را دارد. منابع درجه دوم و همین طور منابع داستانی و قصه ای هم ویژگی های خاص خود را دارد. در «گزارش نامه» که بخش مهمی از کتاب «تأملی در نهضت عاشورا» است، تلاش من این بوده است تا از منابع درجه اول و نهایت درجه دوم برای بازشناخت رخداد کربلا استفاده کنم، اما از منابع داستانی استفاده نکنم. در این زمینه بیش از نود درصد پیش رفته‌ام. اعتراف می‌کنم که در این زمینه هنوز روشمند عمل نکرده ام. دلیل آن هم این است که من از ابتدا این رساله را به عنوان یک رساله اجتهادی ننوشتم اما بعد تلاش کردم تا یک صورت اجتهادی به آن بدهم. اما بخش دیگر کتاب که با عنوان گزارشی دیگر از رویداد کربلاست، برخلاف گزارش نامه، جنبه تحلیلی دارد. در حالی که گزارش نامه، یک روایت تاریخی است که در لابلای آن برخی نکات آمده است. اساسا در باره کتاب تأملی در نهضت عاشورا باید بگویم که بیشتر مجموعه مقالات بنده در باره کربلاست.

 

3- در « حکمت شهادت امام حسین(ع)» کربلا را آخرین تلاش سیاسی ممکن برای باز گرداندن حکومت به آل علی (ع) تلقی کرده اید،آیا این  نافی تلاش های بعدی در تاریخ برای این اقدام نیست؟

 

مقصودم از این جمله که، کربلا آخرین تلاش سیاسی برای بازگرداندن حکومت به آل علی است این است که با پذیرش کلیت همین جامعه، همین مردم و همین روندی که از پس از رحلت رسول (ص) بوده است، این آخرین تلاش است. به طور واضح باید عرض کنم، وقتی از امام علی (ع) درخواست شد تا خلافت را بپذیرد، حضرت احساس کرد باز گردان این مردم و این جامعه به اسلام اصیل دشوار است. به همین جهت ایشان در ابتدا نپذیرفت و تنها پس از اصرار مردم و مطرح کردن شروط خود آن را پذیرفت، به این امید که همین جامعه را، تأکید می کنم همین جامعه را به مسیر اصلی بازگرداند. این تلاش به ثمر ننشست. در ادامه همین دیدگاه است که گفتم کربلا آخرین تلاش برای بازگرداندن جامعه اسلامی به مسیر اصلی است. وقتی کربلا شکست خورد، ائمه (ع) از این جامعه اسلامی ناامید شدند. آنان تلاش کردند تا مسیر خود را عوض کرده کاری به کار این جامعه نداشته و صرفا به شیعیان خود بپردازند و اسلام را از آن طریق حفظ کنند. البته معنای این سیاست، این نبود که هیچ تعاملی با جامعه اسلامی نداشته باشند، اما امید آنان به نقطه دیگری بود. شما باید تکیه گاه دیگری داشته باشید و بر اساس آن تکیه گاه با دیگران تعامل کنید و هر کسی را در چهارچوبی خاص تعریف کرده و با او تعامل داشته باشید. این که امامان به این زودی دست به حرکت سیاسی نزدند، معنایش این نیست که هیچ کس دیگر حق این کار را ندارد. مهم این است که جامعه شیعه به نقطه ای برسد که یک تکیه گاه برای ایجاد یک تحول سیاسی در عرصه حکومت و رسیدن به آن باشد. جامعه شیعه قرنها طول کشید تا توانست به این نقطه برسد.

 

4- در نوشته شما، تحلیل ها و روایت ها، دربارۀ رویداد کربلا، از انقلاب اسلامی سال 1357 به بعد، بیش از پیش سیاسی است. اکنون پرسش این است که در مجموع این تحلیل ها ما را از شناخت واقعیت این واقعه دور کرده است یا نزدیک؟ آیا می توان تحلیل هایی ارائه داد که از خواست ها و مطالبات زمان فاصله داشته باشد؟ آیا تحلیل شما هم مشمول همین حکم نمی‌شود؟ فکر می‌کنید تحلیل شما از نهضت عاشورا تا چه میزان متاثر از خواست ها و مطالبات زمان حال است؟

وقتي ما از روش اجتهادی تاریخ دور شدیم، در تحلیل یک واقعه بیش از هر زمان دیگری اسیر گفتمان های رایج خواهیم شد. ما تاریخ اسلام را اجتهادی نمی شناختیم، در حالی که نیاز به شناخت آن در قالب اجتهادی داشتیم. از سوی دیگر ما مجبور بودیم از عاشورا که جزو هویت ما بوده و هست تحلیلی ارائه دهیم و این در حالی بود که قدرت اجتهادی برای شناخت درست آن نداشتیم. بنابرین یک دلیل برای اسیر شدن در میان گفتمان های رایج همین نداشتن روش اجتهادی است. ما باید با روشهای علمی دنبال رسیدن به واقعیت تاریخی این رویداد بودیم. مقصودم همین واقعیت هایی است که در همین کتابهای منبع درجه اول وجود دارد. نمی خواهم بگویم صرف این که مطلبی در منابع اولیه آمده درست و تاریخی است. در روش اجتهادی ما مسائل دیگری هم وجود دارد که باید رعایت شود.

یک نکته دیگر در باره گفتمانی شدن عاشورا همین است که افراد غیر متخصص و سیاسی و ایدئولوگ سراغ تاریخ مذهبی ما می روند. اینها برای حل معضلات روز از تاریخ استفاده می کنند نه برای رسیدن به واقع. ما باید یاد بگیریم که اظهار نظر کردن در این حوزه ها نیز تخصص می خواهد. این مطلب باز به همان روش اجتهادی بر می گردد، با این تأکید که ما دین خود را گاه از افرادی می گیریم که متخصص نیست. ما باید فقه را از فقیه بگیریم، اما تاریخ را از مورخ چنان که فلسفه را از فیلسوف و کلام را از متکلم. برخی همه کاره اند و در همه چیز اظهار می‌کنند. من از منظر تاریخی به این قضیه نگاه می کنم، با این حال احتمال این که خودم تحت تأثیر گفتمان های جاری باشم را می دهم. اما غالب افرادی که در این زمینه قلم زده اند یا سخن گفته اند، نه از منظر تاریخی بلکه بر اساس بیش های مذهبی و اجتماعی و سیاسی رایج با زاویه استفاده از عاشورا برای مردم و ایجاد تغییر در جامعه به قضیه نگاه می کنند. بنده یک مصاحبه مفصل در باره تأثیر گفتمان های رایج پیش و پس از انقلاب در تحلیل عاشورا داشتم که متن آن در مقالات تاریخی دفتر هفدهم چاپ شده است.

5- در بخش آثار نهضت امام حسین(ع)در جامعۀ شیعه- چه روایت هایی از حادثه عاشورا می تواند ما را به این مهم نزدیک کند؟

ما دو عاشورا داریم. یکی عاشورای تاریخی که نکات خاص خود را دارد و از جنبه های سیاسی به خصوص تأثیراتی بر تفکر شیعه داشته و دارد. دیگری عاشورای مذهبی که به عنوان یک رخدادی با طراحی الهی قابل تفسیر است. این دومی به معنای بی معنا بودن آن نیست، زیرا در دین، پدیده‌های اینچنینی فراوان است. یکی از آنها همین داستان ابراهیم و هاجر و اسماعیل است. درست است که این رویدادها تاریخی و واقعی است، اما جنبه الهی بودن آن، یعنی همان که سبب شده است تا اصل حج بر آن پایه استوار شود، به مراتب از جنبه تاریخی بودن آن مهم تر است. این اهمیت به حدی است که برخی این قبیل داستانها را نظیر داستان ورود آدم به بهشت و سپس اخراج او، سمبلیک دانستند. البته چنین نیست. نکته در این است که برخی از وقایع تاریخی، ماهیتی دو سویه دارد. تاریخی و الهی. این تفسیر ما از تاریخ است. اگر قرار است ما تاریخ را صرفا مادی بفهمیم که یک ماتریالیست بودیم، تفسیری که هیچ بعد الهی برای تاریخ قائل نیست. البته عقیده من این نیست که همه جای تاریخ تفسیر الهی به معنایی که در باره آدم یا ابراهیم یا حسین گفتیم به خود می پذیرد. مقصود مقاطع خاصی است که خداوند خودش انتخاب کرده است. هدف خداوند از عاشورا صرفا در یک تأثیر گذاری سیاسی نبوده است. و الا مگر ممکن است که در باره یک حادثه تاریخی، این قدر روایت مذهبی و تأکیدات شگفت از سوی امامان باشد؟ به نظر من روایت تاریخی نتایج خاص خود را دارد و روایت الهی این ماجرا نیز دارای جنبه های معنوی است که آثار خاص خود را دارد. در بخش دوم به لحاظ نقل همان داستان تاریخی را نقل می کنیم اما روی جنبه های خاصی تکیه داریم.

 

6 - دربارۀ واقعۀ عاشورا قرائت هایی وجود دارد که «حکومت صفوی» را باعث و بانی بسیاری از تحریفات و بدعت ها می داند، در حالی که در بخش های متفاوتی از کتاب ، به نظر می رسد این سلسله در خصوص چنین اتهاماتی تبرئه شده است، بفر مائید منشا این تناقضات از کجاست؟

 

در دوره صفوی یک پدیده تازه ای مطرح شد و آن این بود که شیعه به حکومت دست یافت. گرچه این امر به صورت تام و تمام صورت نگرفت اما به هر حال، مسیر فکری تشیع در این دوره توسط علمای درجه اول که با حکومت نیز در ارتباط بودند تعریف و تبیین شد. در این دوره مثل ادوار دیگر تاریخ، نزاع های فکری خاصی پدید آمد. مثلا در دوره اول جریان های فکری – فلسفی و کلامی و صوفی حاکم بودند. در دوره میانی جریان اجتهاد فقهی غلبه داشت و در دوره اخیر جریان اخباری گری غالب آمد. هر کدام اینها لوازم خاص خود را داشت. این منازعات به گونه ای بود که هر کدام طرف دیگر را منحرف قلمداد می کرد. به خصوص در دوره اخیر، نسبت به جریان های دیگر، تحمل کمتری نشان داده شد. اصولا اخباری گری قفل کردن عقل است ، هرچند تعصب بر فلسفه یونانی زده هم نوع دیگری از قفل کردن مغز است. این که ما انحرافات را به حکومت صفوی نسبت بدهیم، دلیل روشنی نداریم. منازعات میان اهل تفکر و اندیشه بود و تعصبات و تحمل ناپذیری آنها بود که مشکلاتی را ایجاد می کرد. البته از این زاویه که برای مثال دولت صفوی با عثمانی درگیر بود، این نتیجه حاصل می شد که تنش های فرقه ای تندتر و شدیدتر شده و متقابلا روی دولت هم اثرگذار بود. در باره صفویه می توانم بگویم که شاهان صفوی تقریبا در مقابل تمایلات مذهبی علما تسلیم بودند، به علاوه که خود فضل علمی خاصی نداشتند که بخواهند برابر آنان قد علم کنند. بنابرین تصمیم گیری فکری و مذهبی در اختیار علما بود. مشکلی که وجود داشت، جدا شدن کامل ایران صفوی از کشورهای اسلامی دیگر بود. روابط علمی میان مسلمانان اندک بود و همین امر نتایج مطلوبی نداشت. زمانی که شیعیان و سنیان در قرن چهارم یا پنجم در بغداد در کنار یکدیگر بودند، نتایج خاص خود را داشت که در دوره صفوی ما از آن جهت مشکل داشتیم. البته متقابلا آزادی عمل شیعیان در این دوره، در باروری فکر شیعه از جهتی دیگر مؤثر بود. اما به طور خاص در باره انحرافات ایجاد شده در باره عاشورا باید عرض کنم که پیش از آن که صفویه به قدرت برسند، تاریخ نگاری اسلامی به قصه گویی آمیخته شده بود. این امر تنها شامل شیعیان نبود، بلکه تاریخ اسلام به این بلیه مبتلا شده بود. نوع ایرانی آن هم مزید بر علت شده بود. در ایران تاریخ نویسی سنتی خاصی وجود داشت که با اسطوره و داستان آمیخته شده بود. این سنت روی تاریخنویسی عاشورا نیز تأثیر گذاشت. کتاب روضه الشهداء در سال 910 نوشته شد، آن هم در خراسان و در حالی که هنوز پای شاه اسماعیل صفوی به آن ناحیه نرسیده بود، گرچه سه سال از آغاز تشکیل این دولت گذشته بود. بنابرین اگر انحرافی از ناحیه داستان نویسی در واقعه نگاری عاشورا رسوخ کرده نه از ناحیه صفویه بلکه در تاریخ نویسی پیش از صفوی و به خصوص در قالبی از قالب های سنت تاریخنویسی ایرانی چنین شده است. در کل باید توجه داشته باشید که وقتی یک دولت مذهبی می شود به تدریج سخت گیری ها بیشتر می شود. این مسأله به صورت تجربی قابل بررسی است. دلیلش هم این است که حالت سختگیری مذهبی به دلیل قرار گرفتن آن در یک چهارچوب حکومتی قانونمند می شود و به صورت طبیعی کسانی که مذهبی هستند برای این که نشان دهند باز هم مذهبی تر شده اند بر این سختگیری ها می افزایند. این امر مراقبت می خواهد و الا عوارض نامطلوبی خواهد داشت.

 

7- در کتاب شما برای بسیاری از احادیث، روایات و به طور کلی جملات عربی کتاب ترجمه ای ارائه نشده است واین باعث می شود مخاطب نا آشنا به زبان عربی در فهم برخی از مباحث کتاب دچار مشکل شود؛ به نظر شما آیا  عدم ترجمۀ متون عربی موجود در کتاب ، آسیبی به یک دست بودن کتاب نرسانده است؟

 كتاب تأملی در نهضت عاشورا چندین عیب و ایراد دارد که یکی هم این است که متأسفانه جملات عربی که به نقل از متون آمده، بعضا ترجمه نشده است. این عیب کتاب است و باید برطرف شود. نکته دیگر ناهمگونی میان بخش های مختلف کتاب است. توصیه بنده این است که کسی که کتاب را می خواند نباید تصور کند که یک کتاب منسجم را با چند فصل می خواند. این کتاب مشتمل بر مقالاتی است که هر بار به مناسبتی، یکی از آنها تألیف شده است. برخی از آنها متن های ساده ای بود که نویسنده برای سخنرانی یا برنامه تلویزیونی آماده می کرد و سپس به صورت مقاله یا شبه مقاله در می‌آمد. نتیجه آن شد که همگونی میان بخش های کتاب نیست.

نظر شما ۰ نظر

نظری یافت نشد.

پربازدید ها بیشتر ...

مرز غلو و اعتدال در عقاید شیعه از دید یک دانشمند عصر صفوی «محمد یوسف بیک»

رسول جعفریان

نوشته حاضر، مقدمه این بنده خدا برای کتاب «معرفة الابرار و نور الانوار فی معرفة الائمة الاخیار ع (تأل

مکتب درفرایند تکامل: نقد و پاسخ آن

آنچه در ذیل خواهد آمد ابتدا نقد دوست عزیز جناب آقای مهندس طارمی بر کتاب مکتب در فرایند تکامل و سپس پ

منابع مشابه بیشتر ...

ریاض الجنه زنوزی اثری دایرة المعارفی در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی

رسول جعفریان

در زمستان سال 1402 موفق شدیم یک چاپ عکسی از کتاب ریاض الجنه زنوزی که اثری دایره المعرافی در حوزه فره

مرز غلو و اعتدال در عقاید شیعه از دید یک دانشمند عصر صفوی «محمد یوسف بیک»

رسول جعفریان

نوشته حاضر، مقدمه این بنده خدا برای کتاب «معرفة الابرار و نور الانوار فی معرفة الائمة الاخیار ع (تأل

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

ریاض الجنه زنوزی اثری دایرة المعارفی در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی

رسول جعفریان

در زمستان سال 1402 موفق شدیم یک چاپ عکسی از کتاب ریاض الجنه زنوزی که اثری دایره المعرافی در حوزه فره

مرز غلو و اعتدال در عقاید شیعه از دید یک دانشمند عصر صفوی «محمد یوسف بیک»

رسول جعفریان

نوشته حاضر، مقدمه این بنده خدا برای کتاب «معرفة الابرار و نور الانوار فی معرفة الائمة الاخیار ع (تأل